اسدالله نیک نژاد کارگردان سینما و تلویزیون نظر خود را درباره فیلم سینمایی «بادیگارد» ساخته ابراهیم حاتمیکیا اینگونه به خبرنگار مهر گفت: اغلب فیلم های حاضر در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر را دیده ام و معتقدم ساختار منسجم و کارگردانی های خوب را در اغلب آثار می توان دید. به نظر من فیلم «بادیگارد» ساخته ابراهیم حاتمی کیا به معنای واقعی سینما است و به خود حاتمی کیا هم گفتم که این فیلم نسبت به «چ» سینمایی تر است.
وی ادامه داد: در کنار ساختار و کارگردانی خوب حاتمی کیا در فیلم «بادیگارد» اما باید بگویم که شخصیت پردازی های فیلم به خصوص کاراکتر حیدر و همسرش به خوبی پرداخته نشده اما کاراکتر میثم دانشمند هسته ای که بابک حمیدیان نقش آن را بازی می کرد خیلی خوب شخصیت پردازی شده و بازیگر هم به درستی شخصیت را درک کرده است.
نیک نژاد با تاکید بر اهمیت نقش این دانشمند هستهای بیان کرد: اهمیت نقش میثم و بازی بابک حمیدیان زمانی مشخص می شود که مخاطب می فهمد این پسر، فرزند شهید و البته یک جوان امروزی است. جوانی که نابغه است، شیطنت های دوران جوانی خود را دارد و در عین حال مانند پدرش متعهد به انقلاب و اسلام است. بابک حمیدیان به درستی توانسته تکه های پازل این شخصیت را کنار هم قرار دهد و بازی کند.
«نفس» نباید انقدر شخصی میشد
وی درباره فیلم «نفس» به کارگردانی نرگس آبیار نیز گفت: به نظر می رسید نرگس آبیار در فیلم «نفس» دنیای شخصی خود را به نمایش گذاشته و معتقدم این فیلم خیلی خصوصی است و مخاطب عام ندارد. برای نرگس آبیار خیلی زود است که سینمای شخصی خودش را نشان دهد و به عنوان یک کارگردان حرفه ای باید به نقطه ای از کارگردانی برسد و فیلم های بسیاری بسازد تا بتواند فیلم شخصی بسازد.
کارگردان سریال «پاییز صحرا» ادامه داد: این فیلم زمانی از حالت شخصی بیرون می آمد که یک کد و کلید واژه ای از شهادت این دختر بچه در فیلم ارائه شود. به عنوان مثال در پایان فیلم می شد آماری از کودکان شهید در هشت سال جنگ ارائه داد که اگر چنین می شد فیلم از حالت شخصی بیرون می آمد و تعریف جدیدی از موضوع ارائه می کرد.
«ابد و یک روز» سینما نیست
نیک نژاد درباره فیلم سینمایی «ابد و یک روز» ساخته سعید روستایی گفت: اگر از نگاه سینما بخواهم به این فیلم نگاه کنم باید بگویم که «ابد و یک روز» سینما نیست بلکه می توانست یک نمایشنامه خوب رادیویی باشد. به این معنا که اگر تصویر را می گرفتیم و فقط دیالوگ ها پخش می شد اتفاقی نمی افتاد و شنونده به شکل نمایشنامه رادیویی متوجه روایت داستان می شد. از منظر جامعه شناسی هم به این فیلم نگاه کنیم متوجه نمی شوم که چرا جامعه ای که این کارگردان جوان ارائه می دهد تا این اندازه نازیبا است.
این کارگردان یادآور شد: به عنوان یک ایرانی بسیار متاسف شدم که دختر سرزمینم به دلیل فقر می خواهد با یک شهروند افغانستانی ازدواج کند و نکته جالب این است که کارگردان آگاهانه این کار را می کند. این در حالی است سینمای ایران در گذشته ای نه چندان دور نمونه های خوبی از غیرت مرد و حرمت گذاشتن به زن ایرانی را نشان داده بود.
نیک نژاد با اشاره به این مطلب که کارگردان های جوان ایرانی در ساخت فیلم های خود بغض دارند، گفت: کارگردان های نسل جوان ما آثار خود را با بغض می سازند و من نمی دانم این بغض چرا در فیلم های سینمایی جاری شده است. به عنوان مثال شخصیت محسن که یک آدم معتاد است متفکرترین فرد خانواده نشان داده می شود چون او می داند مرتضی با موافقت عروسی خواهرش با مرد افغان چه بلایی سر سمیه آورده است.
وی در پایان گفت: از جمله کارگردان هایی هستم که همیشه دوست دارم سرزمینم را زیبا و مردمانش را شیک نشان دهم و زمانی که می بینم فیلم هایی تلخ از این دست ساخته می شود و جامعه را زشت و بی روح نشان می دهد ناراحت می شوم. البته ناگفته نماند جدا از فیلمنامه، کارگردان جوان این فیلم در کارگردانی و ساختار خوب عمل کرده بود.
نظر شما