پیام‌نما

مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا * * * از مؤمنان مردانی هستند که به آنچه با خدا بر آن پیمان بستند [و آن ثبات قدم و دفاع از حق تا نثار جان بود] صادقانه وفا کردند، برخی از آنان پیمانشان را به انجام رساندند [و به شرف شهادت نایل شدند] و برخی از آنان [شهادت را] انتظار می برند و هیچ تغییر و تبدیلی [در پیمانشان] نداده اند. * * * گرچه در سایه لطف تو پریشان هستیم / ما بر آن عهد که بستیم کماکان هستیم

۳۰ آبان ۱۳۹۶، ۱۲:۲۵

یادداشت مهمان؛

فردیت گرایی، علل و آسیب ها

فردیت گرایی، علل و آسیب ها

بنا به تعریف اندیشمندان علوم اجتماعی، انسان موجودی بالطبع اجتماعی است. این تعریف بدان معناست که انسان در روابط اجتماعی معنا پیدا می کند و به بالاترین حد توانمندی خود می رسد.

خبرگزاری مهر، گروه جامعه- حسن قادری: اگر به متون مرتبط با سیستم های آموزشی نگاهی بیندازیم به تاکید و تمرکز آنها بر کار گروهی پی می بریم. این تاکیدات قطعا در نتیجه تحقیق و پژوهش بر روی گروه های مختلف انسانی و در زمان ها و مکان های گوناگون است. همچنین نگاه به متون دینی ما را متوجه اهمیت امور اجتماعی و ارتباطی مانند صله رحم، مشورت، شرکت در مناسک جمعی می کند و حتی ارزش عبادت جمعی را خیلی بالاتر از عبادت فردی قلمداد می کند. اگر از تمام اینها هم بگذریم تجارب شخصی افراد مبین این مساله است که بودن در جمع و صرف ارتباط گرفتن با دیگران، به آنها حس خوشایند و ارزشمندی بیشتری می دهد. جمع گرایی و اهمیت به اجتماعات انسانی تا آنجا پیش می رود که حتی در مرزبندی های سیاسی به جوامع جمع گرا و جوامع فرد گرا برمی خوریم. جوامع گوناگون با توجه به نوع آموزشهای خود افراد را به سبک مشخصی از رفتار سوق می دهند و آنها را معطوف به جمع یا معطوف به فرد بار می آورند.

با نگاهی به نظام های سیاسی، اجتماعی گوناگون، می بینیم آنجا که سیستم حاکم می شود و جمع گرایی ارزشمند تلقی می شود عموما ثبات و پیشرفت حاکم می  شود و زمانی که فردگرایی یا به بیان دیگر دیکتاتور مآبی ریشه می دواند، افول نظام قطعی می نماید. البته این تحلیل در سطح حکومت ها معنا پیدا می کند نه نظام اجتماعی. به این معنا که بسیاری از جوامع، جمع گرا هستند ولی به علت وجود حکومت فردگرا و دیکتاتور به افول می روند و همین طور عکس این اتفاق هم رخ می دهد. اما کوچکترین واحد نظام اجتماعی که با عنوان خانواده مطرح می شود پایه و اساس شکل گیری بسیاری از جهت گیری های فردی یا جمعی در شخصیت فرد است . جالب اینکه خود این سیستم به احتمال قوی تر محل آسیب عمده است.

دانستن این موضوع که برقراری ارتباط بین افراد و گفتگو و به دنبال آن برقراری روابط عاطفی، تقویت کننده سیستم خانواده است؛ نیاز به اثبات ندارد و هرکس در مسیر رشد به تجربه آن را درک می کند. اگر این مدعا را قبول کنیم، می توان استدلال کرد گرایش به سمت فردیت و دوری از ارتباط گرفتن، به راحتی بنیان خانواده را متزلزل می کند. نگاهی به تجارب مشاوران و روانشناسانی که در حیطه مسائل زوجین فعالیت می کنند مشخص می کند که از عمده اعتراضات زوجین، نبود رابطه و گفتگو بین آنهاست.

اما تحلیل این مساله که چرا جامعه ایرانی به عنوان یک جامعه پیشرو در حیطه جمع گرایی چه از لحاظ تاکیدات دینی، چه فرهنگی و چه پیشینه تاریخی، امروز دچار مشکلاتی شده که رد پای فردیت گرایی در بین آنها بسیار محسوس است؛ بسیار پیچیده می باشد.

