جستارهایی درباره نقد متن (۳):

رابطه نقد درونی و بیرونی با روش شناسی تاریخ

 رابطه نقد درونی و بیرونی با روش شناسی تاریخ

نقد درونی خود را درگیر مضامین و مطالب می‌کند و اعتبار مضامین را مورد بررسی قرار می‌دهد. در این مرحله دیگر درگیر شناسنامه نیستیم و گاهی حتّی عکس این است.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از طومار اندیشه، قسمت سوم جستارهایی درباره نقد متن : «رابطه نقد درونی و بیرونی با روش شناسی تاریخ» نوشته احمد پاکتچی مدیر بخش فقه، علوم قرآنی و حدیث در دائرة المعارف بزرگ اسلامی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) در پی می آید.

دوم؛ نقد درونی و نقد بیرونی

بر اساس پاسخ به این دو سوال، نقد متن به دو حوزه تقسیم می‌شود. نقد متنی که به سوال اول پاسخ می‌دهد و در مورد هویت آن بحث می‌کند نقد بیرونی [۱] می‌نامند و نقد متنی که به سوال دوم پاسخ می‌دهد نقد درونی [۲].

نقد بیرونی هویت متن را مورد مطالعه قرار می‌دهد و نقد درونی درگیر مبانی و مطالب متن و درستی و نادرستی آنهاست. اگر «کتاب السقیفه» ‌ سیف بن عمر از نظر نقد بیرونی تایید شد که این کتاب سیف بن عمر است، تنها از نظر نقد بیرونی تایید شده و بیش از این نیست. اصلاً منظور این نیست که حرف‌های سیف بن عمر درست است یا نادرست؟ ممکن است سراپا دروغ باشد. تنها چیزی که تایید کرده‌ایم این است که این کتاب شناسنامه‌اش درست است و آن را سیف بن عمر نوشته؛ نه این که چون شناسنامه‌اش درست است تمام مطالبش نیز درست است و از نقد درونی نیز سر بلند بیرون آمده است. این دو موضوع کاملاً منفک از هم هستند.

نقد درونی خود را درگیر مضامین و مطالب می‌کند و اعتبار مضامین را مورد بررسی قرار می‌دهد. در این مرحله دیگر درگیر شناسنامه نیستیم و گاهی حتّی عکس این است یعنی ممکن است با یک متن تاریخی مواجه شویم که نمی‌دانیم مولف کتاب کیست اما کتاب، کتاب مهمی است و مطالب خیلی مهمی در آن آمده است مثل الامامة و السیاسة(تاریخ الخلفاء) که منسوب به ابن قتیبه است و ثابت شده که متعلق به ابن قتیبه نیست. لذا اگر کتابی از نظر شناسنامه مسئله‌دار شد و نمی‌دانیم کتاب مربوط به کیست نمی‌توانیم کلاً مهر ابطال بر آن بزنیم و کتاب را کنار بگذاریم. ممکن است ندانیم نویسنده‌ی کتاب کیست اما در عین حال کتاب برای ما اهمیت زیادی داشته باشد. بنابراین در حوزه‌ی نقد متن رابطه‌ی نقد بیرونی و نقد درونی به صورت عموم و خصوص مطلق نیست که بگوییم فقط چیزهایی می‌تواند به نقد درونی راه یابد که از مرحله‌ی نقد بیرونی سر بلند بیرون آمده باشد، حال آن‌که رابطه، رابطه‌ی دو دایره‌ی متداخل است یعنی متونی هستند که در هر دو نقد جواب مثبت می‌دهند و متونی هستند که فقط در نقد بیرونی جواب مثبت می‌دهند و در نقد درونی اعتبار آنها رد می‌شود، نیز متونی هستند که در نقد درونی جواب مثبت می‌دهند و در نقد بیرونی اعتبار آنها رد می‌شود.

بخشی از آنچه در نقد درونی مورد بحث قرار می‌گیرد درگیر تاریخی بودن متن است. گاهی مباحث دیگری مثل ظرائف درون متنی هم مورد بررسی قرار می‌گیرد که الزاماً به تاریخی بودن مربوط نمی‌شود. مثلاً این که تا چه اندازه کتاب کامل ابن اثیر مطالب خود را از تاریخ طبری گرفته است می‌تواند مورد بحث قرار گیرد اما این امر به صرف تاریخی بودن آن ارتباط نمی‌یابد بلکه به متن بودن آن ارجاع می‌یابد.

با توجه به آنچه بیان شد نقد بیرونی نسبت به نقد درونی تقدم دارد، یعنی معمولاً در مطالعات نقد متن، ابتدا به نقد بیرونی می‌پردازند و سپس نقد درونی؛ چون از بیرون متن شروع به رفتن به سمت متن می‌کنیم، قاعدتاً اول نگاه بیرونی داریم و بعد می‌شکافیم و وارد متن می‌شویم.

سوم؛ رابطه‌ی نقد متن با روش‌شناسی علم تاریخ

نقد متن با روش‌شناسی علم تاریخ ارتباط دارد چون به نظر می‌رسد مباحث نقد متن هم متودی است یعنی روش‌هایی برای نقد ارائه می‌کنیم. پژوهشگر می‌خواهد به آنچه اتفاق افتاده علم پیدا کند و حجابی که در این میان وجود دارد متن است.

گاهی برای رسیدن به امر تاریخی متن اسباب زحمت می‌شود به همین  دلیل باید در یک بحث مستقل به آن پرداخت. تا موقعی که بحث نقد متن را مطرح می‌کنیم، خود متن بیشتر مورد نظر ماست؛ در واقع چیستی متن و این که با متن چه کنیم و چگونه آن را ارزیابی کنیم. هنگامی که تکلیف با متن روشن شود از آن به بعد درگیر روش‌شناسی تاریخ می‌شویم. روش‌شناسی تاریخ ابزاری است که به ما می‌گوید چگونه یک مورخ می‌تواند از این ابزارها استفاده کند در جهت رسیدن به امر تاریخی.

اگر نقد متن در تقابل با روش‌شناسی تاریخ قرار گیرد معنای آن این است که نقد متن به خود متن می‌پردازد و روش‌شناسی تاریخ به بیرون آن؛ یعنی نحوه‌ی استفاده از متون برای رسیدن به امر تاریخی مهم است. اما گاهی روش‌شناسی تاریخ به معنای عام گفته می‌شود که شامل نقد متون نیز می‌شود مانند تفسیر به معنای عام که شامل تأویل نیز می‌شود.

بنابراین اگر جایی ذیل روش مطالعات تاریخی فصلی را نیز به نقد متون اختصاص دادند مثل کتاب شارل ساماران [۳] نباید خرده گرفت. تنها به دلیل خصوصیت و اهمیت نقد متن و این که نیاز داشته مورد تکیه‌ی بیشتری قرار گیرد گاهی آن را جدا می‌کنیم و به عنوان یک بحث مستقل به آن توجه می‌کنیم. اگر روش‌شناسی تاریخ را به معنای عام بگیریم نقد متن در طول آن است و اگر به معنای اخص بگیریم نقد متن در عرض آن خواهد بود.

............................

[۱]. External criticism

[۲]. Internal criticism

[۳]. Charles Samaran

کد خبر 3773498

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha