خبرگزاری مهر، گروه استانها- حسن رمضانزاده: گشایش و یا فتح الفتوح مرزها امروز بر اساس سرزمینی معنا ندارد و نظامهای سیاسی بر این عقیده اند که تزریق و القا مفاهیم کلید واژههای اعتقادی و حتی الحادی در کنار تسخیر مرزها با هر نوع جنگی اعم از جنگ نرم فرهنگی، جنگ بیولوژی و حتی جنگهای سنتی، حد و مرز حاکمیت را منسوخ کنند.
در این بین آنچه علل استحکام نظامها در این عرصه کارزار میشود قدرت مبتنی بر اعتقاد بصیرتی است که با شناخت کامل از تفکر و استراتژی و راهبرد دشمن همراه باشد، به مفهوم ویژه دپارتمان سیاسی یعنی دشمن شناسی است.
یکی از این نظامها که امروز قدرت نوظهور در منطقه و جهان بر مبنای بصیرت اسلامی و حاکمیت مبتنی بر اعتقادات اسلامی، ولایتمداری است انقلاب اسلامی ایران عزیز است. نظام ایران اسلامی امروز بر معیار و الگوهای حکومت داری و بیداری اسلامی، به مرحله حساس و الحمدالله ارزشمند رسید به نوعی که خار چشم دشمنان شده است.
از اینرو استکبار جهانی در تقابل با این قدرت اعتقادی مبتنی بر اسلامیت و جمهوریت از هر فرصتی برای براندازی نظام در قالبهای مختلف همچون جنگ سخت (تهاجم نظامی) جنگ نیمه سخت (ترور و انفجار) جنگ نرم (رویایی انقلاب مخملی و براندازی خاموش) استفاده میکند تا با ایجاد رعب و وحشت و بی اعتمادی افکار عمومی و مسخ کردن آنان به دیپلماسی استکباری خود برسد.
در این دیپلماسی استعماری، مسکوت کردن انقلاب اسلامی در همه عرصههای ملی و بین المللی برای رفتار سازی آرام و نرم مستکبرانه خود در جهت معرفی ایران به عنوان حامیان تروریست جهانی و منشأ اختلافات دول در منطقه از اهداف بلند آنان است.
بی اعتبار سازی ایران در خاورمیانه، افزایش نارضایتیهای مردمی، ناتوانی دولت در رفاه و امنیت اجتماعی به خصوص مشکلات معیشتی و عقیدتی با تحریمهای ظالمانه، بی اعتمادی مردم به دین و شریعت، نا امید کردن افکار عامه و خروج ریل انقلاب از مبنای انقلاب اسلامی و مردم در چرخه کشور و عرصه بین الملل از جمله اهدافهای آمریکا و دول همسو با آن هست که مرکز تبیین این اندیشه استکباری از سوی رسانههای معاند در فضای دیداری و شنیداری و مجازی تجلی یافت.
به معنای دیگر استراتژی استکباری آمریکا با تلفیق سه دکترین مهار جنگ رسانهای، نافرمانی مدنی مبتنی بر شورش عامه و ایجاد زیرساختهای چالشهای حاکمیتی تدوین شد که این دکترین بر اساس توصیه خطر جاری وابسته به مؤسسه مریکنا نیتر پرایز در سال ۱۳۸۴ رقم خورد.
امروز جمهوری اسلامی ایران هم به این نکته رسید که با جنگ عظیمی روبرو است که در آن دشمن حد و مرزی برای جنگ قائل نیست. جنگی رقم زد که نه رودررواست نه لشگر کشی دارد، نه خط کشی، نه مسیر میشناسد، همه گیر و فراگیر و بر مدار متد رسانههای نوین است تا بر اساس القای معنای معاندانه خود، تمدن نوین غیر اسلامی را در جامعه ایرانی ترویج و توسعه دهد.
در این راستا بصیرت افزایی همراه با روشنگری از ضرورت جامعه اسلامی است بصیرتی که مبتنی بر تکیه عقل، تکیه بر افزایش علم و دانایی و تشخیص راهبردهای دشمن باشد که در مسیر دشمن شناسی در کنار بصیرت افزایی مفهوم و منطق جدی و جدیدی به خود میگیرد.در واقع در دشمن شناسی، شناخت هدف و تشخیص مسیر و شناسایی کارکرد دشمن از راهبردهای کاربردی بصیرت است تا بر این اساس استراتژی تقابل به هنگام با دشمن همراه با تفکر و راهکارهای نظری و عملی تقابل تدوین و اجرایی شود.
بصیرت افزایی با نگاه دشمن شناسی در جنگ نرم همراه با مطالبه گری جهانی از کاربردیترین رفتار در همه اقشار، خاصه اندیشههای خواص جامعه است که با همسو کردن رسانهها در فضای حقیقی و مجازی با پهنه گسترده ملی و فرا ملی، این قدرت بصیرتی در جامعه مدنی به صورت ملی و بین المللی نهادینه میشود. بصیرت در هدف، بصیرت در شناخت، بصیرت در رفتار دشمن، بصیرت در چراییهای جنگ نرم، بصیرت در راهبردهای دشمن، بصیرت در شناخت رسانههای دشمن، بصیرت در پاتکهای نرم و رسانهای دشمن از جمله راهبردهای اساسی بصیرت افزایی و دشمن شناسی است.
البته در این مسیر به دلیل افزایش نارضایتیهای افکار عمومی و رسوخ فزونی مطالبات مردمی، مطالبه گری مفهوم دیگری در کنار بصیرت و دشمن شناسی رقم میخورد که معیارهای تقابل با دشمن را معنای دیگری می بخشد. باید توجه داشت که اهداف و راهبرد هریک از مؤلفهها در جای خود به صورت راهبردی و کاربردی باید اجرایی شود.
در بصیرت افزایی شناخت مؤلفهها تدافعی و تهاجمی است که بر اساس رفتارهای رسانهای و غیر رسانهای دشمن تعیین میشود. در دشمن شناسی شناخت راهکارها و استراتژی رفتاری دشمن همراه با شناخت ابزارها و کارکردهای آن مطرح است، در مطالبه گری که اغلب مبنای تهاجمی بر افکار را داراست و بخشی نیز ناآگاهانه و بخشی هم آگاهانه از سوی جریانهای خودیها و نفوذیها رقم میخورد. راهبردهایی چون مسخ کردن، هیجانی کردن برای فتنههای داخلی با به کارگیری جریانها و چهرهها و رسانههای بیگانه و رسانههای نفوذیها و سلبریتی ها رقم میخورد.
با این توصیف باید گفت در راهبردها سه مقوله بصیرت، دشمن شناسی، مطالبه گری شناخت هدف، شناخت مسیر، شناسایی رفتارها و نوع کاربرد ابزارها مورد توجه است به نحوی که معیارهای حق گرایی، انصاف، معیار گرایی، تعقل گرایی. منفعت گرایی انقلابی در جامعه نهادینه شود.
جبهه شناسی، جریان شناسی، تفکرسازی ولایتمداری، دین مداری، مردم داری، اعتماد سازی، عینیت بخشی دین و سیاست، فعلیت بخشی تفکر دینی و مذهبی، استکبار ستیزی، فعال سازی دفاع از مظلومان و… از جمله تفکرات مبارزاتی در بصیرت، دشمن شناسی و مطالبه گری است.
در مطالبه گری همراه با بصیرت در راستای دشمن ستیزی باید به مفاهیم اعتقادی و کارکرد مبتنی بر رفع موانع، روشنگری و تذکر روشنگرانه، اصلاح امور، ترک رابطه با فتنه گران، تقویت و شناخت دشمن شناسی، تقویت بصیرت افزایی، برخورد قاطع و انقلابی، تقویت جایگاه مسئولان نظام، نافع منافع ولایت، استفاده از مبانی دینداری و ولایتمداری توجه کرد.
بهر حال امروز نظام ایران اسلامی با سه مقوله بصیرت، دشمن شناسی و مطالبه گری به عنوان محور تقابل با دشمنان داخلی و خارجی در راستای مبارزه با چراییها و چیستیهای جنگ نرم روبرو است. این در حالی است که دشمن امروزه در جنگ نوین از روشهای نوین و با بکارگیری فضای حقیقی و مجازی رسانهای و جریان نفوذ تلاش دارد با هر حربه در هر فرصتی نظام اسلامی را ناکارآمد جلوه دهد تا با مسخ کردن افکار عامه شکاف عظیمی بین امت و حاکمیت ایجاد کند.
در این راستا باید بصیرت افزایی رونق بیشتر و با درایت انجام گیرد، مسیر و اهداف دشمنان شناسانده شود و مطالبه گری را همسو و همگرا با ایران اسلامی، اهداف و آرمانهای امام و رهبری آن هم در گام دوم انقلاب در جهت اتحاد ملی و انسجام توسعه بخشی امت و حاکمیت، به درستی هدایت و مطرح کرد.
فعال رسانهای
نظر شما