در این نوشتار تمرکز بر رسانه های ارتباط جمعی به طور کلی و نگاه به برخی محتواهای ترویج شده از سمت رسانه ها یا به نوعی القائات فرهنگی در رسانه های ارتباطی به عنوان یکی از علل احتمالی و با تاثیر پررنگ در مسیر ترویج فردیت گرایی است.

رسانه های ارتباط جمعی به وسایلی اطلاق می شود که مردم یک جامعه از آن برای اعلام پیام ها و افکار و انتقال مفاهیم به یکدیگر استفاده می کنند. اما قبل از اینکه بخواهیم در مورد محتوای پیام ها و افکار صحبت کنیم باید دید خود رسانه به جمع گرایی کمک می کند یا فردگرایی؟

اگر بخواهیم در مورد تاثیر رسانه بر موضوع فردیت گرایی یا جمع گرایی بحث کنیم، می توان از دو منظر متفاوت به موضوع نگریست. نخست اینکه نیت شناسی کنیم. نیت سازندگان و گردانندگان این رسانه ها چیست؟ آیا هدف و مقصود آنها کشاندن جوامع به سمت فردیت است یا جمع گرایی؟ نگاه از این منظر و نتیجه گیری در مورد آن یقینا به اختلاف نظر گسترده کشیده خواهد شد. اینکه ما کارگردانان رسانه را دوست بدانیم یا دشمن یا... می تواند بر دیدگاه ما تاثیر عمیقی بگذارد. اما بعد دیگری که باید در مورد آن به تفصیل بحث و بررسی انجام گیرد، نتیجه ای است که از ترویج رسانه های ارتباط جمعی گریبانگیر جوامع گوناگون و به طور خاص جامعه ایرانی شده است.

مشخصا یکی از راههای آگاهی یافتن نسبت به تاثیر عناصر گوناگون بر مردم، مشاهده است. البته مشاهده ای که به دور از تعصب و با نگاهی واقع بینانه باشد. در این زمینه به عنوان یک متخصص یا یک انسان عادی و بی طرف، دیدن محیط و انسانها کمک شایانی به نتیجه گیری هر چه بهتر می کند. شخصا به عنوان یک مشاهده گر، در جمع های گوناگون اعم از مراسمات رسمی، سخنرانی ها، مهمانیهای خانوادگی و حتی در گردهماییهای خانوادگی که به منظور تفریح اتفاق افتاده، شاهد مجموعه رفتارهایی بوده ام که در یک تخمین ذهنی حداقل پنجاه درصد از آنها جدایی از جمع را به ذهنم مخابره می کرده است. زمانی که افراد در جمع های مختلف به صورت مداوم یا در فواصل زمانی ولی به صورت مرتب سرکشی به تلفن همراه خود را به عنوان یک رسانه در دسترس انجام می دهند، حتی زمانهایی که فردی آنها را مخاطب صحبتهای خود قرار داده ولی باز هم مشغول وارسی رسانه خود هستند و ... تنها مطلبی که به ذهن خطور می کند این است که کارکرد رسانه افراد را به سمت با خود بودن، در خود فرو رفتن و در یک کلام جدایی از جمع و فردیت گرایی سوق می دهد. شاید بتوان پدیده ای به نام سلفی گرفتن را هم در این مسیر و در تایید این فردیت گرایی نگاه کرد. از معنای وازه گرفته تا شیوه انجام این اتفاق همه و همه نشانگر تمرکز بر خود، خود محوری و فردیت گرایی است.

این فردیت گرایی و حتی از بعدی خود خواهی و خود شیفتگی تا بدانجا پیش می رود که مدام می خواهیم دیگران را در زندگی و تجارب خود، نه اینکه سهیم کنیم بلکه غرق کنیم! توجیه فردی که با یک جنازه، یا یک صحنه تصادف، یا یک آتش سوزی و ... عکس سلفی می گیرد و به اشتراک می گذارد، چه می تواند باشد به جز غرق کردن دیگران در تجاربی که خود به تنهایی آنها را کسب کرده و دیده است. اینکه هر روز با ظاهری خاص و متفاوت عکسی را به اشتراک می گذاریم آیا دلیلی دارد جز تایید گرفتن از دیگران و رشد هرچه بیشتر فردیت؟! به هر طریق می توان از اینگونه مشاهدات استفاده کرد و به این نتیجه رسید که کارکرد رسانه خواه ناخواه جامعه را به سمت فردیت و در پی آن خودشیفتگی وحشتناکی سوق می دهد که مقابله با آن سخت می نماید.

اما محتوای رسانه های ارتباطی بعد دیگری از قضیه است که قابلیت بررسی دارد. شاید دسته بندی مطالبی که در فضای رسانه های ارتباطی رد و بدل می شود غیر ممکن باشد؛ قصد داریم به نمونه هایی از گروه مطالبی که مدام در حال انتقال هستند، اشاره کنیم.

قبل از ورود به این مبحث لازم است از واژه ای با عنوان روانشناسی زرد یاد کنیم. روانشناسی زرد به مجموعه مطالب یا سخنانی گفته می شود که اصولا مبنای علمی ندارد و صرف تجارب شخصی افراد یا برداشتهای شخصی از وقایع زندگی است که با کمی کنکاش و تفکر، ردپای انحرافات شناختی در آنها مشهود است و مشخصا فاقد اعتبار هستند. اما این مطالب به علت جذابیت هایی از لحاظ محتوا و بعضا موقعیت بیان مطلب، مخاطب را جذب خود کرده و وی را تحت تاثیر قرار می دهد تا حدی که در زندگی بسیاری از افراد به شکل باورهای بنیادین درآمده و عملکرد کلی آنها را تحت الشعاع قرار می دهد.

به احتمال زیاد در فضای رسانه های ارتباطی به جملاتی با این محتوا برخورده اید که ما معمار زندگی خود هستیم و در این مسیر حرف دیگران محیطی، در نوع رفتار و شکل ساختمان شخصیتی ما بی اهمیت است. به بیان ساده تر تو هر طور دوست داری فکر کن، به هر نحوی که می پسندی رفتار کن، هر گونه ای که مایلی بپوش و ... و اینکه دیگران چه می گویند اصلا مهم نیست. چنین محتوایی در آغاز به مخاطب حس خوب آزادی را تلقین می کند که از نیازهای اساسی انسان است. پس قطعا به مزاج فرد شیرین آمده و جذب چنین مطلبی می شود. جالب اینکه این مفهوم با شیوه های گوناگون و به مقدار بسیار زیاد تکرار می شود تا آنجا که فرد به این باور عمیق می رسد که او محور است و دیگران هیچ اهمیتی در زندگی او ندارند. این دیگران نه فقط شامل محیط اجتماعی فرد بلکه شامل حتی نزدیک ترین انسان های زندگی او مانند والدین می شود و این نقطه آغازین بسیاری از اختلافات بین فرد و والدین است.

نکته قابل تامل این است که در چنین تبیین هایی درست و غلط با هم آمیخته شده و در یک شکل واحد ارائه می شوند. اینکه ما هدفی برتر برگزینیم و در راه رسیدن به آن از هیچ کوشش و تلاشی نگذریم و از حرف ها و گفته های نامربوط دیگران اثر نگیریم، بسیار خوب است و قابل ستایش ولی اینکه ما در هر مکان و زمانی و با هر شرایط فرهنگی و اجتماعی، هرگونه بخواهیم رفتار کنیم و با هر پوششی که می خواهیم حضور پیدا کنیم و استدلال ما این باشد که من این طور دوست دارم و به کسی ربطی ندارد، قطعا ناشایست است. چنین مسیری نهایتا به تقویت فردیت گرایی و خود محوری فرد منجر شده و به مرور بین او و افراد اطراف فاصله ایجاد می کند. این فاصله ایجاد شده موجب گرایش هر چه بیشتر فرد به فضای مجازی جهت پر کردن اوقات خود و نیز تامین و تایید باورهای شکل گرفته خود می شود و به قول منطقیون یک دور باطل ایجاد می شود.

خلاصه کلام اینکه رسانه های ارتباط جمعی و به طور خاص رسانه هایی که فضای ارتباط طرفین را فراهم می کند و نیز برخی محتواهایی که در آنها ارائه می گردد، بواسطه نقش فعالی که در زندگی فرد ایفا کرده و مخاطب را جذب خود و محتوای خود می کند، افراد جامعه را به سمت خود محوری افراطی و فردیت گرایی سوق داده و به نوعی تغییر نه فقط سبک زندگی بلکه سبک نگرش را رقم می زند و از این گذر افراد بالطبع اجتماعی را افرادی در خود فرو رفته و خودبین می کند.

حسن قادری کارشناس ارشد علوم تربیتی

کد خبر 4150434

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha