۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ۱۴:۰۴

رایزنی فرهنگی ایران در تاجیکستان:

برخی از مسلمانان، مسلمان لفظی اند نه واقعی

برخی از مسلمانان، مسلمان لفظی اند نه واقعی

به عقیده رایزنی فرهنگی ایران در تاجیکستان بسیاری از ما عنوان مسلمان را داریم، اما واقعاً مسلمان نیستیم پس نخستین ایراد برخی مسلمانان به آن برمی‌گردد که ما مسلمان لفظی هستیم و نه معنایی.

به گزارش خبرنگار مهر، مقاله پیش روی در آخرین شماره هفته نامه «ملت» که در شهر دوشنبه کشور تاجیکستان منتشر می شود توسط ابراهیم خدایار، رایزنی فرهنگی ایران از خط سیریلیک به فارسی باز نویسی شده و در اختیار ما قرار گرفته است.

دلیل خصومت مسلمانان با یکدیگر در چیست؟

 پاسخ سؤال شمارا ابوسعید ابوالخیر  در اشعار ساده و البته پر تاملی سالها پیش این چنین زیبا پاسخ داده است؛

 جمعیت کفر از پریشانی ماست،

 آبادی بتخانه زی  ویرانی ماست.

 اسلام به ذات خود  ندارد عیبی،

 هر عیب، که هست از مسلمانی ماست.

برای پاسخ دقیق‌تر به سؤال شما باید ابتدا دید که دین به چه معنی است؟

 دین در اصطلاح مجموعة عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی است که برای ادارة امور جامعة انسانی و پرورش انسان‌ها است. اما جوهر دین چیست؟ دراین‌باره علی‌ (ع) می‌فرماید: ... یعنی اسلام عبارت از تسلیم خدا بودن است. هر کس تسلیم خدا باشد، یگانگی او و قادر مطلق بودنش را تصدیق می‌کند و یقین پیدا می‌کند که تنها منبع بی‌زوال قدرت و علم و زیبایی و غیره اوست و وقتی‌که به این یقین رسید، او را می‌ستاید و حقش را ادا می‌کند و این ایمانش در عمل او جاری می‌گردد. هرگز خلاف نمی‌کند، دروغ نمی‌گوید، ظلم نمی‌کند. کار نیک می‌کند و از بدی‌ها خودداری می‌نماید. چنین انسانی دوستدار بندگان خدا و خادم آن‌ها خواهد بود. و جامعه‌ای که از چنین انسان‌هایی تشکیل شود، بهترین و موفق‌ترین جامعه‌ها خواهد بود. در تعبیر دیگر از دین به‌عنوان «حب»، یعنی دوست داشتن نام‌برده‌اند. یعنی دوست داشتن خدا و هر چه متعلق به اوست. مگر نه این است که هستی مخلوق خداست. همین است که سعدی می‌گوید:

 به جهان خرم از آنم، که جهان خرم از اوست،

 عاشقم بر همه عالم، که همه عالم از اوست.

 اینجاست که عمق گفته‌های بزرگان ما مشخص می‌شود که فرموده‌اند:

 خلق سراسر همه نهال خدایند،

 هیچ نه برکن از این نهال و نه بشکن.

 یا عارف بزرگ شیخ  ابوالحسن خرقانی با همین درک از دین است که بر سر در خانقاهش می‌نویسد: «هر که از در درآمد، نانش دهید و از ایمانش نپرسید که هر که خدای تعالی را به جانی ارزد، البته ابوالحسن را به نانی ارزد». دین اسلام دینی است که یک ساعت تفکر را از هفتادسال عبادت برتر می‌داند و خواب عالم را برتر از عبادت جاهل می‌شمارد. کُشتن به‌ناحق یک نفر را کُشتن همة خلایق و نجات یک‌تن را نجات بشریت ارزیابی می‌کند. علم را راه برتری معرفی می‌کند و از مسلمانان می‌خواهد که به اقطار (گوشه‌های) آسمان و زمین نفوذ کنند و می‌فرماید: نمی‌توانید این کار را بکنید، مگر با دستیابی به علم. این‌ها که گفته شد مربوط به جوهر دین اسلام بود، اما چرا مسلمانان این‌همه اختلاف دارند و بااین‌همه مشکلات روبه‌رو هستند، پاسخ کوتاه آن است که اسلام را فراموش کرده‌ایم.

بسیاری از ما عنوان مسلمان را داریم، اما واقعاً مسلمان نیستیم و دیگران در عمل به تعالیم اسلام از ما پیش‌تر رفته‌اند. پس نخستین ایراد بر آن برمی‌گردد که ما مسلمان لفظی هستیم و نه معنایی. سید جمال‌الدین اسدآبادی چه خوب گفته است که «به غرب رفتم، اسلام دیدم، ولی مسلمان ندیدم، به شرق آمدم، مسلمان دیدم، ولی اسلام ندیدم». دومین ایراد بر آن می‌گردد که برخی از ما مسلمانان اسلام را به میل خود تفسیر می‌کنیم و هر کس متفاوت با ما فکر کند را تکفیر می‌کنیم. درحالی‌که بر عدد انسان‌ها راه برای رسیدن به خدا وجود دارد. پیام محوری اسلام میانه‌روی و اعتدال است. آرزوی بزرگ رسول خدا این بود که ما امت وسط باشیم.

«امت معتدل و میانه‌رو، اما این پیام را درنیافته‌ایم و کُشتة افراط‌وتفریط هستیم. یا بیستون می‌سازیم یا جهل ستون. اما آنچه لازم داریم، چهارچوب و قانون است. خلفای راشدین باهم کار می‌کردند و به هم کمک می‌کردند، اما پیروان آن‌ها همدیگر را تکفیر می‌کنند. این‌جانب گمان می‌کنم، راه نجات مسلمانان برگشت به اسلام، اعتدال‌گرایی و وحدت، پرهیز از تکفیر یکدیگر است یک مشکل دیگر هم شیطنت کسان صهیونیست‌هاست که چشم دیدن عزت مسلمانان را ندارند و باسیاست تفرقه بینداز و حکومت کن: «divide and rule» آن‌ها را به جان هم انداخته‌اند.

 معتقدم تلاش‌های معطوف به «قطبی‌سازی دینی»، چه این قطبی‌سازی اسلام را در مقابل مسیحیت یا یهودیت قرار دهد و چه شیعه را در برابر سنی یا کاتولیک و پروتستانت را در مقابل ارتودکس، راهبرد خطرناک و کُشنده است که با توجه به تعصب بالای دین‌داران به تولید افراط‌گرایی و کاهش ظرفیت عظیم ادیان باعث می‌گردد و برندة این ‌بازی خطرناک پیروان هیچ‌یک از ادیان الهی نخواهند بود، بلکه نتیجة قطعی آن نفرت از همة ادیان و ترویج دین‌ستیزی و گسترش الحادگرايي خواهد بود.

فراموش نکنیم که مادر همة اصول مدنی از حقوق بشر گرفته تا احترام به رأی و نظر دیگران و پایبندی به عهده‌داری‌های بین‌المللی و اصول اخلاقی ادیان الهی بوده‌اند. اگر ادیان از جامعه رخت بربندند، قطعاً جامعة خشن‌تر و خون‌بارتر خواهیم داشت که در آن‌کسی به کسی رحم نخواهد کرد و هر کس تنها بر میل‌ها و غرض‌های خود خواهد ‌اندیشید. زیرا تنها با قانون نمی‌توان جامعه‌ها را حفظ کرد. آنچه از قانون قاطع‌تر و برنده‌تر است، باور به‌روز رستاخیز و حساب‌وکتاب دقیق الهی است که در آن امکان فریبکاری وجود ندارد و انسان برای ذرة عمل خوب یا بد، پاداش و یا عقوبت متناسب با آن را خواهد دید.

کد خبر 3580553

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha