به گزارش خبرنگار مهر محسن کاویانی شاعر جوان کشورمان در سالروز ولادت حضرت معصومه (س) شعری در تکریم این بانو سروده است.
در شهرِ پُر غَمی که نَمانده ست مَحرمی
تو دافعَ البلایی و تو رافعَ الغَمی
در شهرِ شوره زار و نمکزار زخمی ام
تنها برای این دلِ زخمی تو مَرهمی
در هر قَدم زدن به تو ناگاه میرسم
بر هرچه مَقصدست همیشه مُقَدمی
ای از بهشت آمده، ای بهترینِ بهشت
امیدِ مَردمانِ من و این جهنمی
در این هوای خسته نسیمِ ملایمی
بَر این کویرِ تَف زده بارانِ نَم نمی
شَب های صحنِ تو همه را مَست میکند
بَه بَه چه گنبدی چه شکوهی چه پرچمی
صَحنِ اتابکی دَمِ ایوانِ آینه
هی دسته دسته رونَقِ ماهِ مُحَرمی
حاشا اگر خُلاصه کنم در حرم تو را
وقتی تو ماورای هرآنچه که دیدمی
ما گرمِ وصفِ گُنبد و گلدستههای تو
غافل از اینکه تو شرفِ عرشِ اعظمی
شاعر خیال کرده که همسایه شماست
بانو تو سایه سارِ تمامیِ عالمی
ای تو ز کوهِ خضرِ نبی تکیه گاه تر
ای آنکه مثلِ پایهی افلاک محکمی
ای یک نگاه کوچکِ تو مُرده زنده کن
ای آنکه دَم به دَم، دَمِ عیسی بن مریمی
دریا و رود و جنگل و صحرا و کوه و دشت
بانو تو در هر آنچه که دیدم مُجسمی
گاهی میان جذبهی رنگین کمانی و
گاهی به روی نرمیِ گلبرگْ شبنمی
باران و ابر و نور و مَه و آسمان تویی
مانند کهکشانِ خدایی، مُنَظمی
هرکس به قَدرِ ظرفِ خودَش از تو نوش کرد
دریای بیکران تو در این شعرها کمی
عمری اگرچه شاعرِ این شهر بودهایم
بانو ببخش شأنِ تو را کم سرودهایم
از تو رها، به وصفِ خیابان رسیدهایم
در وصفِ تو به مزهی سوهان رسیدهایم
حاشا اگر خلاصه کنم در حرم تو را
بانو کمک نَما نشوم یک حرمسُرا
بانو برای شاعریام تو بهانهای
آئینی است پیشِ تو هر عاشقانه ای
تنها نه من! زمین و زمان سینه چاکِ توست
هرجای این جهان بشوَم خاک، خاکِ توست
تنها برای مردمِ قُم نیست یاری ات
بانو کمک نَما نکنم انحصاری ات…!
.
نظر شما