آئین های سنتی استقبال از عید نوروز در ورامین

استان تهران - خبرگزاری مهر: شهرستان ورامین یکی از نقاط تاریخی ایران است که آداب و رسوم ویژه ای در آئین های استقبال از بهار و عید نوروز، از قدیم الایام بر آن حاکم بوده است و بسیاری از این آئینهای سنتی، هنوز پا برجاست.

به گزارش خبرنگار مهر در ورامین، قدمت بیش از هفت هزار ساله این شهرستان به تایید همه کارشناسان باستان شناس رسیده و همین قدمت طولانی، به بهار و سال نو و آداب و رسوم عیدانه مردم سرایت کرده است.

ائین های استقبال از عید نوروز در شهرستان ورامین شاید در برخی از نقاط دیگر کشورمان نیز باشد ولی در این مجال کوتاه، سعی شده تا آئین های متفاوت تر به دوستداران فرهنگ عامه، معرفی شود.

سمنوپزان

سنت سمنوپزان در شهرستان ورامین، حدود 20 روز مانده به عید نوروز شکل می گیرد تا سمنو برای سفره هفت سین آماده باشد.

فراهم کردن مقدمات پخت سمنو حدود 10 روز به طول می انجامد که تمام این کارها با همکاری و مساعدت صمیمانه همسایه ها صورت می گیرد.

همان روز که سمنو را برای پختن روی آتش می گذارند، به پختن آش مشغول می شوند و آش را به نیّت حضرت فاطمه زهرا (س) می پزند و بین همسایه ها تقسیم می کنند.

بعد از بار گذاشتن سمنو و جوش آمدن آن، هر کسیی شروع به هم زدن سمنو می کند و نیّت و حاجت خود را از دل می گذراند و این گونه از حضرت زهرا (س) برای برآورده شدن حاجتشان کمک می خواهند.

بعد از هم زدن سمنو و جا افتادن آن که ساعت ها (حدود 15 ساعت) به طول می انجامد، سمنو را دم می کنند و شب هنگام روی سمنو، آیینه، شمعدان، قرآن، جانماز، شمع و یک استکان آب قرار می دهند.

گاه قبل از این که سمنو را دم کنند بادام نشکسته و سکّه در سمنو می ریزند و آنها را گرویی نگه می دارند تا حاجتشان را بگیرند.

همسایه ها بعد از خالی کردن سمنو در ظرف، بنا به سلیقه شان، قند، تخم مرغ، نبات، شکر، شکلات و... در ظرف خالی شده آن می ریزند.

در گذشته داخل سمنو، انگشتر، سنجاق، گل و... می ریختند و نیّت می کردند و دور دیگ شعر می خواندند ولی امروزه دعای توسل و روضه حضرت زهرا (س) را می خوانند.

قدیمی ها نیز می گویند: «نباید مردها و افرادی که ناپاکند به گندم خیس کردۀ سمنو نگاه کنند!»

چهارشنبه سوری

در قدیم الایام در شب چهارشنبه آخر سال که به چهارشنبه سوری معروف است، رسم و رسوماتی برقرار بوده که چند نمونه از آنها ذکر می شود:

آتش بازی: اکثر مردم از بیابان علف و هیزم جمع می کردند و به خانه ها می بردند و در این شب، کپّه هایی از هیزم را آتش می زدند و از روی آنها می پریدند.

آنها ظرفی از آب را نیز پایین، بین و گاهی بالای کپّه ها در جهت قبله قرار می دادند و گاهی سر پشت بام ها آتش روشن می کردند.

در داوودآباد ورامین کپّه های آتش را رو به قبله قرار می دادند و سه دفعه از روی آتش می پریدند؛ جهت اول و آخر به سمت قبله و بار دوم پریدن آنها در جهت مخالف قبله می شد.

مردم داوود آباد هنگام پریدن از روی آتش، این شعر را می خواندند:

زردی من از تو / سرخی تو از من / سردی من از تو / گرمی تو از من

جوانها گلوله های نخی آماده می کرده و آتش می زدند و بعد به سوی آسمان پرتاب می کردند. به این کار «توپ انداختن یا توپ زدن» می گفتند.

فالگوش ایستادن

در گذشته، منازل شهرستان ورامین دارای حیاط های بزرگ و اغلب بی در بود و اگر هم دری داشت، معمولاً همیشه بسته نبود.

در شب چهارشنبه سوری، عده ای پشت در، دیوار، پشت بام یا سر چهارراه می ایستادند و هر نیتی که داشتند به فال نیک یا بد تأویل می نمودند.

به طور مثال، زنی برای اینکه بفهمد در سال جدید بچه دار می شود یا نه، در نزدیک یکی از منازل فالگوش می ایستاد و از داخل خانه می شنید که می گویند: "اگر یک من روغن بگیریم بس است" و آن زن، صحبتها را به فال نیک گرفته و همان سال نیز بچه دار می شد.

