به گزارش خبرنگار مهر، محسن اسماعیلی در یکصد و چهل و ششمین جلسه شرح و تفسیر نهجالبلاغه در محل مجموعه فرهنگی سرچشمه، نفی نظریه «تغلّب» را به عنوان یکی از درسهای نهجالبلاغه نام برد و گفت: در فقه اهل سنت نظریهای تحت عنوان «استیلاء» یا «تغلّب» پذیرفته شده است که طبق آن شمشیر و زور یکی از منابع مشروعیت قدرت سیاسی شناخته میشود. آنان حاکم شدن از راه قهر و غلبه را نیز مشروع و جایز میدانند؛ و حتی تصریح میکنند که اگر شخص فاقد صلاحیتی نیز به زور قدرت سیاسی را در دست گرفت، نباید با او مقابله کرد؛ چراکه براندازی او معمولاً ممکن نیست؛ ضمن آنکه دارای مفسده و موجب هرج و مرج است!
وی افزود: اما نظریه تغلّب در فقه شیعه پذیرفتنی نیست و حتی فرد واجد صلاحیت هم نمیتواند خود را به مدد زور بر مردم حاکم کند؛ چه رسد به آنان که فاقد شرایط و صفات لازم هستند. تحمیل نه با دینداری میسازد و نه با حاکمیت متدینانه، و با هدف و فلسفه آنها در تناقض است. وقتی اصلِ دین تحمیل نمیشود، آیا حکومت دینی تحمیل میشود؟
عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه پایههای حاکمیت دینی مانند خودِ دین بر دلهای مردم استوار است، گفت: حاکمیت دینی میخواهد مردم را به گونهای بسازد که با انتخاب و اراده خویش به سوی مقاصد الهی حرکت کنند. به عنوان مثال اگر اقامه عدل هدف اصلی دین و حکومت دینی است، به معنای آن است که خود مردم این هدف را محقق سازند. انبیاء آمدند تا کاری کنند که مردم به دست خود عدالت را برپا کنند؛ نه آنکه به زور عدالت را برای آنان بپا بدارند: «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»؛ نه «لِیُقامَ الْقِسْطُ لِلنَّاس»! در آیات دیگر نیز تعبیرات مشابهی وجود دارد که نشان میدهد مخاطب اصلی این ماموریت خود مردم هستند؛ مانند آن که میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ»
نویسنده کتاب سیاست و حکومت در نهجالبلاغه خاطرنشان کرد: اگر مردم آمادگی پذیرش عدالت و حاکمیت حق را نداشته باشند، باید با شیوه مناسب آنان را برای چنین چیزی تربیت کرد؛ وگرنه عدالت اجباری حاصلشدنی نیست، و اگر هم حاصل شود سودی ندارد. نمونه بارز و عملی آن، امام علی(ع) است. آن حضرت با اینکه به درستی خود را منصوب خدا، منصوص پیامبر(ص) و حاکم حقیقی مسلمانان میدانست، خود را مجاز به تحمیل خویش بر مردمی نمیدانست که به هر دلیل به سوی دیگران رفته و بیعت کرده بودند.
این مفسر نهجالبلاغه ادامه داد: برای همین است که امیرالمومنین میگوید: وقتی فلانی لباس خلافت بر تن کرد«سَدَلْتُ دُونَهَا ثَوْباً وَ طَوَیْتُ عَنْهَا کَشْحاً»؛ جامه دیگری بر تن کردم و از آن کناره گرفتم؛ چنانکه وقتی دوباره کس دیگری را به امارت رساندند، فرمود: «فَصَبَرْتُ عَلَی طُولِ الْمُدَّةِ وَ شِدَّةِ الْمِحْنَةِ»؛ شکیبایی پیشه کردم، با اینکه دورانش طولانی و رنج و محنتش شدید بود.
اسماعیلی افزود: امام علی(ع) فقط موقعی این مسئولیت را پذیرفت که همگان به سوی او شتافتند. امام حضور مردم و اتمام حجت به دلیل وجود یاور برای وفا به پیمان الهی را تنها دلیل پذیرش خلافت معرفی کرد و پس از قبول خلافت نیز، رسماً و علناً این نکته را تکرار میکرد که حاکم هر چقدر هم که بزرگ و بافضیلت باشد، بدون کمک مردم نمیتواند وظایف خود را به صورت کامل انجام دهد. این درسی بود که علی(ع) از رسول خدا(ص) آموخته بود. امام میفرمود: «پیامبر خدا با من این گونه پیمان بسته و دستور داده بود: ای پسر ابوطالب! ولایت امت من از آنِ تو است. پس اگر ولایت تو را باخوشنودی پذیرفتند و رضایت همگانی داشتند، متصدی امور آنان شو، ولی اگر در مورد تو اختلاف کردند آنان را به حال خود رها کن.»
محسن اسماعیلی در پایان جلسه شرح و تفسیر نهجالبلاغه، وقوع انقلاب اسلامی و تاسیس نظام جمهوری اسلامی ایران را مبتنی بر آموزههای شیعی و خصوصاً معارف نهجالبلاغه دانست و گفت: امام خمینی(ره) هیچگاه در زمان مبارزه علیه طاغوت با قیام مسلحانه موافقت نکرد و همیشه تاکید میکرد که: «ما تابع آرای ملت هستیم. ملت ما هر طور رأی داد ما هم از آنها تبعیت میکنیم. ما حق نداریم. خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملتمان یک چیزی را تحمیل بکنیم.»
عضو حقوقدان شورای نگهبان خاطرنشان کرد: انتخاب و معرفی الگوی «جمهوری اسلامی» از سوی امام خمینی(ره) و تاکیدهای مکرر بر انتخابات و اینکه «میزان رأی ملت است»، مبتنی بر همین اندیشه و از محکمات آرای امام و رهبری است که متاسفانه عدهای میخواهند آن را تحریف کنند. در پاسخ به همین تحریف و انحراف است که رهبر معظم انقلاب اسلامی گفت:
«افرادی گمان نکنند که امام بزرگوار ما، انتخابات را از فرهنگ غربی گرفت و آن را قاطی کرد با تفکر اسلامی و شریعت اسلامی؛ نه، اگر انتخابات و مردمسالاری و تکیه به آراء مردم، جزو دین نمیبود و از شریعت اسلامی استفاده نمیشد، امام هیچ تقیدی نداشت؛ آن آدم صریح و قاطع، مطلب را بیان میکرد. این جزو دین است ... هیچ قدرت و غلبهای در مکتب امام که از تغلب و از اِعمال زور حاصل شده باشد، مورد قبول نیست. در نظام اسلامی قهر و غلبه معنا ندارد؛ قدرت معنا دارد، اقتدار معنا دارد، اما اقتدارِ برخاسته از اختیار مردم و انتخاب مردم؛ آن اقتداری که ناشی از زور و غلبه و سلاح باشد، در اسلام و در شریعتِ اسلامی و در مکتب امام معنا ندارد؛ آن قدرتی که از انتخاب مردم بهوجود آمد، محترم است؛ در مقابل آن، کسی نبایستی سینه سپر بکند، در مقابل او کسی نباید قهر و غلبهای به کار ببرد.»
اسماعیلی تاکید کرد: همه باید بدانند که سرمایه اصلی نظام اسلامی مردم و ایمان و حضور آنان در صحنه است و هر اقدامی در جهت کمرنگ کردن نقش مردم در حکومت برخلاف دستور اسلام و اهداف نظام است.
نظر شما