پیام‌نما

الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ‌اللَّهِ كَثِيرًا وَ لَيَنْصُرَنَّ‌اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ‌اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ * * * همانان که به ناحق از خانه‌هایشان اخراج شدند [و گناه و جرمی نداشتند] جز اینکه می‌گفتند: پروردگار ما خداست و اگر خدا برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمی‌کرد، همانا صومعه‌ها و کلیساها و کنیسه‌ها و مسجدهایی که در آنها بسیار نام خدا ذکر می‌شود به شدت ویران می‌شدند؛ و قطعاً خدا به کسانی که [دین] او را یاری می‌دهند یاری می‌رساند؛ مسلماً خدا نیرومند و توانای شکست‌ناپذیر است. * * كسى كاو دهد يارى كردگار / بود ياورش نيز پروردگار

۶ آبان ۱۳۹۰، ۸:۴۷

ضیاء در گفتگوی مشروح با مهر-1/

بچه رادیو هستم/ "گزینه جوان" خانه اول و "نیمروز" بچه بزرگترم است

بچه رادیو هستم/ "گزینه جوان" خانه اول و "نیمروز" بچه بزرگترم است

علی ضیاء، مجری در بخش اول گفتگوی مشروح با خبرگزاری مهر ضمن توصیف برنامه "گزینه جوان" به عنوان خانه اول‌ و "نیمروز" در مقام بچه بزرگترش، تاکید کرد او بچه رادیوست و این رسانه برای او زحمت زیادی کشیده است.

به گزارش خبرنگار مهر، علی ضیاء یکی از مجریان جوان و توانمند شبکه سه محسوب می‌شود که برنامه‌های "نیمروز" و "گزینه جوان" را از شبکه سه روی آنتن دارد. با او درباره مقوله اجرا و این برنامه‌ها صحبت کردیم.

*خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و هنر: شما اجرای برنامه "نیمروز" را از شنبه تا پنجشنبه دارید و در کنار آن هم برنامه "گزینه جوان" را هر روز اجرا می‌کنید. فکر نمی‌کنید اجرای دو برنامه آن هم به فاصله سه ساعت از یک شبکه ممکن است منجر به دلزدگی مخاطب از شما شود؟ 

- علی ضیاء، مجری: "گزینه جوان" خانه من است. احساس این را دارم که در خانه‌ام مشغول اجرا هستم. شما هرگز با خانه‌تان حس غریبی ندارید به ویژه اینکه احساس کنید در خانه به حضور شما احتیاج است. برنامه "نیمروز" هم بچه بزرگترم است و به شدت شرایط این برنامه را دوست دارم.

خیلی مواقع پیش آمده که حالم خوب نبوده، ولی تمام انرژی‌ام را برای این دو برنامه گذاشته‌ام. البته قالب برنامه‌های "نیمروز" و "گزینه جوان" متفاوت است، حتی اجرای من در برنامه "گزینه جوان" نسبت به سال گذشته هم تفاوت دارد. شیطنت‌هایم خیلی کم شده و آرام‌تر هستم. فقط قبل از شروع پلاتوها کمی شیطنت می‌کنم، اما اگر شیطنت را از من در برنامه "نیمرزو" بگیرند شاید دیگر هیچ چیز از اجرایم نماند.

ممکن است برخی مواقع اجراها نزدیک به هم باشد، اما در بخش‌های زیادی با هم تفاوت دارند. باید بگویم سختی خودش را دارد. حس‌ام این است که بیننده از اجرایم دلزده نمی‌شود، چرا که مخاطبان این دو برنامه متفاوت هستند. وقتی برنامه "نیمروز" پخش می‌شود مادرها در آن ساعت خانه هستند. مخاطبان برنامه "گزینه جوان" بچه‌ها هستند. حرف‌ها در اجراها متفاوت است، حتی سعی کردم در فاصله این دو برنامه بروم و پیراهنم را عوض کنم تا مبادا تماشاگر دلزده شود.

*چرا برای برنامه "گزینه جوان" از واژه خانه اول و برای برنامه "نیمروز" از بچه بزرگتر استفاده کردید؟

- گرچه برنامه "گزینه جوان" اسپانسر دارد، اما هرگز حس نکردم این برنامه را اسپانسر هدایت می‌کند. فکر می‌کنم برنامه خودم است، چون شروع کارم با این برنامه بوده است و مدیران و تهیه‌کننده برنامه از من حمایت کردند. می‌توانم بگویم آنها به نوعی ضربه‌گیر من شدند و نگذاشتند من لطمه‌ای ببینم. بنابراین بی‌ادبانه است اگر به من پیشنهاد می‌دهند بگویم برنامه دیگری دارم، پس نمی‌آیم.

خاطرات زیادی از برنامه "گزینه جوان" دارم و تلاش می‌کنم برنامه خوبی شود. پارسال خیلی از مخاطبان این برنامه کنکوری نبودند، اما برنامه را می‌دیدند. در واقع کاری کرده بودیم که مخاطبان غیرکنکوری هم برنامه را ببینند. برنامه به نوعی اجتماعی شده بود، اما حرف‌ها کنکوری بود.

دلیل اینکه می‌گویم "نیمروز" بچه‌ام است به خاطر این است که اعصاب خرد شدن‌هایش را کشیدم، شاهد گریه‌ها و لگدزدن‌هایش بوده‌ام، ولی الان به جایی رسیده، می‌توانم به آن افتخار کنم که این برنامه را من در کنار حامد جوادزاده و علی زاهدی تهیه‌کننده که در راس کار هستند، توانستیم این بچه را بزرگ کنیم. من در این برنامه سعی کردم ایده‌های این دو عزیز را اجرا کنم.

*شما در صحبت‌تان اشاره کردید شاهد گریه‌های برنامه "نیمروز" به عنوان بچه‌تان بودید. آیا بیان موضوع‌‌های مختلف در این برنامه آن هم با صراحت منجر به اتفاقاتی شده است؟

- همیشه واکنش داشتیم، شاید به این خاطر است که راحت‌تر از بقیه برنامه‌ها حرف می‌زنیم.

*برخی موضوع‌هایی که در این برنامه مطرح می‌شود نیازمند جسارت زیاد هم است.

- این جسارت به خاطر تهیه کننده برنامه است. اگر علی زاهدی نبود این جسارت هم به ما داده نمی‌شد. برخوردهایی بوده، اما می‌دانید بچه برای اینکه بخواهد رشد کند برخی مواقع بیخودی گریه می‌کند، در حالی که مشکلی ندارد. غذایش را خورده و کسی هم او را اذیت نکرده است، اما این بچه آرام آرام خوب شد و در برنامه 35 به اوج خودش رسید.

*فکر نمی‌کنید زمان برنامه‌ "نیمروز" مناسب نیست؟ این برنامه بعد از اذان ظهر پخش می‌شود و چندان مخاطبی هم ندارد؟

- ولی ما مخاطب خودمان را داریم. به نظرم در این ساعت انقلاب هم کردیم. در تابستان مخاطبان ما متفاوت بودند و افراد شاغل هم اگر برایشان امکانی فراهم باشد این برنامه را می‌بینند. این هنر ماست در زمانی که ممکن است خوب هم نباشد که البته شبکه سه همه زمان‌هایش با شبکه‌های دیگر قابل مقایسه نیست، به نظرم رنسانس کردیم. البته حرفم را به حساب خودستایی نگذارید، اما کار گروهی ما خوب بوده است.

*حامد جوادزاده چقدر در آمدن شما به تلویزیون نقش داشته است؟ آیا از ابتدا می‌خواستید چند سالی در رادیو تجربه کنید و بعد به تلویزیون بیاید؟ 

- عموماً بچه‌هایی که به رادیو می‌روند همه علاقمند به آمدن به تلویزیون هستند، اما نمک‌گیر می‌شوند و می‌مانند. حامد جوادزاده در آمدن من به تلویزیون نقش نداشته، اما در ماندنم خیلی موثر بود. در برنامه "نیمروز" خیلی از ایده‌ها برای حامد جوادزاده و علی زاهدی است.

در آمدن من از رادیو به تلویزیون علی زاهدی نقش داشت. من یک روز اتفاقی برای خواندن نریشن به دفتر آقای زاهدی رفتم. البته نمی‌دانستم می‌خواهم به دفتر آقای زاهدی بروم. او در گذشته صدای من را شنیده و خوشش‌اش اومده بود. باید بگویم آن روز نریشن هم خوب نخواندم، چرا که اصلاً بلد نیستم نریشن بخوانم. ایشان به من گفتند تئاتر کار کردم؟ من هم گفتم کارگردانی نکردم، اما بازی کردم. بعد هم به من گفت می‌خواهم اجرا کنم یا نه؟ من هم پاسخ دادم بدم نمی‌آید.

تا اینکه یک روز در ماه رمضان با من برای تست اجرا تماس گرفتند. من برای برنامه "شروع خوب" تست دادم. وقتی مسئولان "گزینه دو" و "گزینه جوان" تست اجرای من را دیدند، خوشش‌شان آمد. علی زاهدی هم استقبال کرد و گفت که من باید برای اجرای برنامه "گزینه جوان" بروم. قرار بود هشتم آبان ماه سال 88 من مجری "گزینه جوان" شوم، اما اتفاقاتی افتاد. تا اینکه 21 اسفند ماه سال 88 اولین اجرایم را در تلویزیون تجربه کردم. علی زاهدی نقش بسیاری در این باره داشت. در آن زمان فکر نکردم برنامه روتین است یا نه؟ می‌مانم یا نه؟ اصلاً به این موارد فکر نکردم. فقط می‌خواستم یک تجربه جدید کسب کنم. 

*با توجه به اینکه مدتی از اجرایتان در تلویزیون گذشته، راضی هستید و فکر می‌کنید توانستید به ایده‌آل‌هایی که در نظر داشتید، برسید؟ 

- قرار هم نیست به ایده‌آل برسم. من در رادیو پنج سال تلاش کردم تا برنامه عصر رادیو را به من دادند و بعد بهترین برنامه شد. روزهای اول که در رادیو شیفت می‌دادند که از ساعت دو بامداد تا شش صبح برنامه داشته باشیم، من کلی به تهیه‌کننده اصرار می‌کردم تا برنامه را زنده بگیریم. آقای فرهاد مجلسی و آقای کاظمی، تهیه‌کنندگان و صدابردار خیلی لطف داشتند که نمی‌خوابیدند و کار می‌کردیم. در آن زمان ما رکورد پیامک را شکستیم.

اگر برنامه عصر 1500 پیامک ارسال می‌شد برای برنامه دو تا چهار صبح 6000 پیامک دریافت می‌کردیم و این مسئله به خاطر زحمات گروه بود. در تلویزیون هم هنوز به ایده‌آل‌هایم نرسیده و باید آرام آرام به این مرتبه برسم.

*با اجرا در تلویزیون از رادیو فاصله گرفتید. این مسئله برایتان سخت نیست؟

- من از رادیو فاصله نگرفتم، حکم‌ام در رادیو تغییر کرده و به عنوان بازیگر رادیو فعال هستم. هنوز هم به رادیو جوان می‌روم. خانه‌ام است. به شدت تعصب دارم. دوست‌اش دارم و نگرانش‌‌ام، چرا که روز به روز شنونده‌اش کم می‌شود. 

*این همه عرق به رادیو جوان به خاطر چیست؟

- به خاطر اینکه شروع کارم با رادیو جوان بود. رادیو زحمت من را کشیده است. من بچه رادیو هستم. رادیو سوتی‌های من را شنیده، مخاطب نداشتن‌های من را دیده، رادیو اذیت شدن‌های من را حس کرده، رادیو دیده من دانشجو هستم، اما با این حال پای من سوخته و ساخته است.

نمی‌توانم این زحمات را نادیده بگیریم. کلی برای من زحمت کشیده تا رشد کنم. واقعاً رادیو جوان را دوست دارم و هر کاری بگویند برای پیشرفت‌اش می‌کنم، حتی اگر به من بگویند بیا از ساعت دو تا چهار صبح برنامه بساز، حتما این کار را انجام می‌دهم. 

*برای تلویزیون هم حاضر هستید این فداکاری را انجام بدهید؟

- (با خنده) تلویزیون فضای دیگری دارد، قطعاً برای شبکه سه هم انجام می‌دهم.

*فقط شبکه سه؟ یعنی شبکه‌های دیگر برایتان اهمیت ندارد؟

- همانطور که رادیو جوان را دوست دارم، شبکه سه هم به عنوان شبکه‌ای که کارم را آغاز کردم، دوست دارم. آقای پورمحمدی خیلی حمایت کردند و زحمت زیادی کشیدند. فکر می‌کنم مجریان شبکه سه خاطرات خوبی از مدیر شبکه سه دارند. همه این موارد باعث شده که من نسبت به این شبکه عرق داشته باشم.

*فکر نمی‌کنید ورودتان از رادیو به تلویزیون ریسک بود. چون برخی مجریان محبوب رادیو نتوانستند همان محبوبیت رادیو را در تلویزیون کسب کنند.

- من نگاهم بر عکس شماست. به غیر از احسان علیخانی که کارش را با تلویزیون شروع کرد و نه از رادیو، بقیه مجریانی که از رادیو به تلویزیون آمدند مثل فرزاد حسنی، حسینیان و محمد سلوکی موفق بودند. البته باید انتخاب درستی هم برای اجرای تلویزیون داشت. در مجموع معتقدم رادیو راه رشد است.

*پس آمدن شما به تلویزیون ریسک نبود؟

- نه، چون فکر می‌کردم اتفاقات خوب می‌افتد.

*برای اجراهایتان در تلویزیون از مشاوره دوستی هم استفاده می‌کنید یا خودتان انتخاب می‌کنید؟ 

- قبل از پاسخ دادن به سئوال شما باید اشاره به یکی از خاطراتم کنم. یکی از استادهای دانشگاه یک روز سر کلاس گفت: دو تا خازن را باید چطور ببندیم و به چی احتیاج داریم. من هم گفتم کاری ندارد دو تا خازن داریم و گره می‌زنیم، اما استاد گفت قبل از بستن احتیاج به توکل است. امروز معنی این حرف را می‌فهم. امروز می‌دانم حتی در نفس کشیدن هم به توکل نیاز است.

این اصل قصه من است و بعد از آن من به علی زاهدی اعتماد کردم که تجربه خوبی داشته و برنامه‌های متنوعی همچون "کوله پشتی"، "ماه عسل"، "شروع خوب"، "دیروز امروز فردا" و ... را ساخته است. از او خیلی کمک گرفتم. علاوه بر او از کمک‌های حامد جوادزاده هم بهره بردم. همیشه می‌گویم خدایا من بچه شهرستانی هستم که فقط کمی باهوش هستم و هیچ کس را جز تو ندارم. بعد از توکل کردن به شعور و فهم علی زاهدی اتکا کردم.

----------------

ادامه دارد...

گفتگو: فاطمه عودباشی

کد خبر 1444885

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha