یادداشتی از علی نیکوکار؛

وجه ظهور وجود در زیست جهان سریال هیولا

وجه ظهور وجود در زیست جهان سریال هیولا

هایدگر ظرفیت هنر را بستری برای ظهور وجود در هر عصر تاریخی می‌داند، تا جاییکه هستی شناسی بنیادین در اعصار مختلف ظهور وجود را در هنر زمانه جستجو می‌کند.

به گزارش خبرنگار مهر، علی نیکوکار، پژوهشگر فلسفه در یادداشتی به نقد و بررسی سریال هیولا پرداخته است:

از نظر هایدگر حقیقت در یک تقسیم بندی کلی به چهار طرق امکان تحقق می‌یابد:
۱- از طریق فلسفی که در فلسفه یونانی و اروپایی می‌توان دید
۲- از طریق دین و عالم وحیانی
۳- از طریق هنر
۴- از طریق حکمت عملی و سیاست

به همین جهت هایدگر با التفات به دیگر امکان‌های ظهور حقیقت به نقادی ژرف تمام تاریخ متافیزیک غربی، و تفکیک و تخریب مسلمات و مشهورات این دوران و مبانی آن پرداخته است، و تلقی بشر جدید از اساسی‌ترین معانی همچون: هست، نیست، حقیقت، وجود، حق، باطل، انسان، علم، عقل، آزادی و اختیار، عالم و آدم، طبیعت، زبان، زیبایی و هنر و … را دستخوش تحولی اساسی گردانیده است.

وی بر این باور است که از عقل و علم جز ابزاری برای سلطه بر عالم و آدم و طبیعت باقی نماند. آزادی و اختیار جز، خواهش‌های نفسانی، در عرصه‌ی فردی و جمعی معنا نشد.
عالم به دهکده‌ی جهانی و آدم به بشره و ظاهر انسان تحویل شد. طبیعت به منبع نیرو و انرژی تنزل یافت و زبان صرفاً" وسیله‌ی ارتباط بین افراد برای بیان احساس‌ها و خواسته‌ها به حساب آمد و زیبایی به احساسی خوشایند و مطبوع تبدیل گردید و هنر محصول نبوغ هنرمند در بستر زمینه‌های محیطی شد.

معمولاً هنر و کار هنری از چند جنبه مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد: اول فعل آفرینش هنری، دوم نسبت کار هنری با هنرمند، سوم ذات خود کار هنری، چهارم مخاطب یا خواننده کار هنری و پنجم تفسیر آن، که در این مقال بیشتر به مخاطب و تفسیر کار هنری خواهیم پرداخت

هایدگر معتقد است هنرمند واسطه‌ای است بین ساحت قدس و مردم خویش و مخاطبان کارهای هنری، کسانی هستند که می‌توانند به عالمی که کار هنری می‌گشاید، راه یابند، و راهیابی به آن عالم خود نوعی مشارکت در آفرینش کار هنری است، عالمی که موجودات در آن به نحو دیگری ظهور می‌کنند. هنر یکی از طرق اساسی تحقق حقیقت است چراکه بنیاد زندگی تاریخی یک قوم با هنر که ذات آن شاعری است گذاشته می‌شود.

مارتین هایدگر ظرفیت هنر را بستری برای ظهور وجود در هر عصر تاریخی می‌داند، تا جاییکه هستی شناسی بنیادین در اعصار مختلف ظهور وجود را در هنر زمانه جستجو می‌کند و هنر را عرصه ظهور و بروز امر احاطه کننده‌ای می‌داند که در عین حالی که در معنای عینی و معرفتی وجود ندارد اما هرگونه امکان موجود بودن موجودات و موجود به ما هو موجود را منوط به نسبت آدمی با وجود می‌داند.

رویکرد هایدگری به اثر هنری، مجالی برای پدیدارشدن «حقیقت» فراهم می‌کند. هایدگر دو حالت ممکن از ادراک را از هم متمایز می‌کند تمایز «تودستی» / «فرادستی». او در مورد نقاشی اگر از منظر «فرادستی» به کفش‌ها بنگریم یعنی آن‌ها را جدا از هر «جهانی» در نظر بگیریم (جهان به معنای هایدگری کلمه)، آن‌ها کاملاً جداشده از هرگونه ارتباط انسانی هستند. بنابراین، همچون چیزهایی بلااستفاده: اگر صرفاً یک جفت کفش را در کل تصور کنیم، یا فقط به کفش‌های خالی و بلااستفاده بنگریم که همینطور در تابلو قرار گرفته‌اند، هرگز ابزاربودگی ابزار را در حقیقت آن کشف نخواهیم کرد.

از همین منظرگاه توصیفی از وجه ظهور وجود در تازه‌ترین اثر هنری مهران مدیری سریال هیولا خواهیم داشت، تا از طرفی روشنایی به وجوه پنهانی وجود در جهان معاصر انسان ایرانی بی افکنیم و از طرف دیگر تصوری از امکان‌های دیگر ظهور وجود کشف کنیم.

خلاصه داستان سریال هیولا: آقای شرافت که زاده شده از چندین نسل خانواده با اصالت و شریفی می‌باشد که در طی این سال‌ها نسل به نسل، تحت هیچ شرایطی حاضر به اعمال غیر شرعی و اخلاقی همچون رشوه گرفتن، دزدی، خوردن مال حرام، تقلب و … نشده اند.

پس از نمایش سکانس‌های مختلف پدران آقای شرافت، که به اعمال اخلاقی و احکام شرعی مقید هستند، داستان با خانواده شخصیت اصلی داستان یعنی آقای شرافت که معلم می‌باشد شروع می‌شود، مسیر سریال بدین صورت است که فشارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه و خانواده، آقای شرافت را به تدریج از شرافتی که از پدران خود به ارث برده بود و همواره در طول زندگی پایبند و متعهد به آن بود خارج می‌کند.

طنز قصه از همین نقطه آغاز می‌شود که آقای شرافت مدام بر سر دو راهی انتخاب میان راه اخلاقی دینی و راه غیراخلاقی و غیردینی قرار می‌گیرد و در این موقعیت‌ها از خداوند طلب یاری می‌کند، بر اصل‌های اخلاقی و دینی خویش پافشاری می‌کند تا انعکاس خیر را در زندگی خویش ببیند اما در نهایت ماجرا، او تن به اعمال غیراخلاقی و غیردینی می‌دهد.

او پس از پشت کردن به شرافت پدران خویش در اخلاق و دین، از منافع نامشروعی که به دست آورده برای آرامش وجدان دردی که دچارش می‌شود، شروع به انجام اعمال اخلاقی و دینی همچون توبه در درگاه الهی، کمک به مردم، مهربانی با حیوانات و … می‌کند.

آقای شرافت با تمام عزم و اراده و با طلب یاری از خداوند می‌خواهد در مقابل فشارهای جامعه و خانواده تن به اعمال غیراخلاقی و غیردینی ندهد، اما فشار واقعیات او را وادار به اعمال غیراخلاقی و غیردینی می‌کند و پس از آن برای خاموشی وجدان درد خویش، مجدد با تمنا و التماس بیشتری به درگاه الهی توبه می‌کند و دست به اعمال دینی و اخلاقی می‌زند.

مخاطب داستان این چرخه را از قسمت اول سریال دنبال می‌کند که آقای شرافت مراتب رذالت اخلاقی و دینی را علی رغم طلب یاری از خداوند و تعهد به پدران خویش، پله پله طی می‌کند تا جایی که احتمالاً تبدیل به یک هیولا می‌شود. پیامی که مخاطب به صورت ناخودآگاه، دستکم از این سه قسمت اول سریال هیولا دریافت می‌کند:

۱- مرگ خدا : به خوبی نقش و فعل خداوند در زندگی افراد به سخره گرفته می‌شود چراکه واقعیات به صورت جبری و علت و معلولی کار خودشان را انجام می‌دهند و دعا و استغاثه و توبه و … هیچ اثری در زیست جهان افراد ندارد. (صحنه‌ای که همسر آقای شرافت می‌گوید این ماه، ماه امتحان الهی است و او با نگاه به بالا پاسخ می‌دهد خداوند حواسش به ما هست و نخواهد گذاشت اتفاقی بیفتد، هست! فردای آن روز شاگرد وی به مناسبت روز معلم مبلغی را به او هدیه می‌دهد و شرافت به غلط احساس می‌کند این همان وعده یاری خداوند است که محقق شده، اما متوجه می‌شود که شاگرد برای گرفتن نمره این مبلغ را داده است)

۲- عدم امکان امر اخلاقی و دینی: امکان تحقق اعمال و رفتار دینی و اخلاقی در جامعه ممکن نیست و آدمی هرچه بر این اعمال پافشاری کند منزوی‌تر، فقیرتر و تنهاتر می‌شود. تا جایی که اختیار از کف آدمی برون می‌رود و مسئولیتی در قبال اعمال خویش ندارد و او بیش از اینکه مقصر باشد قاصر است. ( صحنه‌هایی که فشارهای جامعه و حتی خانواده، آقای شرافت را مجبور به اعمال غیر اخلاقی و غیر دینی می‌کند و مخاطب با هم ذات پنداری حق را به آقای شرافت می‌دهد )

۳- مرگ مفاهیم دینی: مفاهیم سازنده جهان آدمی هستند و دگرگونی یا حذف در آنها منجر به تغییر نسبت آدمی با جهان می‌شود. (حضور پررنگ و معنادار مفاهیم اخلاقی و دینی و ارزشی در زیست جهان آقای شرافت در صحنه‌های مختلف سریال در تقابل با حذف و بی معنایی این مفاهیم در زیست جهان نسل‌های بعد که نماینده آن در سریال دختر کوچک آقای شرافت است، می‌باشد. دختری که مدام تصور پدربزرگان و پدر خویش از جهان را به سخره می‌گیرد و از نبود رفاه و امکانات به بهانه حفظ ارزشهای دینی و اخلاقی اعتراض می‌کند.)

۴- شکاف قدرت با دین و اخلاق: ابزار قرار گرفتن دین و اخلاق توسط قدرت برای حفظ و بسط آن، بطوری که قدرت بر تمام ساحات اخلاقی و دینی افراد سایه افکنده و قاعده محوری خویش یعنی تنازع بقا را بر روابط افراد و جامعه حاکم کرده است. (اعتراضات آقای شرافت و معلمان به اختلاس صورت گرفته در صندوق ذخیره معلمان و از طرفی پیوند پنهانی مدیران صندوق و نیروی انتظامی با نماینده معلمان معترض، برای به انحراف کشاندن اعتراضات، سیطره‌ی قدرت در تمام ساحات را نشان می‌دهد)

۵- محوریت پول: پول ملاک و مقیاس هر امری است، و هر انسانی قیمتی دارد. پول خداست و موجب پرستش و خلق در آدمی می‌شود. (در صحنه‌های مختلف تقابل پول و خدا را مشاهده می‌کنیم و پیروزی پول بر خداوند را، آقای شرافت در موقعیت‌های مختلف خویش بین انتخاب امر الهی و امر واقعی، مجبور به پس زدن امر الهی می‌شود. فشارهای اقتصادی و فرهنگی، واقعیاتی هستند که بر آقای شرافت و خانواده او وارد می‌شود و او برای فرار از آن بین خدا و پول، به سمت پول حرکت می‌کند.)

تأثیر محوری داستان منظری است که مخاطب از آن روند اتفاقات را می‌نگرد، به عبارت دیگر تمام مناسبات علت و معلولی طبیعی و مادی را مشاهده می‌کند و از طرفی واکنش‌های شخصیت اصلی داستان مبنی بر اینکه حتماً دست غیب الهی این کار را رقم زده است، در حالی که این واقعیات هستند که کار می‌کنند، لذا خواسته یا ناخواسته سریال هیولا آتئیستی می‌باشد و ناخودآگاهِ مخاطب را به خداناباوری یا دستکم به بی اثری فعل الهی دعوت می‌کند.

هیولا به خوبی نسبت آدمی با جهان معاصر و جایگاه مفاهیم و معانی را در شبکه بین الاذهانی جامعه ایرانی نمایش می‌دهد. وجه ظهوری که تعیین کننده همه مفاهیم، موجودات و اعمال و رفتار آدمی می‌باشد و تلاش آدمی در جهت خلاف مسیر این وجه ظهور، او را نه تنها با شکست مواجه می‌کند بلکه تبدیل به یک هیولا می‌کند هیولایی که به مراتب پله‌های رذالت را با حدت و شدت بیشتری از افراد عادی طی خواهد کرد. در آخر سریال هیولا معانی اخلاقی را که برای انسان‌ها دارای اعتبار و مناسک دینی که از اساس، در هاله‌ای از قداست قرار دارند را در قالب طنز به تصویر می‌کشد، تا اثرگذاری بیشتری داشته باشد.

تکمله: بررسی آثار هنری دارای روش‌های مختلفی می‌باشد از نقد فرم و محتوای اثر تا رویکردهای تکنیکال و … که از آنها صرف نظر شد تلاش شد تا انعکاس وجه پنهانی ظهور وجود در زیست جهان زمانه‌ی هنرمند در اثر هنری مورد توصیف واقع شود. انعکاسی که فقط هنر توان آشکارگی آن را دارد.

کد خبر 4625970

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha