گسترش ارتباطات و پیدایش و حاکمیت قدرتمندانه تکنولوژی نوین ارتباطات، در کنار هنرهای گوناگون و پرنفوذی که در دوران حاکمیت اندیشه نوین پدید آمده و جهانی شدند، بی تردید یکی از مهمترین عوامل و شاخصههای جهانی شدن فرهنگ جدید است.
البته در این بررسی، معنای ویژهای از ارتباطات مد نظر است.
برای تبیین مفهوم ارتباطات از آنچه توسط سه متفکر بنام ارتباطات مطرح شده استفاده میشود. مارشال مک لوهان، کارل دویچ و جان تامپسون سه مفهوم درباره ارتباطات مطرح کردهاند.
مارشال مک لوهان رسانه را مهمترین عنصر و اصلیترین تجلی ارتباطات میدانست و معتقد بود که : "تمامی رسانهها (در میان سایر ویژگیها) از ویژگی پیام رسانی برخوردارند. رسانه در هر گونه تعریف یا خود پیام است یا اصلا برای پیام رسانی به وجود آمده است. پیام نیز یا خود فرهنگ است یا برای انتقال فرهنگ انتشار یافته است. تمامی رسانههای همگانی بنا به ویژگی دارا بودن مخاطبین انبوه و امکان گسترش شبکه ارتباطی (امکان تکنولوژیکی) استعداد جهانی شدن دارند."
از دیدگاه کارل دویچ، جامعه اصولا یک نظام ارتباطی است. ارتباطات شکل دهنده و هویت بخش جوامع انسانی است و در حقیقت ارتباطات و شیوههای ارتباط میان افراد انسانی است که هویت یک جامعه را شکل میدهد.
به همین منوال جان تامپسون نیز معتقد بود که ارتباطات نظام تبادل بین شبکههایی از معانی پدید آمده در جوامع مختلف است. او فرهنگ را معانی پدید آمده در قالب اشکال نمادین در یک جامعه میداند و ارتباطات از دیدگاه او نحوه انتقال این معانی میان تولیدکنندگان و دریافت کنندگان است.
تامپسون مینویسد: "اشکال نمادین پدیدههای اجتماعی هستند. یک شکل نمادین که تنها توسط یک فرد دریافت میشود بیش از آنکه یک قاعده باشد یک استثنا است. تبادل اشکال نمادین بین تولیدکنندگان و دریافتکنندگان آنها دارای ویژگیهایی است که ما میتوانیم آنها را تحت عنوان "انتقال فرهنگی" بررسی کنیم.
با توجه به این سه مفهوم ارتباطات زمینه و مبنای پیدایش فرهنگ در درون یک جامعه از یک سو و مبادله فرهنگی میان جوامع مختلف از سوی دیگر است. همچنین به دلیل آنکه تکنولوژی ارتباطات دیداری و شنیداری، جهانی و فراملی شده و نیز تکنولوژی ارتباطات اطلاعاتی نیز در حال جهان شمولی است، امکان تبادل معانی در عرصه جهانی وجود دارد و امکان تقریب بین فرهنگها در این زمینه گسترش مییابد.
بنابراین ارتباطات و رسانهها یکی از مهمترین وسایل و اسباب جهانی شدن فرهنگ هستند. از طریق ارتباطات امکان تبادل معانی پدید آمده در جوامع مختلف بشری در عرصه جهانی پدید میآید و با گسترش تکنولوژی و افزایش این امکان، زمینه انتشار جهانی معنای بنیادین پدید آمده درباره انسان و جایگاه اجتماعی او فراهم میشود.
پس ارتباطات بستر و زمینه جهانی شدن فرهنگ است. معانی پدید آمده در جوامع گوناگون انسانی از طریق ارتباطات با یکدیگر مبادله شده و بعدی جهانی به خود میگیرند.
البته ارتباطات صرفا حالت ابزار و یا بستر و زمینه ندارد. بلکه اگر به تعبیر مک لوهان "رسانه را عین پیام" و یا به بیان جانسون ارتباطات را "شبکه تبادل اشکال نمادین"، بدانیم، جهانی شدن ارتباطات خود به معنی جهانی شدن فرهنگ است. رسانه و اطلاعات موجود در شبکههای الکترنیکی خود دربردارنده معانیی هستند که همراه با تکنولوژی پیشرفته، تعمیم مییابند.
اطلاعات، اخبار و هنرهای مختلف خود اشکال نمادین و عین فرهنگ هستند که همراه با رسانهها و رایانهها جهانی میشوند.
رسانههایی چون تلویزیون خود مظهر و تجلی مدرنیته و اشاعه دهنده نوگرایی در عرصه جهانی میشوند. در جریان گسترش جهانی این رسانه، فهم و تعبیر خاصی از انسان و جایگاه اجتماعی او نهفته است که به همراه این رسانه جهانی میشود.
انسانی که امکان درک تجربه اجتماعی را دارد. انسانی که حادثه و رویداد و ارزش خلق میکند و در مقام مخاطب قرار میگیرد. این مقام، مقامی است که انسان در جهان جدید بدان دست یافته است.
در ماهیت رسانههای جدید که تلوزیون یک نمونه بارز و موثر آن است، معنا و جایگاه نوین انسان نهفته است. به بیان دیگر انسان جدید بیش از هر چیز تجلی وجود خود را در رسانههای همگانی بروز میدهد. رسانهها، جلوهگاه حضور فرهنگی، معنی آفرینی و تلاش انسان جدید هستند فلذا خود به عنوان عنصر مهم و بنیادین فرهنگ جدید شناخته میشوند.
بنابراین گسترش و جهانی شدن رسانهها خود به معنی گسترش و جهانی شدن فرهنگ جدید است. این رسانهها به عنوان حامل مهمترین نمادهای فرهنگ نو شناخته میشوند و بر تمامی شئون اجتماعی از سیاست و اقتصاد گرفته تا ارزشها و رفتارهای روزمره مردم جوامع مختلف تأثیر میگذارند.
نظر شما