وی افزود: متن را سال 1993 در آمریکا نوشتم و پنج سال بعد زیر نظر یکی از اساتید نمایشنامهنویسی آنجا متن بازنویسی شد و حدود دو سال پیش خانم صالحی آن را ترجمه کرد. سپس آن را آماده تمرین و اجرا کردیم. البته در تمرینها متن مدام بازنویسی شد و یک گروه آن را کامل دراماتورژی کرد. من از پیشنهاد اعضای گروه استقبال میکردم و در نتیجه حین تمرین روی متن نیز کار شد.

مسعود دلخواه؛ نویسنده، بازیگر و کارگردان نمایش "دریاچه پنهان"
وی درباره موضوع نمایشنامه و محوریت داستان انقلابی آن گفت: "دریاچه پنهان" درباره انقلابی سیاسی نیست و درباره انقلاب درونی است. وجه اصلی نمایشنامه سفر درونی گئورگ است که خود را از سیاستزدگی جدا میکند. گرچه بخشی از نمایش به فعالیتهای سیاسی اجتماعی گئورگ مربوط میشود، اما اصل آن عبور از سیاستزدگی و رسیدن به وسعت و پنجرهای جدید در زندگی است تا آن را در وجوه دیگر نظیر طبیعت، عشق و زیبایی ببیند که این با حضور شخصیت اوبرلین میسر میشود.
سرپرست گروه تئاتر تجربی تهران درباره کار کارگاهی گروه گفت: گروه ما از تمرین کارگاهی بهره میگیرد تا کاری خلاق به صحنه ببرد. میهمانان حرفهای که به این گروه دعوت میشوند نیز با پتانسیل و آمادگی کار تجربی میآیند. اما وقتی متن نوشته و آماده است، نمیتوان آن را کارگاهی دانست، چون اساسی دارد و تجربی روی آن کار میشود. در این روند ما خود را به آنچه نوشته شده محدود نمیکنیم. در نمایشهای "طوبی در جنگ" و "وویتسک" نیز اینگونه عمل کردیم.
دلخواه درباره تفاوت دو بخش نمایش و کند شدن ریتم آن در بخش دوم اظهار داشت: تماشاگر یا با محتوا، یا شیوه اجرایی یا هر دو ارتباط برقرار میکند. ما فکر کردیم گذشته گئورگ باید جایی تمام شود و اگر ادامه یابد آرامش و تحول وی دیده نمیشود. ابتدا گئورگ دریایی توفانی است که رفته رفته آرام میشود. تماشاگری که شیوه اجرایی را مد نظر قرار میدهد با بخش دوم نمایش به دلیل آرامش آن کمتر ارتباط برقرار میکنند. اما برخی دیگر دغدغهشان محتوا است و ریتم کند برایشان خستهکننده نیست.
کارگردان "دریاچه پنهان" درباره استفاده از فلاشبک برای نشان دادن گذشته شخصیت اصلی گفت: ذهن گئورگ بسیار مغشوش است و ما باید آن را روی صحنه نشان دهیم. شاید تماشاگر به این شرایط عادت ندارد. نمایش یک داستان خطی را دنبال نمیکند و به نظر من یکی از معجزات تئاتر این است که نادیدنی را دیدنی میکند و ما میتوانیم درون را قابل تماشا میکنیم. ذهن گئورگ در این نمایش منطقی نیست و دچار یک مالیخولیاست و ما تنها با نشان دادن تصاویر ذهنی وی این تشویش را نشان میدهیم.
وی درباره افتادن ریتم نمایش در بخش دوم گفت: معتقد نیستم در برخی صحنهها ریتم نمایش میافتد. ریتم کار درست است. به نظر من سه دسته مخاطب وجود دارد؛ اول کسانی که دانش و ادعای تئاتری ندارند شامل گروههای سنی مختلف. دسته دوم کسانی که دانش و ادعای بالا دارند و دسته سوم تماشاگرانی که ادعایشان بیش از دانش تئاتریشان است. وقتی اثری را تماشاگر هشت ساله نگاه میکند و خسته نمیشود، چرا مخاطب بزرگسال از تماشای آن خسته میشود؟
دلخواه افزود: تماشاگران دسته سوم با توقع خاص وارد سالن تئاتر میشوند. نظر مخاطبان عام و فوق حرفهای برای من بسیار مهم است. البته این به معنی ایراد نداشتن متن نیست، بلکه این ایرادها آنقدر نیست که مفاهیم نمایش را تحت تأثیر قرار دهد. انسان نمیتواند غذایی درست کند که همه دوست داشته باشند. مخاطب عادی از دیدن نمایش خسته نمیشود. برخی تماشاگران به وجهه معنوی آن اشاره کردهاند و برای برخی دیگر دیالوگها بیشتر مد نظر بوده است. اما در نقدها کمتر به این وجه پرداخته میشود.
