پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۰، ۱۲:۳۸

قابل توجه مسئولان فوتبال/

ناصر میرزایی؛ خاطره خاک خورده فوتبال ایران را به یادآورید

ناصر میرزایی؛ خاطره خاک خورده فوتبال ایران را به یادآورید

خرم آباد - خبرگزاری مهر: دهه 60 فوتبال ایران پر از چهره هایی است که دیگر کسی از آنها سراغی نمی گیرد و با این اوصاف ناصر میرزایی ها تبدیل به خاطرات خاک خورده ای می شوند که شاید در صفحات مجلات و روزنامه های دهه 60 بتوان نامی از آنها یافت و دیگر هیچ.

وقتی گرد و غبار زمان بر روی حوادث و رخدادها می نشیند خاطرات خاک خورده ای می آفریند که برای مرور آنها باید ذهنت را از غبار زمان پاک کنی تا بتوانی نام اسطوره های باقی مانده در قاب عکس افتخارات دیروز را به یاد بیاوری و شاید ناصر میرزایی هم از این دست خاطرات باشد.

امروز دیدن ناصر میرزایی که برای چندین بار متوالی به دلیل عارضه قلبی و مغزی بر بستر تخت بیمارستان بی رمق دراز کشیده است، روایت تلخ قهرمانانی است که تمام افتخارآفرینی هایشان قاب شده و بر دیوار گذشته فوتبال ایران اسلامی رنگ غبار گرفته و دیگر هیچ مسئولی یادش نمی آید که اصلا ناصر میرزایی که بود.

پزشکان و پرستاران که همیشه تسلای قلب خانواده ناصر میرزایی و شاگردان کوچک و بزرگ این اسطوره ورزش لرستان بودند امروز کمتر از امید می گویند و این درد همه را مضاعف کرده است.

نگرانی مردم لرستان از مرگ خاموش یک ستاره نیست؛ نگرانی مردم این دیار از عزلت نشینی و انزوای ستاره ای است که روزی تمام ورزشگاه به افتخار گلهایش سراسر شور و هورا می شد و امروز کسی نیست تا حال و روزش را بپرسد.

سالهاست ناصر میرزایی به دلیل بیماری در کنج خانه اش روزگار می گذراند و شاید بزرگترین خاطراتی که این روزها در خواب و بیداری اش به آنها می اندیشد خاطرات کمرنگی از حضور شاگردانش و مصاحبت های کوتاه با دکتر بیژن ذوالفقارنسب و محمد پنجعلی که برای دیدارش به خرم آباد آمده بودند باشد.

و چه خوب است که اسطوره ورزش لرستان با وجود زخم هایی از کم مهری مسئولان هنوز هم خاطرات کوچکی دارد که با اندیشیدن به آنها کمی تسلا می یابد و آرام می گیرد.

این روزها بیمارستان شهدای عشایر خرم آباد شاهد اشک ها و نگرانیهای جوانان زمین های خاکی خرم آباد است در حالیکه حتی سایه ای از مسئولان اینجا بر دیوار اتاق ناصر میرزایی خودنمایی نمی کند.

با خود می اندیشم که اگر امروز کسی ناصر میرزایی را به خاطر نمی آورد ولی حتما فردایی هست که مسئولان با چهره های غم زده از اسطوره ای سخن می گویند که تا چندی قبل نام و نشانش را هم حتی به یاد نمی آوردند تا نکند یادشان بیاید وظیفه ای بر دوششان سنگینی می کند که هنگام ادای آن کوتاهی کرده اند.

اینجا هنوز چراغ حیات اسطوره ای از دیار لرستان با نوری کمرنگ حضور مسئولان و بزرگان ورزش ایران را انتظار می کشد و چه غمناک است اگر روزی این چراغ بدون تسلای غم انزوای چندین ساله فوتبالیست دهه 60 ایران به خاموشی گراید و آنگاه فغان و فریاد چاره ساز نخواهد بود.

روایت ناصر میرزایی روایتی تلخ از اسطوره ای است که با کمک چند میلیونی برخی مدیران لرستانی و با مستمری از کارافتادگی تامین اجتماعی در سالهای اخیر زندگی اش را به سر کرده و برای ورزش ایران که پرچمدار ورزش پهلوانیست این روایت دردیست که ممکن است هر روز اسطوره ای دیگر را به کام خود بکشد.

برای مسئولان می گویم که کمی فکر کنید و خاطرات خاک خورده ورزش ایران را ورق بزنید شاید یادتان بیاید که ناصر میرزایی کیست...؟!

کد خبر 1313741

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha