به گزارش خبرنگار مهر، دکتر قاسم پورحسن استادیار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی سه شنبه 26 مهر در همایش "ابن سینا و فیلسوفان اسلامی" اظهار داشت: بسیاری آرا افلاطون و برخی آرا ارسطو را آغاز نظریه پردازی درباره تجرد نفس تلقی می کنند و فیلسوفان اسلامی به ویژه ابن سینا را شارح فیلسوفان یونان بر می شمارند، حال چرا این دیدگاه نادرست است؟ افلاطون در رساله فایدون چهار دلیل بر مرگ ناپذیری روح ارائه می کند که به باور ابن سینا همه آن دلایل یا جدلی است و یا این دلیل سوم که نظریه بساطت است دلیلی ضعیف و قابل نقض است.
وی تأکید: سه مسئله جوهریت، تجرد و بقا و جاودانگی نفس تنها نزد ابن سینا و سپس ملاصدرا است که به نحو فلسفی و برهانی مطرح شد. براهین ابن سینا در دو دسته قرار می گیرند، براهین مبتنی بر استقلال نفس در افعال و براهین مبتنی بر معرفت.
استادیار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی یادآور شد: ابن سینا در نوع اول سه دلیل اقامه می کند. قدرت نفس بر انجام افعال نامتناهی، نیرومندتر شدن نفس در دوران پیری بدن، قدرت نفس بر انجام افعال ضعیف پس از انجام فعل قوی و بالعکس. این درحالی است که عمده برهان ورزی ابن سینا در دسته دوم جای دارد. مهمترین برهان نوع دوم که ابداع برجسته ابن سینا است علم حضوری و تجرد نفس است که آن را "اجل البراهین" نام نهاده اند.
پورحسن اظهار داشت: نفس، ذاتش را به نحو حضوری ادراک می کند هرچه ذاتش را به نحو حضوری در یابد قائم به ذات و مجرد خواهد بود در حالی که بدن نه ذاتش را در می یابد و نه قائم به ذات است. این برهان در تاریخ فلسفه تا دوره ابن سینا مورد غفلت بود و ابن سینا اولین کسی بود که آن را تدوین و عرضه کرد و بعدها سهروردی و ملاصدرا را تحت تأثیر قرار داد.
نظر شما