پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۲۴ دی ۱۳۸۳، ۱۷:۰۰

آثار زيانبار ترجمه هاي ضعيف در حوزه ي كتاب و ادبيات از زبان كارشناسان

اختصاصي مهر / جمعي از اهل قلم ، نسل جديد نويسنده را به پاسداشت زبان ، فرهنگ و هويت شرقي فراخواندند

خبرگزاري مهر - گروه فرهنگ و ادب : بهروز توكلي ، محمد رضا اصلاني ، محسن فرجي ، سعيد وزيري ، مصطفي جمشيدي ، فتح الله بي نياز ، علي دهباشي ، ابراهيم حسن بيگي و آرش جواهري طي هفته ي گذشته در گفت و گو با مهر ، نسل جديد نويسنده را به پاسداشت زبان ، فرهنگ و هويت شرقي فراخواندند .

بهروز توكلي : هضم مفهوم " جهاني شدن " هنر و ادبيات ايران به كار فرهنگي نيازمند است / رونويسي از روي دست ديگران هنر نيست
 بهروز توكلي - رمان نويس ، گفت : هضم مفهوم " جهاني شدن " هنر و ادبيات ايران به كار فرهنگي نيازمند است ، چرا كه علي رغم نظر برخي ، رونويسي از روي دست ديگران نه تنها هنر نيست ، بلكه ورود ناخواسته به حوزه ي فكري ديگران است .

اين رمان نويس در گفت و گو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، افزود : نويسندگاني را مي شناسم كه اصولا به بهره برداري از آثار گذشته و شناخت دواوين فن اعتقادي ندارند ، گذشته از اين ، فكر مي كنند كه فقط با همرنگ شدن با نويسندگان و روشنفكران خارجي در فرم نوشتاري و گفتاري مي توانند به مرز " جهاني شدن " برسند ، اين واقعا يك توهم و اشتباه بزرگ است ، اما واقعيت موجود دنياي نويسندگي امروز در ايران است .

بهروز توكلي تصريح كرد : نبايد از ياد برد كه زبان فارسي يكي از افتخارات ايران و ايراني و شناسنامه ي فرهنگي ماست كه بدون در نظرگرفتن آن ، نمي توان حرفي براي گفتن داشت . 

خالق ناردانا ياد آور شد : اهل فن مي دانند كه بزرگترين و شناخته شده ترين آثاردرسطح جهان ، آثاري هستند كه درون مايه هاي يك فرهنگ و ملت را معرفي مي كنند ، اگر كسي پيدا شود و از بيرون كشور بخواهد از ايران ما حرف بزند ، شايد چندان دلچسب نباشد ، زيرا ما مايل هستيم كه از ادبيات و تاريخ هر مملكت و كشوري ، بوي خودش را استشمام كنيم .

بهروز توكلي در پايان با تاكيد بر اين كه بايد زمينه هاي جهاني شدن ادبيات ايران را فراهم كنيم ، گفت : در برنامه ها ، همايش ها ، دانشگاه ها و مراكز فرهنگي بايد روي اين موضوع كار جدي شود ، اما اين توهم از بين برود كه با رونويسي از آثار ديگران يا همفكر شدن با آنها مي توان جهاني شد ، شيوع اين توهم به نفع ما نيست .  

محمد رضا اصلاني : تعدادي از نويسندگان ما خود را دست بسته در اختيار خارجي ها قرار داده اند ! / تاييد و تشويق خارجي ها ، موقتي و بر اساس مصلحت هاي سياسي است
محمد رضا اصلاني - نويسنده ، گفت : بي تعهدي نسل جديد نويسنده به زبان فارسي و فرهنگ بومي ايراني و شرقي براي من به يك باور تبديل شده است ، چرا كه وجود مصداق هايي در اين زمينه ، ذهنيت ايجاد شده را تقويت مي كند .

اين نويسنده كه آثاري براي كودكان دارد ، درگفت و گو با مهر ، ضمن بيان اين مطلب افزود : سه شنبه ي هفته ي گذشته كه در محل انجمن نويسندگان كودك و نوجوان جلسه اي برپا بود ، از سوي برخي نويسندگاني كه به خارج از كشور سفر كرده بودند ، گزارشات تاسف آوري در زمينه ي ادبيات ايران داده شد كه آنها را در نوع خود ،  قابل تامل مي دانم .
محمد رضا اصلاني تصريح كرد : اين گزارشات نشان مي داد كه برخي از نويسندگان ما فكر مي كنند كه بايد رضايت تعداد محدودي ازنوجواناني را به دست بياورند كه در سوئيس و سوئد و آلمان اقامت دارند ! تصور غلطشان اين است كه اگرچنين اتفاقي بيافتد ، ديگر تمام مشكلات ادبيات ما به ويژه در حوزه ي كودك و نوجوان حل شده است ! و اين تصور اشتباه ، يعني يك فاجعه ي بزرگ !
عضو انجمن قلم ايران با اشاره به پيشينه ي پربار فرهنگي و ملي ايران خاطرنشان ساخت : ما در تاريخ ادبي و فكري خودمان ، بزرگاني چون سعدي و حافظ  و فردوسي و آن همه مفاخر شناخته شده را داريم ، اما متاسفانه از آنها غافل هستيم ، نويسندگان فعلي ما كارهايشان هنگامي نمود پيدا مي كند كه در نوشته هايشان ، رگه هايي از تفكر و آثار نامبردگان را لحاظ كنند .

  
در انجمن نويسندگان كودك و نوجوان ، شاعري از طيف خود ما هم  دعوت داشت ، اما ديروقت به جلسه آمد  و خيلي زود هم رفت !
محمد رضا اصلاني

محمد رضا اصلاني اضافه كرد : نمي دانم چرا عده اي تعالي و تلقي خود از ادبيات ما را در اين مي دانند كه فقط به خواست چند مجموعه ي محدود خارجي و شماري از آدم هايي كه در خارج از كشور زندگي مي كنند و در پشت پرده ي طرفداري از ادبيات و هنر ، اغراض و اميال سياسي خودشان را بر آورده مي سازند ، عمل كنند ! تا اين كه شايد اصطلاحا " جهاني " شوند ! اين افراد هرگز نمي توانند به اصول زباني خودشان پايبند باشند ، ما مترادف فارسي خيلي از لغت هاي فرنگي را داريم ، اما اين عده به لغت هاي ياد شده اعتنايي نمي كنند و فكر مي كنند با استعمال لغات خارجي جهاني مي شوند !    
اصلاني درگفت و گو با مهراضافه كرد : مشكل عمده ي ما اين است كه به محتواي بومي و اصول نگارش مقيد نيستيم و از رنگ و بوي بومي خودمان پرهيز مي كنيم ، در حالي كه تجربه نشان داده است  آثاري كه چنين شاخصه هايي دارند ، در سطح جهاني خوش مي درخشند ، نمونه ي اين نويسندگان ، محمد رضا بايرامي است كه آثارش تصويري واقعي و جذاب از ايران را به مخاطبان خود ارائه مي كند ، خود من هم كه كتابي از يك نويسنده ي آفريقايي را مي خوانم ، انتظار دارم كه متن كتاب با من از آفريقا حرف بزند نه سرزمين هاي ديگر. 
وي تصريح كرد : تعدادي از نويسندگان ما خود را دست بسته ( كت بسته ) در اختيار خارجي ها قرارداده اند ، و هرجور كه آنها بخواهند ، اين عده تغيير شكل مي دهند ! در حالي كه موفقيت ظاهري اينها و تاييد سوري خارجي ها ، بسيار موقتي و مصلحتي است .
اصلاني گفت : مخاطب جهاني امروز ادبيات ما از يك نويسنده و متن ايراني ، انتظار دارد كه از ايران برايش بگويد و بنويسد ، نه اين كه اداي خود آنها را در آورد ، معرفي فرهنگ ايراني ، قوميت ها ، مذهب ،  باور و حال و هواي ايراني در يك كتاب برايشان اهميت دارد ، نه چيزي ديگر .
اين نويسنده خاطرنشان ساخت : درهمان انجمن ، يك نويسنده مي گفت كه آثار من ، حالت " خاك شير" را دارد و ضرر آن متوجه هيچ كسي نيست ! شاخصه ي مهم آثار اين افراد ، بي جهت بودن و غيرموثر بودن است ، اينها فكرمي كنند كه توليد آثار خنثي ، مي تواند براي آنها يك امتياز مهم تلقي گردد ، در صورتي كه خارجي ها اين عده از نويسندگان رابه صورت موقتي و مصلحتي تائيد مي كنند ... 
وي ياد آور شد : خود ما بايد خيلي خوب كار كنيم و با يكديگر اتفاق نظر داشته باشيم ، در انجمن نويسندگان كودك و نوجوان ، شاعري ازطيف خودمان هم دعوت داشت ، اما ديروقت به جلسه آمد ، در صورتي كه عده ي قبلي كه صحبتشان را به ميان آوردم از ابتداي جلسه حضور پيدا كرده بودند و با حرف هايشان ، دهن همه را آب انداختند ، ولي  دوستان ما - از جمله اين عضو كه سردبيري يك مجله را نيز براي گروه سني نوجوانان درآموزش و پرورش بر عهده دارد -  با تاخير و حضور محدود ، تازه  توقع هم دارند كه بتوانند بر وضع موجود ،  اثرگذار باشند ! مسلما درچنين وضعيتي ، هيچ اتفاق مثبتي امكان پذير نيست ، روشن تربگويم ، در بين خود ما كه مدعي دفاع از فرهنگ ايراني و اسلامي هستيم ، انسجامي نيست و طبيعي است كه در اين اوضاع و با وجود افرادي كه به انسجام و نظم نمي انديشند ، كار خوب و قابل توجهي نيز توليد و عرضه نمي شود .

محسن فـــرجي : نويسندگان نوظهور ، مقدماتي ترين متون كهن ادبي ما را حتي نديده اند ! / نگراني از آينده ي " ادبيات " جدي است
محسن فرجي - نويسنده ، گفت : بريدن و گسستن از گذشته ي پربار فرهنگي و بي اعتنايي به جغرافيا و افق هاي فرهنگي ايران ، نسل جديد نويسنده ي ما را گرفتار بي هويتي كرده است ، ديگر چه رسد به متعهد بودن به زبان ملي و محتواي بومي !

اين نويسنده در گفت و گو با مهر با بيان اين مطلب افزود : صراحتا مي گويم كه برخي از نويسندگان نوظهور ، مقدماتي ترين متون كهن ادبي ما را حتي نديده اند ! بايد از برخي ازنويسندگان جديد پرسيد كه چند نفر از آنها " هزار و يك شب " ، " مثنوي معنوي " ، شاهنامه ي فردوسي " ، " قابوسنامه " و ... را خوانده اند ؟!
محسن فرجي تصريح كرد : بي توجهي به ميراث ادبيات كهن ، به مفهوم زيستن در خلاء است و هيچ كسي نمي تواند با تداوم اين رويه ، نويسنده و خالق آثار ادبي باشد .
اين نويسنده ياد آور شد : البته اين بي توجهي تنها به نويسندگان جوان ما بر نمي گردد ، مشكلات موجود اقتصادي در كشور ، آموزش هاي نارسا و نادرست ، ورود تكنولوژي هاي جديد ارتباطي و ... نيز از جمله عوامل موثر در به فراموشي سپرده شدن ذخائر عظيم فرهنگي ما هستند .

بايد ازنويسندگان جديد پرسيد كه چند نفر از آنها " هزار و يك شب " ، " مثنوي معنوي " ، شاهنامه ي فردوسي " ، " قابوسنامه " و ... را خوانده اند ؟! 
محسن فرجي ( نويسنده )

وي در ادامه ي گفت و گو با مهر ، خاطرنشان ساخت : اساسا به نظر مي رسد كه در جهان مدرن امروز ، نقش و بحث تفنن ، بسيار پررنگ است و ما نيز تحت تاثير همين فضا ، به چيزهايي دل خوش كرده ايم كه هر چه باشد ، قطعا ادبي ، اصيل و عميق نيست ، مثلا همين وبلاگ نويسي كه امروزه در بين خيل زيادي از جوانان و نوقلمان باب شده است .
محسن فرجي كه اخيرا كتابي با رويكرد ادبيات داستاني از آثار خود منتشر كرده است ، خاطرنشان ساخت : در نظر داشتن زبان ملي ( فارسي ) و محتواي بومي و ارزشمندي كه در هر كشوري منحصر به فرد مي باشد ، مي تواند براي نويسنده و شاعر و ناشر دستمايه ي كار خوب و كتاب اثرگذار قرار بگيرد و در سطح جهان هم مطرح شود ، اما انحراف از اين حيطه به نفع ادبيات و نويسنده نيست .
فرجي با اشاره به كتاب هاي جديد حوزه ي ادبيات از دو بعد كمي و كيفي گفت : در سالهاي اخير ، آثارخوب هم منتشر شده ، اما با وضعيتي كه وجود دارد ، معلوم نيست كه ادبيات ما چه آتيه اي در پيش خواهد داشت ، هرچند متاسفانه نگراني از آينده ي ادبيات جدي گرفته نمي شود ،  مثلا همين بي تعهدي و بي توجهي نسبت به گذشته ي پربار فرهنگي و ادبي و كم لطفي به زبان فارسي چگونه مي تواند توجيه پذير باشد ؟ از سويي ديگر وفور آثار ترجمه اي و علاقه اي كه نسبت به اين گونه آثار ورزيده مي شود ، مشكل ما را دو چندان مي سازد . 

سعيد وزيري : محتواي ايراني همواره در جهان مخاطب داشته است / صداي شرقي خود را بايد به مخاطبان جهاني برسانيم
سعيد وزيري - نويسنده گفت : مشكل اصلي نويسندگان جديد ما اين است كه بيش از آنكه بخوانند و تجربه ي هنري و ادبي كسب كنند ، به فكر توليد آثار نسبتا ضعيف و ناهمخوان با محتوا و فرهنگ ايراني اند .

اين نويسنده در گفت و گو با مهر افزود : بايد پرسيد كه در زمان حافظ و سعدي و فردوسي و ساير بزرگان و متقدمان ادب و فرهنگ ما ، با اين كه صحبتي از جهاني شدن نبود و اين بزرگان ، صرفا حرف دل خود را به روي كاغذ مي آوردند ، چطور توانستند به مرزهاي بيروني راه پيدا كنند و تا امروز هم در همين سطح وسيع ، ماندگار شوند ؟

واقعيت اين است كه كمتر كسي قادر است با حضور در كلاس داستان نويسي نويسنده شود ، اما در مورد نقد ادبي و شيوه هاي آن ممكن است وضع ، كمي فرق كند .  
سعيد وزيري

سعيد وزيري با تاكيد بر اين كه محتواي ايراني و شرقي ، هميشه در جهان مخاطب و خريدار داشته است ، تصريح كرد : همان طور كه در كشور ، شاهد انتشار ترجمه هاي ادبي هستيم و وجود اين نوع آثار ، همچنان لازم به نظر مي رسد ، خوب است در اين انديشه باشيم كه صداي شرقي خود را نيز به گوش جهانيان برسانيم ، اما اگر قرار باشد حرف خود آنان را تكرار كنيم ، بعيد است بتوانيم به جهاني شدن ادبيات خودمان اميدي داشته باشيم .
اين نويسنده ياد آور شد : البته تا امروز هم نمونه هاي قابل توجهي از ادبيات ايران ، خاصه ادبيات داستاني به خارج از كشور راه يافته و به دست مخاطبان و ادب دوستان غير ايراني رسيده است ، اما اين مسئله بايد به نويسندگان معاصر و نسل جديد هم تعميم پيدا كند .
وزيري با تاكيد بر اين كه خواندن مكرر و كسب تجربه و آگاهي به واسطه ي خوانش آثار قوي ادبي مي تواند بهترين شيوه ي ممكن براي دستيابي به تسلط نسبي براي نويسنده شدن قلمداد گردد ، اضافه كرد : واقعيت اين است كه كمتر كسي قادر است با حضور در كلاس داستان نويسي نويسنده شود ، اما در مورد نقد ادبي و شيوه هاي آن ممكن است وضع ، كمي فرق كند . 

مصطفي جمشيدي : آثار ترجمه اي ضعيف ، تربيت ذائقه ي ادبي نسل ها را به مخاطره انداخت / نويسندگان به محض تسلط نسبي به زبان خارجي ، خود را مطلقا از منتقد و اصلوب ادبي مستغني مي دانند !
مصطفي جمشيدي - نويسنده ، گفت : موجي كه به نام جهاني سازي پا گرفت ، جايگاه و پايگاه اصلي خود را در فرهنگ و ادبيات قرار داد ، به ويژه در داستان و رمان . نويسندگان جوان ما با تاثيرپذيري از آثار ترجمه شده ادبي به سمت و سويي مي روند كه ممكن است انتهايش " هيچ " باشد ، چرا كه به نظر من ، هنوز خيلي از آثار ماندگار غرب ، ترجمه نشده است و در اين زمينه ممكن است نسل هاي پيشين ، اعمال سليقه كرده باشند ...

اين نويسنده و فيلمنامه نويس در گفت و گو با مهر ، با بيان اين مطلب افزود : به خاطر دارم در زمان پهلوي ، كتاب هايي در حوزه ي رمان در خارج از كشور منتشر مي شد و اين آثار را به صورت قاچاقي به داخل ايران مي فرستادند و تلاش مي كردند در اين زمينه ، خط دهي كنند ، در بين اين كتاب ها ، هم تفكر ليبرالي و غربي بود و هم آثاري با گرايش هاي انحرافي ديگر ، البته در يكي - دوسال اول انقلاب هم اين كار ادامه داشت تا اين كه رفته رفته قطع شد .
مصطفي جمشيدي كه نوشتن را از چاپ داستان و قصه در جنگ هاي ادبي حوزه ي هنري سازمان تبليغات اسلامي آغاز كرده است ، تصريح كرد :  جريان فرهنگي پيشين ما ( متصديان فرهنگ در زمان پهلوي ) اجازه نداده اند كه آثار ناب و قابل قبول خارجي وارد كشور ما شود ، و اتفاق ناخواسته اي كه شاهد آن هستيم ، اين است كه نسل ها از آثار ضيف و محتواگريز تاثير مي گيرند ، فاجعه ي اصلي اينجاست كه با تاثير از آنها ، دست به قلم هم مي برند.

 در زمان پهلوي ، كتاب هايي در حوزه ي رمان در خارج از كشور منتشر مي شد و اين آثار را به صورت قاچاقي به داخل ايران مي فرستادند و تلاش مي كردند در اين زمينه ، خط دهي كنند ، اين كار در يكي - دوسال اول انقلاب نيز ادامه داشت ...
مصطفي جمشيدي

اين نويسنده ياد آور شد :  ذائقه ي برخي از نويسندگان ما اصولا تربيت نشده و به اصالت نرسيده است ، وقتي مي بينيم آثار ماندگارادبي جهان سوم ، مانند كشور شيلي ، آرژانتين و كشورهاي آسيايي با تاخير به سرزمين ما راه يافته اند ، طبيعي است كه شاهد نابساماني در حوزه ي تاليف و ترجمه ي ادبيات داستاني باشيم ، اما متاسفانه از سويي ديگر مي بينيم كه راجع به برخي از آثار ، بدون دليل " بزرگ نمايي " شد ! آثاري كه فاقد جذابيت لازم و محتوا بودند ، همه ي اين اتفاق ها دست به دست هم دادند و تربيت ذائقه ي ادبي نسل ها را به مخاطره انداختند ، البته اين اتفاق ، كمابيش در سينماي ما هم افتاد ، مثلا سينماي ملودرام اروپايي در ايران ، حرف اصلي را زده است و عمده ترين دليل آن ، تسامح هايي بوده است كه سردمداران فرهنگي پيشين به خرج داده اند .    
مصطفي جمشيدي اضافه كرد : متاسفانه برخي از نويسندگان جوان را مي بينم كه با آموختن و تسلط نسبي به زبان انگليسي ، خود محور مي شوند و خود را مطلقا از هر منتقد و اصلوب و متد فكري و ادبي مستغني مي دانند و بي محابا ، به سمت ادبيات غرب مي روند . متاسفانه اين عده ديگر به سنت ها و گذشته ي خود نگاه نمي كنند و متوجه نيستند كه مكتب هاي ديگر در كشورهاي همسان ،  يعني همين كشورهاي جهان سومي چيست ، البته اين را هم بايد در نظر داشت كه هزاره ي سوم با تغيير و تحولاتي كه در حال رخ دادن است ، جهان تفكر را به سمت متلاشي شدن مي برد .

فتح الله بي نياز : جستجوي معنا در آثار نويسندگان جوان وجود ندارد / نسل جديد نويسنده بازي هاي زباني را با گيرايي زبان اشتباه گرفته است
فتح الله بي نياز - نويسنده و مدير نشر امتداد گفت : نسل جديد نويسنده ، حساسيت زيادي به زبان و محتواي بومي در آثارش ندارد ، يك نوع معنا گريزي در آثار نويسندگان جوان مشاهده مي شود و توجه ندارند كه يك اثر در نهايت با معنايش ماندگار مي شود.

فتح الله بي نياز ، نويسنده ومنتقد ادبي با اعلام اين مطلب به مهرگفت : اگر به آثارقرن نوزدهم ميلادي يا مثلا به آثار داستايوفسكي توجه كنيم مي بينيم كه آنها نثر خيلي بدي داشتند ولي همين داسيايوفسكي آثارش در ميان بيست كتاب پرفروش دنيا قرار دارد ؛ چون دنبال يك معنايي بود ، جستجوي معنا در بسياري از آثارنويسندگان جوان ديده نمي شود.
به گزارش خبرگزاري مهر ، بي نياز در ادامه گفت : علت اين است كه جوانان ادعا مي كنند تمام معناها گفته شده ، در حاليكه اينگونه نيست وهر رخداد جديدي كه در زندگي اتفاق مي افتد معناي خاص خود را به دنبال دارد . الان هويت ملي، مهاجرت ، و داشتن دو موطن، كه زماني به گونه اي ديگر با آن برخورد مي شد ، معناي ديگري پيدا كرده است . نويسنده ي « اندوه رهگذران مرده » خاطر نشان كرد مفهومي مانند «عشق» نيز اكنون معناي متفاوتي يافته است . پارامترهايي كه سي سال قبل  در معناي عشق وجود داشت اكنون ديگر تغيير كرده است . بنابر اين مي شود روي اين معناها متمركز شد. من برخلاف بسياري از نويسندگان جوان  - كه در نقد آثارشان هم مي گويم - چنين اعتقادي دارم .

 وقتي افراط در كار وارد شود ، ديگر گره داستان حذف مي شود وخود زبان تبديل به گره مي شود. آن چيزي كه در غرب به آن استراتژي كنار گذاشتن گره مي گويند (حذف گره از داستان به طور موقت) كه از اين بابت كافكا را مثال مي آوند در ادبيات ما جايي ندارد .
فتح الله بي نياز

نويسنده ي كتاب « وزش بادهاي سهمناك » درباره ي مساله ي زبان درآثار نويسندگان جوان گفت : نسل جديد نويسنده بازيهاي زباني را با گيرايي زبان اشتباه گرفته اند. يك داستان كوتاه حجم مشخصي از بازي زباني را بر مي تابد اگر بيشتر از اين حد بازي زباني در يك داستاني وجود داشته باشد ، ذهنيت وحافظه نويسنده نمي تواند داستان را دنبال كند . بازيهاي زباني الگوهايي دارد. اگر به كارهاي كوتاه  فاكنر وهمينگوي نگاه كنيد مي بينيد كه برخي جاها زبان پست مي شود وبرخي جاها زبان درخشان است .

به گزارش مهر اين منتقد در ادامه گفت : نويسنده هاي قديمي تر ما مثل مرحوم گلشيري يا ابراهيم گلستان واقعا بازبان فضا سازي مي كردند. وقتي افراط در كار وارد شود ، ديگر گره داستان حذف مي شود وخود زبان تبديل به گره مي شود. آن چيزي كه در غرب به آن استراتژي كنار گذاشتن گره مي گويند (حذف گره از داستان به طور موقت) كه از اين بابت كافكا را مثال مي آوند در ادبيات ما جايي ندارد .
بي نياز گفت : نويسنده هاي جوان از حرف من رنجيده نشوند ، ولي در آثار بسياري از آنها اشكالات فراوان دستوري وجود دارد واغلاط فاحش نحوي مشاهده مي شود. اگر ده صفحه اول برخي از اين كتاب ها را يك استاد زبان فارسي مطالعه كند كلي غلط املايي ونحوي پيدا مي كند. وقتي كسي هنوز در اين مرحله قرار دارد چطور مي تواند با زبان بازي كند ؟

علي دهباشي : نويسندگان ما نمي توانند اثر ماندگار خلق كنند / جوانان با توهم جهاني شدن ، هويت ايراني را از نوشته هاي خود حذف مي كنند ! / جنجال مطبوعاتي هيچ اثري را ماندگار نمي كند
علي دهباشي - نويسنده و محقق ادبي گفت : " جهاني شدن " يعني بومي شدن . ادبياتي جهاني مي شود كه به شدت بومي باشد ، صد سال تنهايي " مـــاركـز " اثري كاملا محلي و بومي است و به همين دليل ، در سطح آثار جهاني در حوزه ي ادبيات است .

سردبير مجله ي " بخــــارا " در گفت و گو با مهر ، با بيان اين مطلب افزود : تصورغلطي كه در سالهاي اخيربين نويسندگان و شاعران ، به ويژه اهل قلــم جوان ما شيوع پيدا كرده ، اين است كه فكر مي كنند براي جهاني شدن بايد طوري بنويسند كه هويت ايراني در اثر ،  به سايه برود و يا به طور كلي حذف شود ! 
علي دهباشي كه سالهاست كار نظارت برچاپ  آثار مرحوم محمد علي جمالزاده و تني چند از شاعران و نويسندگان معاصر ايراني را بر عهده دارد ، تصريح كرد : خلق فضاها و مكان هاي نامانوسي كه در آثار ادبي عده اي از نويسندگان جوان ما اتفاق مي افتد ، كار را به جايي مي رساند كه مخاطب  احساس مي كند مشغول خواندن " ترجمه " است !
دهباشي با مذمت غرابتي كه بين نويسندگان و شاعران جوان با هويت و فرهنگ داخلي خاطرنشان ساخت : اينها واقعا اشتباه مي كنند ، آنچه كه در سطح جدي ادبيات جهان مطرح است ، بيان  بومي ترين مسائل اين سرزمين با زباني جهاني توسط نويسنده و شاعر است و اين توانايي دور از ذهن نيست ، نمونه ي بارز و روشن آن كه به جايزه ي نوبل هم رسيد ،  " ماركز" بود .

  
متاسفانه نسل جديد فقط روزنامه و مجله مي خواند كه با اين روند ، اصولا نمي توان به يك زبان متعالي رسيد .
علي دهباشي

سردبير مجله ي بخارا در ادامه ي گفت و گوي خود با مهر ، ياد آور شد :  بيان جهاني داشتن يعني اين كه از منطقه اي كه در آن زيست مي كنيم ، به بهترين شكل بتوانيم اثري ادبي خلق نمائيم ،  در حوزه ي " شعر " مي توانم از " رابين راناتاگور " شاعري هندي نام ببرم كه برنده ي جايزه ي ادبي نوبل شد ، در عرصه ي نويسندگي هم " ميپل " و ده ها نمونه ي ديگر وجود دارند كه توانستند با بومي نويسي و بومي سرايي ، ازسرآمدان ادبي نسل خودشان باشند .
وي اضافه كرد : عدم توجه به زبان فارسي در آثار نويسندگان و شاعران جوان هم مسئله ي ديگري است كه جاي بحث و تامل دارد ، متاسفانه اين معضل به طور وحشتناكي رايج شده است  ، در عرصه ي شعر اين بي توجهي عينا خودش را نشان مي دهد ، آثاري به وسعت اقيانوس و به عمق يك بند انگشت خلق مي شوند كه به هيچ وجه ، به پويايي زبان فارسي توجه نكرده اند ، بايد توجه داشت ما با زباني مي سرائيم و مي نويسيم كه هزار سال سابقه و پيشينه دارد .
دهباشي گفت : يك شاعر جوان كه حتي بخواهد مدرن ترين بيان را براي شعر گفتن پيدا كند ، بايد حتما آثارحافظ ، سعدي ، نظامي ، فردوسي ، خيام و ديگر متون كهن ادبيات ما را بخواند و در آنها غوطه بزند تا بتواند شعري محكم و استوار از خود بر جاي بگذارد ، راز ماندگاري حافظ و سعدي و شكسپير اين بوده است كه به زباني كه با آن شعر مي گفته اند و مي نوشته اند ، كاملا مسلط بوده اند ، زبان در دست آنها مانند موم ؛ نرم بوده است و گنجينه ي واژگاني ذهنشان از كلمات بسياري برخوردار بوده است ، متاسفانه نسل جديد فقط روزنامه و مجله مي خواند كه با اين روند ، اصولا نمي توان به يك زبان متعالي رسيد .
وي افزود : براي اين كه بتوانيم يك شعر يا يك داستان خوب خلق كنيم ؛ حتما بايد بيهقي و مناجات نامه ي خواجه عبدالله انصاري و سفرنامه ي ناصر خسرو و نظامي و گلستان سعدي را بخوانيم ، اما متاسفانه اكثر نوشته هاي جوانان قلم به دست ما فاقد ارزش هاي ادبي است ، به همين دليل هيچ اثر ماندگاري به وجود نمي آيد ، البته ممكن است در جنجالهاي مطبوعاتي ، نوشته اي مطرح شود اما اين كه پس از گذشت يك يا دو دهه شعري دوام بياورد و خودش را از نسلي به نسل ديگر برساند ، تقريبا محال است و يا اگر آثاري هم با اين ويژگي ها وجود داشته باشد ،  به طور انگشت شمار و به اندازه ي انگشتان يك دست هستند ، اغلب نويسندگان ما به اين نكات توجه كافي ندارند و قادر به خلق اثرماندگار نيستند .    

ابراهيم حسن بيگي : دست پروده هاي " هوشنگ گلشيري " در ادبيات داستاني ، تابع و مروج فرم گرايي صرف بودند / دانشگاه ها و رسانه هاي دلسوز ، از هرز رفتن استعدادهاي ادبي جلوگيري كنند
ابراهيم حسن بيگي - نويسنده ، گفت : اصولا از زماني كه فرم گرايي در ادبيات اروپا رشد و رواج پيدا كرد ، بيست - سي سال بعد از آن دوره ، در ايران نيز تعدادي از نويسندگان ما گرفتار فرم گرايي شده اند و بعضا هم فرم را بر محتوا اصالت بخشيدند و تمام انديشه ي حاكم بر يك اثر را فداي فرم كردند !

اين نويسنده در گفت و گو با مهر ، با بيان اين مطلب افزود : چنين روندي در ادبيات داستاني ايران ، از زمان قبل از انقلاب مشهود بود ، البته نبايد اين نكته را از نظر دور نگاه داشت كه نقش كساني چون مرحوم " هوشنگ گلشيري " در ترويج حركت فرم گرا در وادي ادبيات داستاني در ايران غير قابل انكار است .
ابراهيم حسن بيگي كه در آينده اي نه چندان دور ، با رمان جديد خود " اشكانه " حضوردوباره ي خود را دروادي ادبيات داستاني به نمايش مي گذارد ، تصريح كرد : هرچند خود هوشنگ گلشيري ، نويسنده اي فرم گراست كه محتوا و انديشه هم دربطن آثارش ، اصالت  خاص خود را دارد ، اما برخي از شاگردان و دست پرورده هاي اين نويسنده و كساني كه به فرم و زبان ، بيش از اندازه بها مي دهند ، ولي سواد و توان و قدرت كافي در اين زمينه را ندارند ، آثاري خلق كردند كه فقط القا كننده ي بازي با كلمات و فرم است ، حتي " فرم " هم نيست ، يك نوع فرماليسم است ، چون از استاندارد لازم و كافي برخوردار نيست  .

كساني كه به تازگي در سالهاي اخير به وادي ادبيات داستاني قدم گذاشته اند ، اصولا زبان و ادبيات فارسي را به كلي نمي شناسند ! حتي نمي توانند با اين زبان ، به درستي صحبت كنند ! اما با اين حال ، دست به قلم مي برند و به هر علتي ، به نويسندگان به شدت فرماليست تبديل مي شوند .
ابراهيم حسن بيگي

