به گزارش خبرگزاری مهر، نود و سومین جلسه گروه علمی فلسفه سیاسی با موضوع دولت معدل (تعادل بخش) در فلسفه سیاسی اسلامی با ارائه مرتضی یوسفی راد و با حضور اعضای گروه ۲۷ آذرماه در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.
خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح است:
همه افراد با روی آوری به هم نوعان و تأمین نیازمندیهای خود انواع بسیار زیادی از تعاملات و ارتباطات را در سطوح و مراتب مختلف ایجاد میکنند. حفظ و دوام و بقا و توسعه این نوع تعاملات و ارتباطات نیازمند قدرتی است که همگان جهت برقراری نظم و عدم تداخل امور آن را برای خود ضروری دانسته و در مقابل آن سر تعظیم فرو میآورند. چنین قدرتی تحت عنوان” دولت” این امکان را فراهم میسازد که هم امکان زیستن در کنار هم و تشکیل جامعه فراهم شود و هم آمال و آرزوهایی که در نهاد انسان وجود دارد و انسان همواره در آرزوی دستیابی به آن است را فراهم سازد.
بنابراین مراد از دولت وجود و حاکمیت قدرتی است که بتواند ورای قدرتهای دیگر به اِعمال نظم و تأمین اهداف و آمال و آرزوهای جامعه نماید و چون اهداف و آمال و آرزوهای جوامع در درون مکاتب فکری و اعتقادی حاکم بر جوامع و نوع نگرش به انسان و امیال و آرزوهای آن تعیین میشوند چیستی و مراد و منظور از تأسیس دولتها در جوامع مختلف و در مکاتب مختلف متفاوت است.
نظیر اینکه نزد اصحاب قرارداد اجتماعی دولت برای برجسته شدن آزادیهای فردی است تا خصیصۀ ناپختۀ آزادی را به شکل حقوق مدنی و سیاسی در آورد و به ایجاد فضای رقابتی و آزاد بپردازد. آزادی که ابتدااش ناشی از ارادههای نامحدود و امیال سرکش آنهاست اما با حاکمیت دولت و با اراده همگانی به فضای رقابتی تبدیل شده و به آزادی همگان رسمیت می بخشد و کارکرد ضمانتی دارایی و ملک و اموال مییابد چنانچه نزد راولز دولت برای تضمین حقوق اساسی مدنی (طبق اصل اول) و اجرای عدالت توزیعی مثل ایجاد فرصتهای برابر آموزشی و تأمین حداقل امکانات اجتماعی بر میآید تا محدودیت نابرابریها را به سود محرومترین ها تمام کند.
دولت معدل
در فلسفه سیاسی اسلامی مفروض نظریه دولت معدل مدنیت بالطبع انسان است. بر این اساس حقیقت وجودی و کمالی انسان متوقف بر جامعه و همکاری با همنوعان میباشد. افراد انسانی و به تبع آن جامعه نیز از تنوعات بسیار متعدد و متفاوت برخوردار بوده و این تنوعات را در حوزهها و بخشهای مختلف فکری و رفتاری و شکل گیری گروهها و طبقه بندیهای مختلف خود را نشان داده و متناسب با آنها جامعه خود را ساختارمند مینماید.
در دولت معدل مدنیت طبعی و نظم پذیری انسان و پیدایش اجتماعات مدنی و هدفمندی و غایت گرایی انسان به عنوان استعدادهای بالقوه متاخر از وجود اولیه انسان مفروض است از این رو نوعی از دولت مطلوب میباشد که از ظرفیت نظم پذیری انسان استفاده نموده و استعدادهای بالقوۀ او را بالفعل و باور نماید. از این رو دولت تعادل بخش یا دولت معدل؛ تعادل بخش است یعنی برقرار کننده نظم مبتنی بر عدالت مدنی –نه مبتنی بر ارادههای آزاد موجود در نظریات اصحاب قرارداد اجتماعی – بر همه پدیدهها و اشیا و نهادهای مدنی است.
