به گزارش خبرگزاری مهر، بحث ما این است که چرا نظام بین الملل دچار چالشهای اساسی است و چگونه است که مسائلی چون تروریسم، جنگ مداوم، بحران اقتصادی، بی عدالتی عمیق، فقر روز افزون، تهدیدات زیست محیطی و نا امنی فزاینده جهان را فرا گرفته است و ادعای کشورهای غربی که بیشتر این مشکلات و تهدیدها را به جهان شرق و به ویژه کشورهای حوزه خاورمیانه نسبت می دهند، تا چه حد درست و منطبق با واقعیت است؟
در مقدمه پاسخ به سئوال بالا باید گفت که ساختار کنونی نظام بین الملل اساسا بر مبنای ویژگی های فرهنگی غرب شکل گرفته و اکثر اصول، تعاریف و نهادهای آن ریشه در تحولات سیاسی و تاریخی اروپا و آمریکا دارد.
نهادهایی چون سازمان ملل متحد و بازوی اجرایی آن یعنی شورای امنیت در بعد امنیت بین المللی، سازمانی همچون صندوق بین المللی پول و بانک جهانی در بعد اقتصادی و یا دیگر سازمانهای جهانی، همگی خواستگاه غربی دارند و خیلی از ملتها و دولتهای جهان خود را در شکل گیری آن خیلی موثر نمی دانند و حتی روند کارکرد آن را به ضرر خود می دانند؛ امری که البته در خیلی مواقع به صورت بسیار تلخ واقعیت دارد.
با توجه به مقدمه بالا، استدلال ساده این است که روند کارکرد یک مجموعه و یا سازمان اصولا برآورد و نتیجه مولفه های تشکیل دهنده آن است و بر همین مبنا چالشهای ساختار کنونی نظام بین الملل نیز قطعا به عوامل و نیروهای تشکیل دهنده آن بر می گردد که اکثراین عوامل و نیروها، ریشه غربی دارند و از جانب انها کنترل می شوند، پس دلیل چالشهای نظام کنونی جهان را باید در خود غرب، چگونگی تسلط مدیریتی غرب بر ساختار بین المللی و ماهیت این ساختار جستجو کرد.
قابل انکار نیست که ساختار کنونی نظام بین الملل براساس بروندادهای آن "ساختاری بیمار و نامتوازن" است و مشکلاتی چون ناکارآمدی سیستم کنترل امنیت بین المللی، نگاه دوگانه و گاه ظالمانه این سیستم، بحران مداوم و عمیق خاورمیانه، یکجانبه گرایی و یکسونگری در سطح قدرتهای طراز اول، تروریسم خودساخته و روبه گسترش و چندین مشکل دیگر موید این امر است.
بنابراین ضروری است که جهان امروز به ساختار و نهادی نشات گرفته از واقعیتهای کنونی نیازمند است تا بتواند هم مشکلات و معایب خود را برطرف کند وهم فرهنگها و ملتهای مختلف را درخود بهتر و موثرتر جای دهد. در این راستا جهان غرب نیز بهتر است به جای متهم کردن دیگر ملتها درپی آسیب شناسی ساختار کنونی و تعامل وشراکت مناسبتر با دیگر کشورها برآید تا جهانی شایسته تر برای زندگی همگان فراهم آید.
نباید تردید کرد مسائلی چون جنگهای عراق وافغانستان و یا بحران خونین خاورمیانه به دلیل ساختار نامتوازن بین الملل و اجازه بی منطق این ساختار به قدرتهای بزرگ جهت پیگیری سیاست یکجانبه گرایی و نظامی گری به وجود آمده اند و تداوم یافته اند؛ در غیر این صورت، اگر سیستم کنترل ساختار جهانی کارآمد و متعادل بود چنین بحرانها و جنگهایی یا به وقوع نمی پیوست یا حداقل کمتر رخ می داد.
نظر شما