این نوشتار به بررسی اندیشهها و آرای این متفکر و صاحبنظر درباره وضعیت فعلی و آینده نظریهپردازی در روابط بین الملل میپردازد که در گفتگو با نشریه گفتگوی نظریهپردازان مطرح شده است.
والت معتقد است بزرگترین چالش مطرح در حوزه روابط بین الملل از سه بخش تشکیل شده است. اولین موضوع این است که در حقیقت یک شکاف و رخنه بزرگ نظری وجود داشته است و یک نوع اندیشه که هرکس را درگیر این حوزه میکند. گمان من این است که به مدت 10 تا 15 سال ما با یک تنگنا و بن بست روشنفکری مواجه بودهایم.
موضوع دوم این است که نظریههای کنونی روابط بین الملل خیلی مناسب و مرتبط با جهانی که در ان زندگی میکنیم نیستند. این نظریهها در واقع نمیتوانند به دانشجویان چیزهای زیادی درباره جهان واقعی که ما درگیر آن هستیم بگویند.
این نظریهها همچنین نمیتوانند چیزهایی را به سیاستگزاران و حتی به شهروندانی که علاقهمند به درک دنیای کنونی خود هستند عرضه دارد. تشویق و ترغیب نظریهپردازان به وارد شدن و در گیر شدن با دنیای واقعی کاری است که در این حوزه باید صورت گیرد.
والت میگوید سومین چالشی که به نظر من وجود دارد تلاش برای ترکیب همه استاندارهای گونانی که در نظریههایی که از قبل موجود بودند، است.
والت معتقد است که ما نظریههایی در سطح سیستمی داریم. همچنین ما نظریههایی درباره ویژگیهای واحدها (دولتها) و کارگزاران و قس علیهذا داریم. اما ما هرگز نتوانستهایم به طور مطلوب و مناسب این نظریههای گوناگون را به طور سیستماتیک در کنار هم قرار دهیم.
در حال حاضر ما پیشبینیهای رقیبی داریم که از نظریههای رقیب نشئت میگیرد اما هنوز نتوانستیم آنها را به گونهای مناسب طبقهبندی و تنظیم کنیم به طوریکه تناسب با هم داشته باشند و ترکیبی از نظریههای گوناگون باشد.
تا آنجا که به مناظره بزرگ مربوط میشود تصور من این است که اساسیترین مناظره در حال حاضر هنوز بین آنهایی که دیدگاه خوشبینانه به پیشرفت بشر دارند - بیشتر این اصول مبتنی بر اصول نظریه لیبرالی است - و کسانی که چنین عقیدهای ندارند است.
گروه خوشبین معتقد است که نظام بین الملل به طور تدریجی در حال حرکت به سوی صلحطلبی است. آنها معتقدند که در نظام بین الملل جنگهای بزرگ خیلی غیر محتمل شده است و وابستگی اقتصادی وجود دارد.
در این نظام نهادها و سازمانهای بین المللی و نظامهای اطلاعاتی یکپارچه به تدریج نظامی را ایجاد میکنند که در آن جنگ در مقیاس وسیع دیگر موضوعی جدی نخواهد بود.
گروه دوم بر عکس گروه اول معتقد است که نظام بین الملل در طول زمان تغییر جدی نداشته است. برای آنها سیاست بین الملل به طور عمده رقابت میان واحدهای سرزمینی (در دنیای مدرن دولت) است و اگر هم جنگ غیر محتمل است، موضوع تدارک و آماده شدن برای جنگ ادامه دارد و مسایل مطرح و مربوط به نگرانیهای امنیتی، محور اصلی روابط بین الملل خواهد بود. من به طور اشکارا جزو گروه اخیر نخواهم بود.
در حال حاضر من نگران موضوع دومی هستم که در ابتدا بحث کردم و آن ارتباط دادن میان نظریه روابط بین الملل و جهان واقعی است.
نظریه روابط بین الملل نباید به گونهای باشد که صرفا برای گروه خاص اندیشمندان و پژوهشگران مطرح شود. اگر ما فقط آثار همکاران و اساتید و پژوهشگران را بخوانیم و به طیف عظیم مخاطبان خود بیتوجه باشیم در این صورت از ایفای نقش اجتماعی خود عدول کردهایم. تصور بنده این است که حوزه روابط بین الملل خیلی وارد این حوزه تخیلی و وهمگرایانه شده است.
والت میگوید که ماهیت رقابتآمیز نظام بین الملل از بین نخواهد رفت. مردم همواره آرزو دارند که جنگ منسوخ شود و رقابت امنیتی به وسیله اشکال سیاسی لیبرال و وابستگی اقتصادی از بین رود، ولی من اکنون چیزی غیر از این را در دنیای کنونی شاهد هستم.
مسئلهای که اشاره شد یکی از مواردی بود که نظریه روابط بینالملل باید به آن بپردازد و خود را درگیر آن کند. امروزه و در دنیای کنونی ما باید دلالتهای نظام اطلاعاتی یکپارچه را بشناسیم. در این دنیا اینترنت یکی از دلالتها به شمار میرود. در این دنیا ایدهها و اطلاعات میتواند در زمانی واقعی و با هزینهای اندک از مکانی به مکان دیگر منتقل شود و به گردش در آید.
میزان و درجهای که جوامع گوناگون در حال حاضر با هم مرتبط هستند بسیار مهم و قابل توجه است. اما ما در حال حاضر باید نشان دهیم که دلالتها و الزامات سیاسی چیستند.
استفن والت استاد دانشگاه هاروارد و از نظریهپردازن واقعگرایی تدافعی به شمار میرود.
نظر شما