به گزارش خبرنگار مهر، سید ضیاء هاشمی دبیر شورایعالی تهیه کنندگان طی یادداشتی که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است، اعتراض خود را نسبت به برخی سرمایه گذاری هایی که در سینما صورت می گیرد، بیان کرد.
در متن این یادداشت آمده است:
«چند وقتی است که نگاهم به نگاهمان درمانده و هر بار که بازار تحریم ها و فشار و تهدیدها داغ می شود به دنبالش خبر از سرمایه گذاری های کلان و خرج های بی حساب با ارقام نجومی می آید، در پی آن مدیر و موسسات و چند نام پیدا می شوند و «نامی» می شوند.
سینما هم چند سالی می شود که موضوع بحث های پیرامون این سرمایه گذاری ها شده و حاشیه های آن بیشتر از متنش باعث «سینماگر» شدن چندی از سرمایه گذاران.
اما این آفت به سینما ختم نمی شود و این روزها دامان تئاتر را هم گرفته و سرطان گونه می رود تا جزئی از هنر و فرهنگمان شود.
کافی است به نظرات کارشناسان، نگاهی کمی عمیق تر بیاندازیم. تمام نظرات و بحث ها، چه مخالف باشند و چه موافق و خاستگاهشان هر چه قدر متضاد بنماید، نظر خود را بر یک اساس بنا کرده اند!
چه بلایی بر سرمان آمده است؟ چه شد که پول حرف اول آخرمان شد و ریشه تمام ارزش ها و سنجش های ما اینقدر ارزان شد؟
اعدادمان سر به فلک کشیده اما محصولمان چه شد؟
یکی دم از شریعت و ارزش های والای انسانی می زند اما سرمایهگذاری های هنگفت را خوش آمد می گوید و مال را تنها راه برای پیشرفت فرهنگ و سینما عنوان می کند و حتی به قدیمی ترها توصیه می کند که این حقیقت است، یا بپذیرند و یا کناره گیرند!
دوستان طرف مقابل هم که از اندیشه و آزادی آن می گویند، هالیوود را برایمان به عنوان مثال موفق می آورند و به نام هنر و خلق اثر بر در دکانی صف می بندند.
صف های طولانی و ساعت ها انتظار برای سینمایی که امروز به آن می بالیم و خاطره جمعی چند نسل متوالی، چقدرش سرمایه بود؟
چندین سال است که بحران سینما و فرهنگمان را فریاد می زنیم و در لزوم زیر ساخت و ساختار و صنعت برای آن جنگیدیم و بسیاری برای حفظ همین خرده فرهنگی که برایمان مانده از تولید و عرضه گذشتند و خود را وقف وجودش کردند و حالا این کابوس رنگ واقعیت به خود گرفته و همه چیزمان در بند چند صفر و یک هیچ ...
تا اینجایش برای من و شما بود اما نکته ای جا ماند و آن هم مسئولین محترم فرهنگی و گاهی هم اصناف و اهل فن هستند که هر چه جلوتر می رویم، بیشتر از قلم می افتند و به نظر می رسد خودشان هم کارکردشان را در حد عزل و نصب ها پذیرفته اند و چنان سکوتی کرده اند که انگار نه انگار است، خودشان در صف اول به استقبال تازه واردها و آورده هایشان رفتند و اکنون از عملگرایی و آرمانهای فرهنگی انقلاب، چند نفسی بیشتر نمانده و برخی حضرات این همه را صرفا یک گرایش سیاسی می دانند.
تنها این گونه ممکن بود که چپاول ها و غارتگری ها چنین نهادینه شوند و دست اندازی به اندوخته فرهنگی مردمان تبدیل به فضیلت گردد، فضیلت سرمایه، سرمایه ای برای رفع کمبود های دوران جوانی عده ای و تیشه ای بر ریشه اعتقادات دیگران.
در آستانه چهل سالگی انقلاب، زمستان فرهنگ را نظاره گر هستیم و در این سرمای جانفرسا اگر خودمان دست به دست هم ندهیم و چاره ای نجوییم، هیچ مقام، مسئول و یا تاجر و کاسبی برای نجات ما نخواهد آمد و این گسست های اجتماعی و طبقاتی جز سقوط و هرج و مرج، پایانی نخواهند داشت.
دوستان من، در دام خطری بزرگ نشسته ایم و تکرار تاریخ دوباره به انتظارمان است و مایی که بار دیگری هم شاهدش بودیم بهتر می دانیم که اینجا پایان راه است و از قضا تنها راه نجات ملت ها، همین فرهنگی است که این روزها حال و روز خوشی ندارد و هر چقدر هم پول پای آن بریزند، میوه ای نخواهد داشت.»


نظر شما