جالب تر اینجاست شخصی که حرفها را به فال نیک گرفته بود، اگر به حاجت و نیّت خود می رسید، برای افرادی که حرفهای خوب می زدند، هدیه ای تهیه می کرده و به آنها می داد.

شال اندازی

بعضی خانه ها سوراخی وسط سقف داشتند که از سوراخ، طاق شالی را به داخل خانه آویزان می کردند و صاحبخانه به آن شال چیزی می پیچید و گره می زد.

شخصی که شال را داخل انداخته بود، آن را به بالا می کشید و آنچه به شال پیچیده شده بود را برای شفای بیمار مفید می دانست.

گاهی کسی که شال می انداخت فوری فرار می کرد تا صاحبخانه او را نشناسد و گاهی این شال را از در خانه ها به داخل می انداختند تا صاحبخانه چیزی داخل آن قرار دهد!

قاشق زنی

از دیگر رسم های شب چهارشنبه سوری، قاشق زنی است که اکنون هم به ندرت مشاهده می شود.

معمولاً پسربچه ها یا جوانها یا دختران کوچک، چادری روی سر می انداختند و سعی می کردند که شناخته نشوند و در پشت در یا دیوار هر منزلی با یک قاشق به داخل کاسه ای مسی یا از جنس روی می زدند تا اینکه صاحبخانه بیرون بیاید و در کاسه آنها پول یا شکلات یا شیرینی یا آجیل و یا چیز دیگری بریزد.

گاهی یک فرد از تاریکی شب استفاده می کرد و به درب منزل خودشان نیز برای قاشق زنی می رفت و باز هم از آنچه که می گرفت، برای شفای مریض استفاده می کرد.

برخی حتی اگر در خانه ای مریض بود، به درب همان خانه برای قاشق زنی می رفتند و از آنچه می گرفتند برای شفای مریض به همان خانه بر می گرداندند.

نکته جالب در این میان، این بود که برای شوخی و اذیّت کردن قاشق زنها، گاهی صاحبخانه ها آب بر سر آنها می ریختند و البته این افراد، مواظب این موقعیت ها نیز بودند و خیلی زود فرار می کردند.

جوانها هنگام قاشق زنی و شال اندازی این شعر را می خواندند:

این خانه دو در داره / کدبانو هنر داره / سالی یک پسر داره / ما دختر نمی خواهیم / ما مرغانه (تخم مرغ) می خواهیم

حاجت خواهی

در روستای ظهیر آباد، تعدادی جمع می شدند و هر یک حاجت خود را در نظر گرفته و نیّت می کردند و بعد اشیائی مانند دکمه، سنجاق، گیره و ... را داخل یک خمره می ریختند و در آن خمره نیز آب می ریختند.

سپس فردی مسن، هر یک از اشیاء را بیرون می آورد و شعر گونه ای می ساخت و می خواند.

هر کس با دیدن شیء خود و شنیدن شعری که برایش خوانده می شد، آن شعر را به فال نیک یا بد برای حاجت و نیّت خود تعبیر و تأویل می کرد. اینک رفته رفته این رسوم در حال از بین رفتن است و مراسم آن شور و حال گذشته را ندارد.

غذای شب چهارشنبه سوری

مردم شهرستان ورامین حتماً در این شب، باید غذایی می خوردند که در آن سبزی باشد؛ سبزی پلو با ماهی (دودی)، برنج و خورشت اسفناج.

آنها سبزی های بیابانی مثل غاری یاقی، سلیمک، زلف عروسک، ترشک و ... را از بیابان جمع آوری می کردند و داخل برنج و بلغور می ریختند و سبزی پلو می پختند.

شب علفه

شبی نزدیکی های عید بوده است که در این شب، از علف ها یا سبزی های بیابانی که قبلاً چیده بودند، داخل برنج یا بلغور اضافه می کردند و به اصطلاح امروزیها، سبزی پلو می پختند.

همه معتقد به خوردن غذایی بودند که در آن سبزی باشد و برای این شب مراسم ویژه ای داشتند که چند مورد آنها ذکر می شود.

* در کبیرآباد، علف های چیده شده را جلوی در خانه ها یا بالای سردر خانه ها برای سرسبزی می گذاشتند.

* در محمد آباد عربها، یک شب مانده به عید را «شب علفه» می دانستند و جو سبز کرده را بالای سر اتاق می چسباندند تا به اصطلاح آنها خانه شان "جوهر" پیدا کند و اگر عمونوروز آمد، اسبش از آن علف های سبز بخورد!

* در داوودآباد، برای شب علفه باید هفت نوع علف یا سبزی بیابانی می چیدند و از آنها برای پختن سبزی پلو استفاده می کردند.

* در کبیرآباد، حصار اولیاء و خاوه و ... «شب علفه» تا سه شب ادامه داشت که باید سبزی در غذای خود می ریختند و این سه شب از شب چهارشنبه آخر سال تا جمعه آخر سال ادامه داشت.

* در ایجدانک، در این سه شب برای اموات خیرات می دادند.

