پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۱ خرداد ۱۴۰۰، ۱۵:۱۸

«زنبق های عاشق»؛ روایت سقوط و فتح خرمشهر

 «زنبق های عاشق»؛ روایت سقوط و فتح خرمشهر

کتاب «زنبق های عاشق» نوشته منیرالسادات موسوی توسط انتشارات کتاب نیستان منتشر شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «زنبق های عاشق» نوشته منیرالسادات موسوی شامل دو اثر داستانی بلند راجع به سقوط و فتح خرمشهر است که توسط انتشارات کتاب نیستان منتشر شده است.

اگرچه نوشتن از مردان پر شور و حماسه ساز کاری بس دشوار و گاهی ناممکن می‌نماید، اما گاه قلم به دستانی متعهد تلاش کرده‌اند در این عرصه با داستان و قصه‌پردازی و گاه در الفاظی شاعرانه شرحی هر چند اندک از این حماسه بی‌نظیر را بازگو کنند.

نوشتن از جنگ و مردان مردی که در میدان جنگ حضور داشتند و حمایت‌ها و فداکاری‌های زنان این سرزمین؛ قلمی سلیس، شیوا و گیرا می‌خواهد که «زنبق‌های عاشق» به خوبی توانسته است به بهترین شکل ممکن این کار را انجام دهد.

این اثر در قالب دو داستان بلند با عنوان‌های «جنگ و عشق» و «طوفان و زنبق» نوشته شده است.

کتاب زنبق‌های عاشق به زیبایی حوادث و اتفاقات تلخی که برای مجروحان رخ داده و فداکاری پرستاران و پزشکان را با ظرافت و دقت بسیار به رشته تحریر آورده است.

این اثر به زیبایی و با قلمی روان و ساده حوادث و اتفاقات هشت سال دفاع‌مقدس به ویژه حصر خرمشهر و سپس باز پس‌گیری این شهر توسط رزمندگان و نیروهای مردمی برای مخاطب بیان می‌کند.

در داستان نخست با عنوان جنگ و عشق، نویسنده به زندگی نوجوانی خرمشهری به نام قاسم می‌پردازد، این داستان با شهادت پدر و مادر قاسم در جلوی چشمانش شروع و بعد محاصره شهر خرمشهر، شهادت برادرش عبدو را بازگو می‌کند.

در بخشی از این اثر آمده است: گوش‌های قاسم داغ شده بود. سرش درد می‌کرد و تپش قلبش را روی ‌گونه‌های گر گرفته‌اش احساس می‌کرد. به کمرش دست کشید و دستش را آرام به طرف پاهایش سر داد. توده‌ای از باندهای زمخت از کمرش گذشته و کمی پایین‌تر دو شاخه شده بود. یکی از پاهایش را با فشار انگشتانش لمس کرد. وجود آنها را حس کرد، خواست انگشتان پایش را تکان دهد، نتوانست. مجروح مجاور پرسید: «یادت می‌آد چه جوری مجروح شدی؟ کدام منطقه؟»

در داستان دوم موسوی به سرگذشت شش جانباز که در آسایشگاهی هم اتاق هستند میپردازد. هر کدام از آنها چگونگی اعزام، اتفاقاتی که در جنگ برایشان رخ داده و جانباز شدن خود را برای همدیگر و پزشک معالجشان بازگو می‌کنند.

این اثر به شکل نامحسوس ولی در عین حال قابل درک اتفاقات جنگ را برای خواننده به شکلی ترسیم می‌کند که هم مخاطبینی که با این موضوع آشنایی ندارند برایشان جذاب و پرکشش باشد و هم خوانندگانی که به موضوع جنگ علاقمند هستند ناگفته هایی را میان داستان بشنوند.

کد خبر 5217846

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha