دکتر باطنی ابتدا ازساده زیستی و پرهیز از تشریفات و تجمل گرایی امام گفت و اظهار داشت: حضرت امام خمینی (ره) بسیار ساده زیست بودند و از تشریفات و تجملات به شدت پرهیز می کردند، در اوایل سال 1362 ، اعضای تیم پزشکی حضرت امام (ره) و بعضی از مسئولان و درراس آنها مرحوم حاج سید احمد خمینی ، به دلایل سیاسی ، امنیتی و تضمین سلامتی حضرت امام تصمیم ، به تاسیس یک مرکز مجهز و پیشرفته پزشکی در نزدیکی محل اقامت ایشان گرفتند .
این عضو تیم پزشکی امام (ره) ادامه داد: از آنجا که مسئولان در آن دروان با روحیه ساده زیستی و پرهیز از تجملات حضرت امام آشنایی کامل داشتند، مطلب را با ایشان در میان نگذاشتند و بدون هماهنگی ایشان این امر صورت گرفت اما از آنجا که منزل امام به بیمارستان بسیار نزدیک بود ایشان در حین ساخت بیمارستان متوجه شدند و سئوال کردند که اینجا چه می کنید ؟ خدمت امام عرض کردند قرار است یک بهداری برای درمان پاسداران در منطقه جماران ساخته شود تا هر زمان برآنها مشکلی پیش آمد در همین مکان معالجه شوند و چون امام سپاهیان را دوست داشت اجازه ادامه کار را دادند.
امام با تمام وجود شرط کردند که بیمارستان جماران نباید فقط مختص من باشد و مردم عادی و افراد محروم و مستضعف هم باید بتوانند از این امکانات استفاده کنند که این امر در زمان حیات ایشان تحقق یافت |
وی گفت: پس از بستری شدن حضرت امام در بیمارستان ، مرحوم حاج احمد آقا به اتفاق خانواده روزی 2-3 مرتبه به ملاقات ایشان می آمدند تا این که یک روز امام به تصور این که در بیمارستان قلب شهید رجایی در خیابان ولیعصر بستری هستند ، به مرحوم حاج احمد آقا فرمودند خانواده را هر روز این همه راه می آوری خسته می شوند ، هفته ای یک بار بیایند کافی است .که در اینجا مرحوم حاج احمد آقا برای اولین بار به ایشان می گویند که این بیمارستان در 20 قدمی منزل می باشد و هیچ زحمتی نیست .
این عضو تیم پزشکی امام در ادامه گفت: از آنجایی که امام به تمام رادیوهای بیگانه گوش می دادند و اخبار را از طریق آنان نیز دریافت می کردند و حتی زمان پخش تمام برنامه ها را روی کاغذی یادداشت کرده بودند و متوجه شدند که در این دو ماهی که ایشان در بیمارستان بستری بودند هیچ کدام از این رادیو ها خبر بیماری ایشان را اعلام نکردند به همین دلیل در آن شرایط بحرانی و حساس جنگ بعدها امام (ره) از این موضوع اظهار خرسندی کردند و ساخت مرکز درمانی را مورد تائید قرار دادند.
وی افزود: امام با تمامی این وجود شرط کردند که این بیمارستان فقط مختص من نباشد و مردم عادی به ویژه افراد محروم و مستضعف هم بتوانند از این امکانات استفاده کنند که این امر در زمان حیات ایشان تحقق یافت و دکتر پور مقدسی که در آن زمان در این بیمارستان به عنوان یکی از اعضای تیم پزشکی مشغول فعالیت بودند مریضان خود که نیاز به آنژیوگرافی داشتند و در اصفهان امکان انجام این عمل نبود را به تهران ، میدان انقلاب منتقل می کردند و در آنجا توسط آمبولانسی که کاملاً پوشیده بود و بیرون آمبولانس به هیچ وجه دیده نمی شد به بیمارستان منتقل می شدند و آنان را در راهرو بیمارستان پیاده می کردند و اصلاً متوجه نمی شدند که به کجا آمده اند .
جانشین مدیر نظارت بر بیمارستان قلب جماران تصریح کرد: زمانی هم که این افراد مرخص می شدند به همان ترتیب با آمبولانس به میدان انقلاب و سپس به اصفهان باز می گشتند، آنها پس از بازگشت به دکتر پور مقدس گفته بودند که فکر نکنید که ما نفهمیدیم به کجا منتقل مان کردند ؟ ما را به زندان اوین برده بودند،آنها گمان کرده بودند که این تشکیلات متعلق به زندان اوین است .
این عضو تیم پزشکی امام ادامه داد: حضرت امام به غیر از بار اول ، سه یا چهار بار دیگر هم برای کارهای درمانی مراجعه کردند ولی فقط به صورت سرپایی معالجه شدند، اواخر اردیبهشت سال 68 بود که امام (ره) به پزشکان مراجعه کردند و موردی را اعلام فرمودند که پس از آزمایشات متعدد مشخص گردید امام از کم خونی رنج می برند و مبتلا به لنفوم گوارش شده بودند که یک نوع سرطان بسیار بدخیم بود و درمان آن هم جراحی و سپس شیمی درمانی بود .
به دلیل سن بالای امام پزشکان نگران این موضوع بودند که در هنگام عمل مشکلی برایشان پیش نیاید و این تصمیم گیری را سخت تر می کرد زیرا امام یک شخص عادی و معمولی نبود . بنابراین جلسه ای با حضور سران آن دوران یعنی آقایان میرحسین موسوی ، موسوی اردبیلی ، مشکینی ، حاج احمد آقا ، هاشمی رفسنجانی و آقای خامنه ای برگزار گردید و پزشکان به تشریح بیماری امام و نحوه درمان آن پرداختند و در نهایت تصمیم بر این شد که با خود حضرت امام صحبت شود و هر نظری که ایشان دادند همان را اعمال کنیم .
مدیر نظارت بر بیمارستان قلب جماران در ادامه این گفتگو خاطر نشان کرد: امام پس از صحبت پذیرفتند که عمل شوند ولی اعلام کردند که نه به خارج از کشور می روند و نه دکتری از خارج حق دارد عمل ایشان را انجام دهد و گفتند که این عمل باید در همین بیمارستان و توسط پزشکان آنجا صورت پذیرد.
مراحل معالجه امام از شب اول خرداد سال 68 آغاز شد و صبح روز دوم خرداد امام آخرین نماز ایستاده خود را که همان نمازی بود که بارها از تلویزیون پخش گردید و امام با کیسه خونی که به دستشان وصل بود نماز گزاردند و بعد از آن تمامی نمازهای ایشان به صورت نشسته و بر روی تخت خوانده شد .
ساعت 30/7 صبح همان روز امام به اتاق عمل منتقل شدند و عمل ایشان نزدیک به سه ساعت به طول انجامید و عمل فوق العاده خوبی بود زیرا نه از نظر بیهوشی به مشکل برخورد کردیم و نه از نظر خود عمل.امام در ساعت 30/10 از اتاق عمل بهC.C.U منتقل و بستری گردیدند .
می خواهید برای من کاخ بسازید؟ می خواهید من را شاه کنید؟ من آمدهام تا اندیشه بسازم نه کاخ |
روز 7/3/68 ششمین روز بعد از عمل ، حال عمومی حضرت امام بسیار بهتر از روزهای قبل بود به طوری که درخواست تلویزیون نمودند . وقتی برای ایشان آوردیم مشغول تماشای اخبار شدند که در ضمن خبرهایی که از عمل ایشان پخش می شد تصاویری از نماز شب خواندن ایشان قبل از عمل جراحی از تلویزیون پخش شد که امام از این تصاویر هم تعجب کردند و هم ناراحت شدند زیرا ایشان معتقد بودند که در هنگام عبادت خلوت کنند و کسی در محل عبادتشان حضور نداشته باشد تا چه رسد به فیلمبردار ، بلافاصله مرحوم حاج احمد آقا خدمت حضرت امام (ره) رسیدند و برای ایشان توضیح دادند که این فیلم ها توسط دوربین هائی که خارج از اتاق کنترل می شوند گرفته شده است و چون مردم نگران حال شما بودند ما این تصاویر را پخش کردیم تا نگرانی مردم کاسته شود و باز هم چون نام مردم آمد حضرت امام راضی شدند و مطلبی نگفتند .
در روز 10/3/68 حال امام رو به بهبودی بود ولی یک دفعه گلبول های سفید خون امام شروع به بالا رفتن کردند و سرطان دست اندازی به قسمت های دیگر منجمله کبد و روده کرد و بعد شیمی درمانی شروع شد که امام نتوانستند شیمی درمانی را تحمل کنند تا اینکه ساعت 3 بعد از ظهر روز جمعه 12/3/86 امام دچار ایست قلبی شدند و دستگاه ضربان ساز به ایشان وصل کردند اما در روز شنبه 13/3/68 حال امام رو به وخامت گذاشت .
این عضو تیم پزشکی حضرت امام گفت: اعضای بیمارستان هم به دلیل اینکه از وخامت حال ایشان با خبر بودند با حساسیت بیشتری پیگیر بوده و در گوشه و کنار بیمارستان دست به دعا برداشتند و گریه می کردند. مسئولین بیمارستان نزد حاج احمد آقا رفته و به ایشان گفتند از مردم بخواهید برای امام دعا کنند . در ساعت 30/10 امام دچار ایست قلبی شدند و دیگر تلاش پزشکان جواب نداد و امام در 13/3/68 دار فانی را وداع گفتند و به دیار باقی شتافتند .
آن شب همه مسئوولین مملکتی در جماران بودند و همه به شدت به هم ریخته و مصیبت زده و در آن لحظه هیچ کس نمی دانست که بعد از این قضیه چه اتفاقی برای کشور خواهد افتاد . خیلی ها حتی تصور زندگی بعد از امام را نداشتند . آن شب جلسه ای تشکیل شد و تصمیم بر این شد که صبح همان روز خبر فوت امام را اعلام کنند و این خبر راس ساعت 7 صبح 14/3/86 اعلام شد و فردای آن روز یعنی 15/3/86 رهبر تعیین شد و همین امر تسکینی بود بر دل های داغدیده مردم .
وی در ادامه به ساده زیستی امام خمینی اشاره کرد و گفت: روز اولی که امام خمینی (ره) در جماران مستقر شدند کل حسینیه آجری بود و بعدها کم کم گچ به دیوارهای آن افزودند و مسئولین مدتی بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی تصمیم گرفتند که آنجا را سنگ و آیینه کاری کنند تا شیک و شکیل شود، کارگران مشغول سنگ کردن و گچ کاری بودند که به حضرت امام خمینی (ره) اطلاع میدهند که چنین کاری در حسینیه در حال انجام است .
حضرت امام به ایوان حسینیه رفته و بعد از مشاهده بسیار ناراحت شدند و به کسانی که دستور ساخت داده بودند تذکر می دهند و می گویند که آیا می خواهید برای من کاخ بسازید؟ می خواهید من را شاه کنید؟ من آمده ام تا اندیشه بسازم نیامده ام که کاخ بسازم و افزودند هر کس به شما گفته که این کارها را انجام دهید باید خودش با دست خودش تمام این سنگ ها را بکند .
شخصی که مسوول سنگ کاری و آیینه کاری بود نزد امام رفته و از آنجایی که نقطه ضعف امام را که همان رضایت مندی و آسایش و رفاه مردم بود را می دانست به ایشان اعلام کرد که این کار ما تنها به این دلیل است که زمانی که مردم برای شنیدن سخنان شما به حسینیه می آیند و به دیوارهای حسینیه تکیه می دهند به دلیل گچ بودن دیوارها ، لباس آنها کثیف و گچی می شود و امام در این لحظه وقتی می بینند که رفاه مردم در این است می فرمایند : باشد ، اشکالی ندارد اما فقط یک متر را سنگ کنید و باقی به همان شکل بماند.
نظر شما