خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه - نظام بهرامی کمیل*: هر انسان و هر جامعهای نیازها و آرزوهایی دارد که اگر از روشهای قانونی و منطقی پاسخ داده نشود؛ راه خود را در مسیرهای غیرقانونی و زیرزمینی پیدا میکند. راههای غیرقانونی عموماً بسیار خطرناکتر از راههای قانونی هستند و جامعه را با هزینههای به مراتب بیشتری روبهرو میکنند. به همین دلیل جوامع توسعهیافته به مرور زمان به این نتیجه رسیدهاند که این نیازها را تا جای ممکن بطور قانونی و مدیریت شده پاسخ دهند.
یکی از نیازهای شناخته شده افراد در سراسر دنیا؛ نیاز به پولدار شدن سریع و یا نوعی نیاز به ریسک و قمار است. جوامع مختلف برای ساماندهی و مدیریت این نیاز راهکارهایی اندیشیدهاند. برای مثال در آمریکا، شهر «لاس وگاس» به مرکزی برای قمار تبدیل شده تا هم قماربازان بهطور قانونی خواست خود را دنبال کنند؛ هم دولت با اخذ مالیات سنگین به منابع مالی دست پیدا کند و هم جامعه از خطر شکلگیری باندهای مافیایی و هزینههای آن در امان باشد.
روش دیگری که تقریباً در همه کشورها وجود دارد؛ فروش «بلیطهای بخت آزمایی» است. افراد با خریدن این بلیطها شانس برنده و یک شبه پولدار شدن پیدا میکنند. هرچند احتمال برنده شدن بسیار پایین است، اما فرد تا زمان اعلام نتیجه با هیجان صبر میکند و هرچند برنده نمیشود، اما دوباره بلیط دوره بعدی را خریداری میکند و روز از نو، روزی از نو. اکثر خریداران این برگهها با هیجان، امید و لذت سالها این سرگرمی را دنبال میکنند و پول جمعآوری شده هم پس از کسر هزینهها برای امور خیریه صرف میشود. در واقع یک نیاز عمومی به راحتی و با کمترین هزینه مدیریت و پاسخ داده میشود.
در ایران در اواخر دهه هفتاد، مسابقه بخت آزمایی با عنوان برگههای «ارمغان سبز» دوباره راهاندازی شد. اما در مدت کوتاهی به دلیل مخالفت برخی افراد کنار گذاشته شد. از آن زمان تاکنون سالهاست که کشور از گسترش سرطانزای شرکتهای هرمی مانند الماس، کیمبرلی، گولدکوئیست و… رنج میبرد. پول از کشور خارج و هزاران خانواده که پرزنت شدند و در این راه هزینه کردند دچار اختلافات خانوادگی شدند. امروزه بانکها و پس از آن صدا و سیما و همراه اول و کارخانههای پفک و پشمک و رب گوجه و فروشگاههای زنجیرهای و… به طرق مختلف همان مسابقات لاتاری را البته بدون نظارت و حساب و کتاب دنبال میکنند. سایتهای پیشبینی مسابقات ورزشی به ویژه فوتبال در داخل و خارج فعالند و همه را آلوده کردهاند و تعقیب و گریز سربازان گمنام هم کارساز نبوده است.
برای درک وسعت این نیاز سرکوب شده خوب است بدانیم در سالهای گذشته که در یاسوج و دهدشت به یکی از شرکتکنندگان پیادهروی خانوادگی یک دستگاه پراید داده میشود، بیش از صد هزار نفر به خیابان میآیند! آمار قبل از جایزه کمتر از دو هزار نفر بوده است.
حال باید پرسید؛ آن افرادی که برگههای بخت آزمایی ملی را به بهانه غربی بودن و طاغوتی بودن و ضدیت با اقتصاد اسلامی و شائبه قمار داشتن؛ حرام میدانستند امروز کجا هستند تا نظرشان را درباره «بیت کوین» بگویند؟ اینکه با هزار زحمت و کلی هزینه، برق تولید شود، بعد آن را مصرف کنیم تا ارز دیجیتال استخراج کنیم که در آن هیچ تولیدی نیست و هیچ خدماتی هم ارائه نمیشود؛ چقدر با اصول اقتصاد اسلامی آقایان سازگار است؟
*جامعه شناس و منتقد فرهنگی و نویسنده کتابهایی چون «گونه شناسی روشنفکران ایرانی»، «نام باوری»، «نظریه رسانهها: جامعه شناسی ارتباطات»، «حوزههای جامعه شناسی»، «بینشها و نظریههای جامعه شناسی»، «بررسی نسبت فرهنگ با تغییرات جمعیتی».
نظر شما