"پرويز شيخ طادي" مثل فيلم هايش زلال است. او تا سال 68 حتي با يك فيلمساز رفيق هم نبوده است. اما هفت سال پس از آشنايي و كار كردن با حاتمي كيا، كليپ ساخت و چند سال بعد پشت دوربين 35 ميليمتري " دفتري از آسمان " قرار گرفت. او به صدور منشور اخلاقي براي مسوولان به جاي هنرمندان معتقد است. گفت وگوي خبرنگار سينمايي خبرگزاري مهر با او را بخوانيد:
" مهر " : اطلاعات و سوابقي كه از پرويز شيخ طادي بايد دانست؟
پرويز شيخ طادي : فيلمسازي هستم كه همچنان در مرحله تجربه كردن به سرمي برم و اميدوارم بتوانيم به اين مردم شريف كه درطول تاريخ مورد ظلم و ستم قرارگرفته اند، خدمتي، كمكي و كاري بكنيم.
" مهر " : بچه كجاييد ؟
پرويز شيخ طادي : متولد آبادانم. پدر و مادرم اصفهاني اند و تهران بزرگ شده ام .
" مهر " : لابد شما هم ازهمان كودكي با سينما آشنا شده ايد؟
پرويز شيخ طادي : نه. من ابتدا با داستان وقصه گويي آشنا شدم. فضاي جذابي بود. قصه هايي داشتم كه البته در حد حرفه اي نبود. بچه هاي فاميل را بزرگترها جمع مي كردند تا من برايشان قصه بگويم تا آنها آرام بگيرند. آن زمان پدر و مادرها نويسندگي را مساوي با فقر مي دانستند. زيرا آن موقع ها يعني قبل ازانقلاب مردم بيرون گرا بودند. مهندسي و مكانيكي و پزشكي و از اين قبيل طرفدارداشت. اما مشاغل دروني همانند نويسندگي طرفدار نداشت. براي همين من بايد خودم، خودم را تشويق مي كردم. تا اينكه انقلاب شد. بعد ازانقلاب هم دنبال قصه نبودم . بعد جنگ پيش آمد تا بعد از جنگ كه من دنبال جايي مي گشتم شبيه جبهه و منطقه اين جستجو من را به حوزه هنري كشاند. وارد كه شدم برخوردهاي اوليه را كه ديدم. ديدم، نه اينجا هم شبيه منطقه نيست. بعد احساس كردم كه اين منم كه مشكل دارم. همه دارند كارشان را مي كنند، مسيرشان را هم انتخاب كرده اند و امثال من هستند كه ازمنطقه برگشته ايم و با همه چيز نامانوسيم.
" مهر " : زماني كه در منطقه بوديد، كارتان هنري و فرهنگي و از اين قبيل بود؟
پرويز شيخ طادي : نه كارهاي اجرايي وخاص مي كردم . آن كارها هيچ ربطي به فرهنگ وهنرنداشت.
" مهر " : خوب، چطور شد گذارتان به حوزه هنري افتاد؟
- مي خواستم قصه نويسي را شروع كنم كه نشد. به مطالعات شخصي روي آوردم و آدم ها را شناسايي مي كردم كه در نهايت بتوانم يك آموزشگاه شخصي براي خودم داشته باشم. حاتمي كيا را سال 68 همانجا پيدا كردم. مجيدي را هم همانجا پيدا كردم . آقاي پوراحمد را هم همينطور.
پرويز شيخ طادي درحال راهنمايي بازيگر "پشت پرده مه"
" مهر " : و اين يعني اينكه شما بدون هيچ زمينه اي وارد سينما شديد؟
پرويز شيخ طادي : از " مهاجر " شروع كردم. به عنوان دستيارصحنه در " وصل نيكان " طراح صحنه شدم و اين درحالي بود كه آرزو داشتم شاگرد باشم. اما حالا مجبورشده بودم هي بروم جلو هي كشف كنم وهمه دارايي ام يك ذوق و سليقه و استعداد خشك و خالي باشد. اين خيلي سخت بود. شبانه روزمشغول بودم. شاگرد خود بايد مي بودم. ازخود بايد ياد مي گرفتم و بعد به آنچه ياد گرفته بودم، بايد عمل مي كردم تا اينكه " وصل نيكان " تمام شد و با اينكه وحشت داشتم، كار خوبي ازآب درآمد. خدا كمكم مي كرد. حاتمي كيا هم توي كار آدم جدي است. كم بياوري كاري ندارد، بايد كارپيش برود. بعد به " از كرخه تا راين "رسيديم و بعد " آژانس شيشه اي " و " روبان قرمز " و " موج مرده ".
" مهر " : و بعد يك دفعه شما شديد كارگردان؟
پرويز شيخ طادي : نه، يكهو نبود. چون در مقاطعي كه حاتمي كيا كارنمي كرد من مهلت داشتم كه كاركنم. هم سخت به آموزش هاي خصوصي خودم مي پرداختم و هم سخت تجربه مي كردم.
" مهر " : اولين كارتان كي بود؟
پرويز شيخ طادي : فكرمي كنم سال 70 بود. دوسال بعد از اينكه با حاتمي كيا آشنا شده بودم يك كارهشت ميليمتري بود كه بعد رهايش كردم.
" مهر " : يعني اصلا شما به عنوان هنرمند از سال 68شروع كرديد و قبل از آن به لحاظ حضور و فعاليت اصلا توي كارهاي هنري نبوديد؟
پرويز شيخ طادي : به طور دقيق زمان تولد من به عنوان فيلمساز همان سال 68 است ازهمان " مهاجر " كارم را شروع كردم. نوشتن را از همان موقع آغازكردم. سال 75 اولين كار تصويري جدي را ساختم. يك كليپ بود براي پناه كارخوبي شد. با خودش سبك خاصي براي ساختن كليپ ها آورده بود. در فرم و قصه يك كار خاص شده بود. كليپ بعدي " زندگي " نام داشت كه توي جشنواره رشد هم از كارهاي بلند مورد توجه قرار گرفت و مقام كسب كرد. بعد يك فيلم 70 دقيقه اي ساختم.
" مهر " : براي كجا؟
پرويز شيخ طادي : براي مركز فرهنگي سپاه. اصلا ما براي اين مركز نقشه ها و طرح ها داشتيم.
صحنه اي از "پشت پرده مه"
" مهر " : " دفتري ازآسمان " اولين فيلم بلند شما كي شروع شد؟
پرويز شيخ طادي : بعد ازهمين كار70 دقيقه اي. آن زمان آژانس شيشه اي را هم تمام كرده بوديم. " دفتري از آسمان " هم براي مركز فرهنگي سپاه بود. من در هنگام ساختن اين فيلم با برخورد خوبي مواجه نشدم. تا آنجا كه شات پاياني فيلم عوض شد. اين اولين ضربه من بود. آن هم از ناحيه ايي كه من خود را متعلق به آنجا مي دانستم. آنها براي اولين باربود كه با يك گروه حرفه اي فيلمسازي مواجه شده بودند. توي اين گروه خانم ها بودند. يعني سيگارمي كشيدند. حجاب خانمها كامل نبود يا خانمي سر صحنه من را با اسم كوچك صدا مي كرد. اين مسايل آن را به هم مي ريخت. واويلا اسلام رفت. آنها حتي كم كم ديدن شما را در دستور كار خود قرار دادند كه مبادا ما كاربدي كرده باشيم. اين ضربه بزرگي براي من بود .
" مهر " : تعجب مي كنم ديروز چنين رفتاري براي شما قابل پيش بيني نبود؟
پرويز شيخ طادي : نه. اصلا فكرمي كردم آنها مثل خود من هستند . پيش توليد كاربه من گفته بودند "open" برو جلو. اما يك روز رفتم سر صحنه ديدم صحنه را دارند جمع مي كنند بدون اينكه به من بگويند. اين يك ضربه كاري بود.
" مهر " : با اين حساب فكر كنم ... ديگر ضد ضربه شده ايد!
پرويز شيخ طادي : شايد اينطورباشد. ولي هنوز زخم آن ضربه را با خود دارم. من بدبين شده ام و اين خيلي بد است. زماني كه با آقاي ذوالقدرملاقات داشتم يا بچه هاي ديگر، يكهو احساس كردم نه هنوزاميدي هست. اينها آدم را درك مي كنند. اما آنها كار خود را كرده بودند. درست زماني كه من داشتم يك اثررا خلق مي كردم، مرا زخمي كردند. به من آسيب رساندند كه چنين زخمي مرهمي ندارد. از آن مركز فرهنگي آمدم بيرون و همه آن طرح ها و نقشه هايي كه داشتيم، رفت روي هوا. من آن مقطع متوجه شدم كه تهيه كننده " دفتري از آسمان " هم طلاهاي خانمش را مي فروشد كه فيلم جلوبرود. خلاصه بعد از اين كاررفتم " سر روبان قرمز".
" مهر " : خوب، شما شده بوديد يك كارگردان. " دفتري از آسمان " توي چند جشنواره هم مقام آورده بود. حالا دوباره مي رويد سر كار حاتمي كيا؟
پرويز شيخ طادي : براي من فرقي نمي كرد. الان هم اگر كارم با كارهاي او تلاقي نكند، بخواهد سركارش مي روم. ولي " روبان قرمز " براي من بوي خداحافظي مي داد. خيلي حال كرديم با حاتمي كيا سرآن كار. " موج مرده " اما ديگربه يك وداع تبديل شده بود و من رفتم سراغ ساختن كارهايم تا رسيديم به ساختن يك كار. اما اين فيلم موفق نشد. توي اين فيلم جلوه هاي ويژه، گريم و تمام توان سينماي ايران بايد به كار مي رفت و در اين كار پيشروترين يافته هاي خود را به نمايش مي گذاشتند كه از اين بابت كار به بن بست خورد . چون در همه رشته ها به بن بست خورديم. براي نمونه در مورد يك قطعه از گريم به دليل نبود امكانات كار گير كرد. در سينماي ما در همه رشته از نظر آموزش و فناوري عقب ماندگي وجود دارد. اين را من در آن فيلم متوجه شدم. به تنهايي، در ايران هرگز نمي توانيد صحنه هاي هري پاتري خلق كنيد و اين يعني يك ديوار بلند سياه رنگ سرراه پيشرفت سينما.
جهانگير الماسي در صحنه اي از "پشت پرده مه"
" مهر " : قرار بود درباره شما صحبت كنيم، سخن به وضعيت سينما و نگرش هاي خاص به سينما و.... كشيد. اتفاقا" به موضوع پرسش بعد من هم نزديك شده ايم. فضاي بعد ازانتخابات و شرايط و شعارهايي كه در انتخابات پيروز شده حكايت از جديد شدن شرايط درعرصه فرهنگ دارد. همچنين بسياري را اعتقاد بر آن است كه ما تا امروز نتوانسته ايم الگويي براي مديريت كلان فرهنگي كشور ارائه دهيم و پس از انقلاب يك تئوري فرهنگي داشته باشيم كه براساس آن امورفرهنگي را به پيش ببريم و شايد به همين دليل باشد كه شما نيز همين طور باشد كه يك زخم كاري با خود همراه داريد. ضمن اينكه شما در همين نظام به عنوان فيلمساز متولد شده ايد. اين شرايط جديد كشور حتما به يك الگوي قابل اجرا و به دور از شعار فذهنگي نياز دارد. براي پيدا كردن اين الگو به ويژه در عرصه مديريت سينمايي چه بايد كرد؟
پرويز شيخ طادي : درباره دولت جديد صريح بگويم؛ حاصل نا اميدي مردم از عملكرد اجرايي مديران گذشته دور و نزديك است. مردم در اين انتخابات، كدها را از رهبرشان گرفتند، تا بدانند به سمت وسوي چه كسي بايد بروند. من كاري ندارم كه از اين به بعد چه اتفاقي خواهد افتاد، اما آمبيانس جامعه ما كدهايي كه از رهبرشان گرفته بودند را اشل كردند با قد وقواره كانديداها و ديدند كسي كه از نظر فيزيكي قد او كوتاه تر از بقيه است، حرف ها و ايده هاي كشيده تري دارد و با آن كدها منطبق است. در اينجا، البته فشار معيشتي شده بود يك فرهنگ. همچنين مردم از درگيري هاي سخت داخلي خسته شده بودند و حالا با انتخاب مردم ما، دو - سه ماهي است كه اصلا درگيري نداريم. يك آرامش برقرار شده است. در زمينه فرهنگ يك واقعيت را بايد بدانيم، اينكه ما آنقدربه برخي فروع دين توجه كرده ايم كه از مهمترين اصول دين يعني " عدالت " غفلت كرده ايم. ما هر جا و هر گاه به كار مردم كار داشته ايم، كار را خراب كرده ايم. هرموقع كار به كار مردم نداشته ايم، شاهد بهترين كارايي بوده ايم. براي نمونه فيلمسازان هر موقع در چنين شرايطي قرارگرفته اند، بهتر كار كرده اند. شنيده ام منشور اخلاقي نوشته اند. هنرمند خودش معلم اخلاق است. اينها مي خواهند همه در يك جهت حركت كنندو اين، نمي شود. اگر هم بشود كه نمي شود، بخشنامه اي نيست.
اصلا" من معتقدم اوضاع سينمايي كشور ما در شرايط كنوني يك نياز اساسي دارد و آن صدور بخشنامه اخلاقي براي مسوولان سينما است. اگر اين اتفاق بيفتد همه چيز درست مي شود. هيچ يك ازمسوولين را نديده ام كه سراغ هنرمندان برود. همه مسوولين انتظار دارند هنرمندان سراغ شان بروند. هيچ كدام از آقايان به خودشان زحمت نمي دهند سراغ خانواده هاي هنرمنداني بروند كه از دنيا رفته اند. براي همين من مي گويم منشور اخلاقي را بايد براي مسوولان بنويسند. آقاي وزير و آقاي معاون وزير بدانند كه هزينه يك هنرمند بنا به همه دلايلي كه وجود دارد - از جمله ايفاي وظيفه - برابر با هزينه شماست و بلكه بيشتر. اما شما هرگز دغدغه معيشت نداريد و هنرمند بنا به همه دلايلي كه مي دانم، مي دانيد، در دغدغه معيشت غوطه مي خورد. پس شما در حال حاضر، بيشتر نيازمند منشور اخلاقي هستيد تا هنرمند .
رزيتا غفاري در صحنه اي از "پشت پرده مه"
" مهر " : به نظرشما مميزي در سينما در شرايط جديد چگونه بايد باشد؟
پرويز شيخ طادي : معتقدم بايد احترام براي انسان، اصل باشد. اين بگير و ببندها كه گاهي پيش مي آيد، به خاطر نبود احترام است. در حالي كه الگوي ما قرآن و نهج البلاغه است. من به مميزي اعتقاد دارم، اما اگرتخريب در پي مميزي بيشتر از سازندگي آن باشد، مميزي را حرام مي دانم. مميزي يعني يك ديوارشيشه اي؛ غيرازاين باشد، بهتراست نباشد. مميزي يادگاري از فرهنگ است با عملكردي غيرملموس. يادگاري براي اينكه مميزي را محافظ مي دانم نه حمله كننده و تخريب كننده و ويرانگر. مميزي داروغه نيست. مميزي يك حجاب است و حجاب نقش محافظ دارد. عامل امنيت است نه ناامني .
" مهر " : از شما به خاطر شركت در اين گفت وگو سپاسگذاريم.
پرويز شيخ طادي : من هم متشكرم.
نظر شما