جمعه آخر سال

برخی اعتقاد دارند که چون هنگام سال نو برای خانه و خانواده خود تهیه و تدارکاتی می بینند، روح اموات نیز منتظر خیرات است که نباید آنها را فراموش کرد.

مردم نیز به همین منظور، یا سه شب جمعه آخر سال و یا از شب چهارشنبه تا شب جمعه آخر سال و یا فقط در آخرین شب جمعه، خیرات می دهند.

در قدیم الایام، بعضی اعتقاد داشتند که باید از خانه ها بوی حلوا بیاید و بنابراین برای خیرات، بهترین چیز را حلوا می دانستند و معمولاً تا هنگام غروب آفتاب، آن را خیرات می کردند که البته به جز حلوا، خرما، میوه و یا نان و ماست را نیز در نظر داشتند.

در گذشته، علاوه بر آنچه عنوان شد، شکر، پنیر، بیسکویت و حتی غذای پخته شده نیز خیرات می کردند.

* در روستای کاظم آباد، در شب جمعه آخر سال غذایی مفصل می پزند و به گورستان محل می برند. در آنجا افراد فقیر زیادی جمع شده و از این غذای خیراتی می خورند و به منازلشان نیز می برند.

* در داوود آباد نیز در شب جمعه آخر سال، برای خیرات و به منظور تازه شدن روابط فامیل، غذا می پزند و به خانه قوم و خویش خود می فرستند.

آداب و رسوم دیگر استقبال از نوروز در شهرستان ورامین

ساکنان حومه ورامین قبل از عید به خانه تکانی و تعمیر خانه می پرداختند، بدین شکل که داخل اتاق را با خاک رس یا خاکی که از زمین زراعتی می آوردند، تعمیر می کردند و سپس دوغآبی درست می کردند و دیوارهای خانه را با آن «شِرتک» می زدند و تمیز و براق می کردند.

آنها به تعمیر و تمیز کردن اجاقها هم می پرداختند، سپس ظرف های زیبایی مثل قندان های بلور، چراغ ها و قاب های چینی، لاله ها و چراغ های گردسوز را در طاقچه ها و یا رف ها که بالاتر از طاقچه بود (به حالت دکورهای کنونی) قرار می دادند تا ظاهر خانه را تزیین کنند.

گلیم پنبه ای یا نمدی را که شسته بودند در خانه پهن می کردند؛ دور سبزی هایی که قبلاً سبز کرده بودند پارچه های باریک قرمز می بستند؛ سماور برنجی را براق می کردند؛ تخم مرغ ها را با روناس و یا پوست پیاز رنگ می کردند؛ دست و پای خود را حنا می بستند؛ لباس نو تهیه می کردند و اگر نداشتند، لباس خود را پشت و رو می کردند و یا وصله می زدند.

از سه شب مانده به عید تا شب عید باید پلو می خوردند و داخل آن سبزی می ریختند. سبزی پلو با ماهی، خورشت اسفناج و پلو و بورانی و رشته پلو و غذای هفت رنگ (غذایی که در برنج هفت چیز مثل بلغور، سبزی، رشته، عدس، لوبیا، نخود و ... اضافه می کردند) از جمله غذاهایی بود که در این شب می خوردند.

در روستای محمد آباد، کوزه ای را آب می کردند و آن را از پشت بام به پایین پرت می کردند تا سبب روشنایی باشد.

نوروز خوانی

دو سه روز مانده به عید، جوانها به سوی خانه های اهالی محل یا روستا می رفتند و در می زدند و پشت در شعری می خواندند و یکی از آنها دامنی به تن داشت و آنچه به آنها می دادند در دامنش جمع آوری می کرد.

اهالی روستا نیز آجیل، حلوا، باسمه، تخم مرغ و ... را به جوانها می دادند. یکی از شعرهایی که آنها می خواندند و چیزی دریافت می کردند، چنین است.

بخوانم من امام اولین را / شه کشور امیرالمومنین را

زبان بگشایم و گویم سخن را / امام دومین یعنی حسن را

امام سومین شاه شهیدان / حسینم کشته با تیغ یزیدان

امام چهارم زین العباد است / گل باغ حسینم نامراد است

امام پنجمین محمد باقر / به فریادم برس در روز آخر

امام ششمین جعفر صادق / که لطف احسنش سهم خلایق

امام هفتمین موسی ابن جعفر / گل گلدسته آل پیمبر

امام هشتمین خوانم رضا را / رضا بخشنده روز جزا را

امام نهمین جودست زمین را / تقی باشد امام مر عالمین را

امام دهمین آمد به میدان / ملائک بر سرش خوانند قرآن

امام یازدهمین را بنده ام من / غلامی می کنم تا زنده ام من

امام آخرین ورد زبانم / محمد مهدی صاحب زمانم

و بدین وسیله خانه های مردم شهرستان ورامین، با نام ائمه متبرک می شد و آنها با نام ائمه معصومین (ع) به استقبال نوروز می رفتند.

کد خبر 1044798

شهر خبر

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha