اين شاعر ، در گفت و گو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر، با بيان اين مطلب افزود : در بين اين شاعران خراساني ، بيشتر شاعران مداح و كساني را كه به مدح پادشاهان مي پرداختند ، مي بينم ، به عنوان مثال فرخي سيستاني، انوري، امير معزي كه بنا به درخواست پادشاه در جشن ها حضورپيدا مي كردند و از اين شاعران كه تعدادشان هم كم نبوده در جشن رمضان پادشاهان طلب شعر مي شد و اين شاعران خراساني هم اگر شعري براي رمضان و روزه و جشن رمضان دارند بيشتربه درخواست اين پادشاهان بوده است.

علي رضا قزوه در ادامه خاطر نشان كرد : از اين شمار دو نوع شاعر وجود داشت بعضي ها با رمضان برخورد خوبي مي كردند و خوشحال مي شدند از آمدن ماه روزه و جشنش هم توام با شادماني بود ، اما بعضي ها از جشن رمضان و ماه روزه و عيد فطر ناراحت مي شدند و حتي رمضان را هم نكوهش مي كردند كه آن عيش و عشرت مادي را از آنها گرفته است.
وي ادامه داد: در اين زمانها با وجود چنين شاعراني و فرخي سيستاني هم به عنوان نماينده اين شاعران كه حتي با رمضان ستيز داشته ما حضور شاعراني مثل ناصرخسرو قبادياني علوي را داريم كه يك شاعر بيدارگر، ديني و مذهبي بود و از زمره اين شاعران خراساني ديگر كه ممدوح پادشاهان بودند ، نبود.
|
در آثار شاعراني مثل سعدي، حافظ، خواجوي كرماني و ... توجه به رمضان را داريم و حتي در بين شاعران معاصرهم اين توجه را داريم اما نقطه اوج همچنان مولاناست |
علي رضا قزوه يادآور شد: در سالهاي بعد كه آغاز سبك عراقي است البته شاعري مثل سنايي را داريم و بعد شاعر بزرگي مثل عطار را داريم و اوج رمضان ستايي در ادب پارسي و اوج حضور رمضان را در شعر فارسي را در اشعار " مولانا" مي بينيم كه از پي سنايي و عطار آمده اند ، بنابراين نقطه آغاز را ما در ناصرخسرو و تكامل بعدي را در سنايي و نقطه تكامل بعدي را عطار و اوج اين تكامل را در مولانا مي بينيم.
وي در ادامه اضافه كرد: در آثار شاعراني مثل سعدي، حافظ، خواجوي كرماني و ... توجه به رمضان را داريم و حتي در بين شاعران معاصرهم اين توجه را داريم اما نقطه اوج همچنان مولاناست و در اين سالهاي اخير كتابي به نام اين شرحه شرحه از آثار مرتضي اميري اسفندقه كه به اين موضوع پرداخته است را داريم كه رمضان را از منظر شاعران مختلف مورد توجه و دقت قرار داده است.
علي رضا قزوه در پايان گفت و گو با مهر گفت : در شاعران ديگر هم ردپاي رمضان و ستايش رمضان به شكلي تازه وجود دارد، يعني آن شكلي كه در ادبيات در اين سالها شاهدش هستيم به خصوص بعد از انقلاب نگاه مولانا نايانه است، نگاهي است كه مولانا به رمضان داشته است يعني وامدار آن نگاه اشراقي و شهودي مولاناست ، يعني نگاهي كه بزرگان دين و بيداري و انقلاب مردم در آن تاثير داشته و اين نگاه، نگاه اشراقي و پاكي است. اين نگاه را در شاعراني مثل فرخي - انوري نمي بينم و در آثاري مثل شفيعي كدكني - طاهره صفارزاده - قيصر امين پور و مرتضي اميري اسفندقه و ... شاهد ستايش رمضان به معني پاكي و يك انسان روزه دار حقيقي هستيم و اينها بيشتر وامدار آن نگاه پاك و مولانا هستند.


نظر شما