این نویسنده و کارگردان تئاتر درباره بازی و کارگردانی همزمان در "دریاچه پنهان" گفت: ترجیح میدهم وقتی کارگردانی میکنم نقش محوری بازی نکنم. ولی تجربه کارگردانی و بازیگری همزمان را در خارج داشتم و همواره شخصی مورد اعتماد در گروه را موظف میکردم بازیها را از بیرون نگاه کند. چون خودم متن را نوشته بودم و شخصیت ابرلین را دوست داشتم، آن را خودم بازی کردم. البته یک هفته قبل از اجرا به گروه بازی پیوستم، زیرا قرار بود حمید مظفری نقش ابرلین بازی کند که میسر نشد.
وی درباره ایرادهای طراحی صحنه "دریاچه پنهان" نیز یادآور شد: ما شرایطی را پذیرفتیم و هر ایرادی را در طراحی صحنه هم میپذیریم. آن شرایط اجرای همزمان در یک سالن با "دیوار چین" مریم معترف بود. با این حال سعی کردیم میزانسنهای خود را با این دکور طراحی کنیم. البته خانم معترف هم از برخی کارهای روی دکور صرف نظر کرد و این امر برای آنها نیز مشکلساز بود. دواجرایی شدن برای دو گروه حرفهای آسیبزننده است. ساعت 17:30 نیز برای اجرای یک نمایش مناسب نیست.
در ادامه نشست نقد و بررسی "دریاچه پنهان" در خبرگزاری مهر، ایمان افشاریان بازیگر نقش گئورگ گفت: این شخصیت خیلی پیچیده و این پیچیدگی برای بازیگر سخت و جذاب است. بعضی وقتها در اجرا نمیدانم قرار است چه اتفاقی برایم رخ دهد. یکی از مشکلات من در روند نمایش تحول گئورگ بود و اتفاقهایی که باعث میشد رفته رفته به آرامش دست یابد. مرز بین پریشانی و آرامش در گئورگ کم بود. اینکه صحنههای شلوغ ابتدای نمایش در اواخر کار اتفاق نمیافتد دلیلش آرامش ذهنی گئورگ است.
وی درباره شباهتهای بازی در نقش گئورگ با خوآن در نمایش "یرما" اظهار داشت: از افشاریان بودن نمیشود فرار کرد. اگر لحظههایی را شبیه خوآن در "یرما" بازی کنم راه را اشتباه رفتهام. در "وویتسک" نقش سربازی مفلوک و بدبخت را داشتم که شاید در بخشهایی شبیه شخصیت گئورگ باشد. اما من نقشها را بررسی کردم و دیدم کاملا با هم متفاوتند. با اینکه یک بازیگر نقش گئورگ و خوآن را بازی میکند، اگر به این باور برسیم رفتار و دیالوگ هر کدام باورپذیرند، بازیها مورد قبول میشود.
صدیقه کیانفر بازیگر باسابقه تئاتر هم درباره حضور خود در نمایش "دریاچه پنهان" گفت: سالها بود در نمایشی خارجی بازی نکرده بودم. وقتی پیشنهاد بازی در این متن به من داده شد یاد گذشته و بازی خودم در نمایش "دشمن مردم" و دانشکده هنرهای زیبا افتادم. به عنوان یک مادر 55 سال است پسرم را ندیدهام و در این نقش احساس میکنم بچه خودم را میبینم و نگران وی هستم. همواره به نقش و متن نمایشی احترام میگذارم و بخشی از نقش نیز به حسم مربوط میشود.
وی ادامه داد: نقشم را خیلی دوست دارم و با اینکه به لحاظ فیزیکی شرایطم مناسب نیستم، ولی با اشتیاق سر کار حاضر میشوم. احساس درونی و نقشم با هم آمیخته شده و به این دلیل نگرانم که آیا آقای دلخواه از این بازی و حس بنده راضی هست یا نه. معتقدم بازیگر مقابل در تئاتر مهم است و نوع بازی افشاریان حس خوبی به من میدهد. برای بازیگر مهم است که چگونه وارد صحنه شود و گروه به قدری خوب است که باعث میشود با عشق وارد صحنه شوم. از بازیگران جوان خیلی چیزها یاد میگیرم.
زهرا سعیدی نیز درباره حضور خود در این نمایش گفت: بعد از 12 سال به صحنه بازگشتم و وقتی کار به من پیشنهاد شد دوست داشتم با آقای دلخواه کار کنم. نمایشنامه را که خواندم از نقش خوشم آمد. به نظر من "دریاچه پنهان" روندی درست طی میکند. ابتدا نگرانی گئورگ و آرامش درونی وی را میبینم. اما دانش کم باعث میشود گئورگ برخی مواقع نظیر صحنه مرگ دختر کوچک خانواده عصیان خود را نشان دهد. اما در نهایت به آرامش میرسد و بزرگمنشی را در پایان نمایش نشان میدهد.
گیلدا حمیدی ایفاگر نقش مارگریت در "دریاچه پنهان" نیز در ادامه نشست گفت: اولین کار من بعد از 15 سال جدایی از عالم هنر، "فالگوش" منیژه محامدی بود و بعد از آن با آقای هادی مرزبان و حسین فرخی همکاری داشتم. از اینکه وجه فلسفی و عرفانی نمایش کمتر دیده شده کمی متأسفم. نام اصلی نمایش "راه ابرلین" و داستان آن جدایی ابرلین از انقلاب ظاهری و تکامل انقلاب درونی وی است. گئورگ نیز این مسیر را طی میکند و مانند ابرلین می شود و در انتها آندریاس ادامهدهنده راه گئورگ است.

سوده شرحی بازیگر نقش کاترینا هم درباره تجربه بازی در نمایش "دریاچه پنهان" گفت: کار با آقای دلخواه چنین فضاهایی داشته و این فضا باعث میشود انسان از تمرین نمایش خسته نشود. بعضی اوقات فکر میکنم پذیرفتن کاری که کاترینا باید انجام دهد سخت است و بنده نیز در زندگی روزمرهام با آن مواجه شدهام. به نظر من این تحول بسیار زیباست و برخلاف برخی که معتقدند بخش دوم نمایش کند است، این صحنه دارای آرامش خاصی است و من رسیدن به این آرامش را دوست دارم.
نوید گودرزی یکی از بازیگران جوان نمایش نیز درباره تجربه حضور خود در این نمایش گفت: بنده به عنوان یک انسان درگیر این فلاشبکها هستم. به این صورت تلنگری به تماشاگر زده میشود تا بعد از دیدن نمایش ذهنش درگیر شود و این درگیری بعد از ترک سالن نمایش بیشتر میشود. این تفکر کارگردان باعث ایجاد جذابیت برای مخاطب میشود و دلیلی است برای اینکه به تماشای نمایش بنشینند.
"دریاچه پنهان" داستان شاعر و انقلابی جوانی با نام گئورگ است که با حکومت سلطنتی آلمان به مبارزه برمیخیزد. وی بعد از شکست در مبارزه خود به روستایی دورافتاده میگریزد و آنجا به توصیه یکی از دوستانش نزد مردی با نام ابرلین میرود. گئورگ آنجا تحت تأثیر ابرلین به یک تحول درونی دست پیدا میکند.
نمایش "دریاچه پنهان" نوشته و کار مسعود دلخواه با حضور ایمان افشاریان، صدیقه کیانفر، زهرا سعیدی، افشین کتانچی، گیلدا حمیدی، ریحانه سلامت، سوده شرحی، نوید گودرزی، بیژن زرین، زندیش حمیدی، فرهاد مقدم، ساناز رحمانی، عرشیا زرین، بهمن عباسپور، نیما بیشباره و صادق حیدری و دلخواه ساعت 17:30 در تالار مولوی به صحنه میرود.


نظر شما