به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب داستانی «قصههای آقاجان» نوشته پیمان شیخی به تازگی توسط نشر هنر پارسینه منتشر و راهی بازار نشر شده است.
شیخی این کتاب را پس از انتشار دو اثر پژوهشی «تماشاخونههای طهرون» و «خاطرهبازی پیشکسوتان تئاتر» به چاپ می رساند. «قصههای آقاجان»، شامل ۲۰ داستان کوتاه واقعی است.
داستانک های این کتاب، درباره پدربزرگ، مادربزرگ، شخص نویسنده و بخشی از خاطرات دوستانش هستند. به تعبیر نویسنده، ویژگی مشترک این داستان ها، حضور و مهربانی خداوند است.
پیمان شیخی متولد سال ۵۳ است که طی سال های ۸۰ تا ۸۲ دو فیلم کوتاه «قصه تکراری» و «معجزه» و فیلم مستند «آسمان آبی، آسمان سیاه» را کارگردانی کرده است. شیخی از سال۸۰ با گذراندن دوره خبرنگاری در صداوسیما به خبرنگاری پرداخته و تاکنون با باشگاه خبرنگاران جوان، روزنامههای اعتماد، کار و کارگر، شرق، وطن امروز، ایران، بانیفیلم، مردمسالاری، مجلات هنر زندگی، دنیای جوانان، اطلاعات هفتگی و ... همکاری داشته است. او همچنین مواردی از عکاسی تئاتر را در کارنامه دارد.
شیخی در برنامه مختلف تلویزیونی و رادیویی به عنوان مجری فعالیت کرده و هماکنون اجرای برنامه علمیآموزشی «فرصت برابر» در شبکه آموزش سیما را به عهده دارد.
در بخشی از نخستین داستان کتاب «قصههای آقاجان» میخوانیم:
«مرد میگفت: شیش سالم بود که پدرم مرد، بهش میگفتن کریممومن، خیلی مومن بود، واسه خاطر همینم این لقبو روش گذاشته بودن. مرد میگفت:کریممومن فرشفروش بود/ وقتی هم که مُرد سروکله یه عده پیدا شد که طلبکار بودن/ نازیخانم مادرم بود که بهش میگفتیم آبا / آبا از حسابکتاب سر درنمیآورد/ آخه زن خونه بود/ اونوقتا مث الان نبود/ بعد مشروطه بود و اوایل حکومت رضاخان/ خلاصه هرکی هرچی گیرش اومد جای طلبش برد و من و آبا و رحیم، داداشکوچیکم و رقیهسلطان خواهر بزرگم که بهش میگفتیم خانباجی، موندیمو یه عالمه مسئولیت. آبا از طریق یکی از آشناها منو گذاشت توی بازار کفاشای خیابون تربیت تا شاگردی کنم/ شاگرد خوبی بودم/ با هوش و فرز/ خرجی بخور و نمیری درمیآوردم/ آبا هم با آبرو زندگی رو میچرخوند. مرد میگفت: یه روز صبح زود توی راه بازار کفاشا بودم که دیدم مردم خلاف جهت من دارن میان و هراسانن/ به راهم ادامه دادم که یه دفعه دیدم یکی از مردم با عجله و کمی هم غیض اومد طرفم که: بچه کجا داری میری؟ گفتم دارم میرم بازار/گفت نمیتونی بری، خیابونو سیل برداشته/گفتم باید برم/ آخه اگه دیر کنم اوستام باهام دعوا میکنه...».
این کتاب به تازگی با شمارگان ۵۰۰ نسخه منتشر شده است.
نظر شما