نظمی که از یک طرف پذیرفته شده انسان طالب نظم است اما از سوی دیگر منفعت طلبی و حرص و طمع ورزی او مخرب آن بوده و ناامنی و تجاوزگری میآورد و هم پذیرفته شده که در کنار فرد انسانی جامعه نیز وجودی دیگر دارد که حاصل وجود افکار و گروهها و تفاوتها و وجود مراتب استعدادها و توانایی افراد و انواع ارتباطات و تعاملات میان آنهاست و اقتضائات خاص خود را دارد.
حال اگر برقراری نظم جنس مشترک همه دولتها است. دولت معدل، هم تعادل بخش ارادههای فردی متفاوت، متکثر و احیاناً متضاد، منفعت طلب بوده تا به مدنیت رسیده و خود را در کنار دیگران دیده و هویت مدنی یابند و بر اساس رعایت حقوق دیگران رفتارهای خود را تنظیم نماید و هم تعادل بخش اجزا و عناصر و بخشها و نهادهای مختلف فرهنگی و سیاسی اجتماعی و اقتصادی جامعه میباشد. به طوری که ضمن اینکه هم فرد اصالت دارد و هم جمع و جامعه در عین حال هیچ یک بدون دیگری وجود استقلالی ندارند. بطوری که وجود و کمال انسان مدنی بدون جامعه ممکن نمیباشد چنانچه بدون لحاظ فرد مدنی صورت و واقعیت خارجی به خود نمیگیرد.
در این صورت در پاسخ به سوال از چیستی دولت معدل باید گفت دولت معدل؛ نظارت و هماهنگی و تجمیع و ترکیب کننده همه افراد و نهادها و سازمانهای شکل گرفته در جامعه بوده و به آنها هویت جدیدی غیر از جمع افراد به مجموعه آنها داده و هدایت آنها به سوی رشد و پیشرفت و دست یابی به آمال و آرزوهای ملت و جامعه عهده دار است.
از این رو برای دولت معدل ابتدا تعادل سازی میان افکار و رفتارهای افراطی یا تفریطیِ مخرب میان گرایشات منفعت طلبانه و سلطه گرایانه با شناخت آنها و شناخت راهها و راهکارهای مقابله با آنها و تعدیل آنها اولویت دارد تا افکار و اعمال و رفتار آنها سازوار با دیگران شده و رفتار آنها در تعامل عادلانه با یکدیگر قرار گیرند و در نتیجه وضعیتی از هماهنگی و تعامل و ترابط میان افراد مدنی و میان اجزا و عناصر و بخشهای جامعه برقرار گردد تا همگان از کنار یکدیگر به اندازه ظرفیت و استعدادها و قدرت و تواناییهای خود از هم سود مادی و معنوی ببرند. در مرتبه بعدی با توجه به معنویت و کمال گرایی و فضیلت خواهی انسان میطلبد مراتب شکوفایی و بهره وری از آنها فراهم گردد.
بنابراین دولت معدل سه نقش ایفا میکند:
-نقش پیشگیرانه از بروز روحیات و رفتارهای منفعت طلبانه، حریصانه و طمع ورزانه ایفا میکند تا موجبات ناامنی، سلطه گری و بی عدالتی و ظلم و جور رفع و دفع گردد.
-نقش تعادل بخش ایفا نموده تا تعاملات بر اساس عدالت مدنی در جامعه جایگزین تعاملات یک سویه منفعت طلبانه و سلطه گرایانه شده و استقرار یابد و آن زمانی است که از طریق دولت میان گروهها و سطح و بخشها تکافی و تناسب و تساوی برقرار گردد.
-نقش تعالی بخش ایفا نموده تا از طریق استقرار عناصر فرامدنی و الهی و معنویِ تلطیف گر مثل محبت و انس و الفت، تعاملات و ارتباطات افراد مدنی به همبستگی و پیوستگی و وحدت و یگانگی بینجامد.
نظر شما