خالق كتاب " ريشه در اعماق " خاطرنشان ساخت : ما نبايد به اصالت " فرم " بي توجه باشيم ، چرا كه معتقديم انديشه و فرم حاكم در يك اثر ، به منزله ي دوبال است كه آن را به پرواز در آورده و مطرح مي كند ، و اگر در يكي از اين دو عامل مهم ، نقصي وجود داشته باشد ، پروازي در كار نخواهد بود .
ابراهيم حسن بيگي كه مدتي نيز درمطبوعات ادبي به نگارش داستان هاي دنباله دار و نقد و بررسي آثار نوقلمان اشتغال داشته است ، ياد آور شد : برخي از نويسندگان جديد و كساني كه به تازگي در سالهاي اخير به وادي ادبيات داستاني قدم گذاشته اند ، اصولا زبان و ادبيات فارسي را به كلي نمي شناسند ! حتي نمي توانند با اين زبان ، به درستي صحبت كنند ! اما با اين حال ، دست به قلم مي برند و به هر علتي ، به نويسندگان به شدت فرماليست تبديل مي شوند ، به طوري كه وقتي كسي آثارشان را مي خواند ، انصافا چيزي متوجه نمي شود ،  در اين گونه آثار ، فقط  بازي با الفاظ مي شويم كه البته اين پديده ، چندان نمي تواند خطرناك باشد ، زيرا يك بازي زودگذر و سطحي است و بديهي است كه در هرحوزه و رشته اي ، اين نوع بازي ها كاملا تاثير جوزدگي دارند و پايدار نخواهند بود.
حسن بيگي با تاكيد بر اين كه " ضرورت بازدارندگي در وضعيت فعلي ادبيات داستاني " ، بيش از آنكه دربخش ها وحركت هاي اداري و سازماني عملي باشد ، در حوزه ي اختيار و قدرت خود نويسندگان و اهل قلم و نقد است ، افزود : آنهايي كه در دانشكده هاي زبان و ادبيات فارسي به تدريس مشغول هستند و شمار ديگري از متوليان ادبيات معاصر كه در حال حاضر ، صفحات و ضمائم ادبي مطبوعات و رسانه هاي ما را اداره مي كنند ، مي توانند در جهت دهي حركت هاي درست فرهنگي و ادبي در جامعه تاثيرگذار و نقش آفرين باشند و نويسندگان و منتقدان ادبيات داستاني را درتبيين راه اصولي ياري كنند .
اين نويسنده در پايان گفت : ادبيات و زبان به عنوان عنصري زنده  و فعال در تاريخ ، زندگي  و سرزمين ما همچنان صاحب جايگاه و نقش است ، اما متاسفانه در پاره اي از موارد ، تعدادي از رسانه هاي مكتوب به ادبياتي بها مي دهند كه نه ماندگار و پوياست و نه حرفي براي گفتن دارند ، مجموع آنها در واقع همان بازي با كلمات و تضييع حق مخاطبان ادبيات ناب است . البته خود من احتمال مي دهم كه پديد آورندگان اين نوع آثار سطحي و بي مايه كه عمدتا جوان هستند ، و بدون آگاهي لازم ،  به شدت به فرم سازي و تلاش براي آفرينش يك زبان فكر كرده اند كه  در ظاهر مي تواند تا اندازه اي جذابيت نيزداشته باشد ، حتي اگر آبد در هاون كوبيدن هم باشد كه هيچ نتيجه اي در پي نداشته باشد ، براي پديد آورندگان جذاب است ، اما اين وظيفه ي رسانه هاي ادبي ، منتقدان ادبيات و دانشگاه هاي ماست كه به هدايتگري برخيزند و از هرز رفتن  استعدادهاي اين بخش ممانعت كنند.  

آرش جواهري : مجامع و نشريات ادبي ايران از دوران مشروطه تا امروز ، وضع خوبي نداشته اند / " نقد " علـــم است و داستان نويسي يك " هنـــر "
آرش جواهري - نويسنده ، گفت : هر دوره ي تاريخ معاصر كه نام نويسندگان بزرگ را يدك مي كشد ، بي ترديد منتقدان بزرگي را نيز در حافظه ي خود دارد كه بلينسكي ها ، لوكاچ ها و بارت ها هميشه در روزگار شكوفايي رمان نويسي ظهور كرده اند .

خالق كتاب " رمادي " كه در اثر ادبي خود ، تلاش در ارائه ي مفاهيم فلسفي دارد ، درگفت و گو با مهر با بيان اين مطلب افزود : بحث بر سر اين كه كدام يك ازاين دو ( نويسنده و منتقد ) ، منشاء ظهور ديگري است ، به همان اندازه مضحك است كه حل چالش مرغ و تخم مرغ ! بي گمان اگر نويسندگان امروزين ميهنمان گاهي در خلوت خود داعيه ي برابري با بزرگان ادبيات جهان را داشته باشند ، هيچ منتقد ايراني را نمي يابيم كه چنين ادعايي را - حتي - درمخيله ي خويش راه دهد و و اين ، همه از آنجاست كه نقد يك علم است و داستان نويسي يك هنــر .
آرش جواهري - نويسنده ، تصريح كرد : اگر بتوان در دنياي هنر ، وجود استثناء را پذيرفت ، بايد قبول كرد كه عرصه ي علم هرگز استثناء پذير نيست كه اگر هنر يونان بتواند ايلياد يا اديب را خلق كند كه هنوز از قله هاي ادبي جهانند ، علم يوناني نمي تواند از اختراع اسطرلاب شني يا جراثقال چوبي فراتر بورد ، پس نقد علم است و مثل هر علمي ، اسباب و ادوات بزرگي مي طلبد و با اين وصف ، اگر نقد ادبي درميهن ما ضعيف است ، بايد هزار و يك دليل آن را در شرايط اجتماعي جستجو كرد .
نويسنده ي رمان " رمادي " ياد آور شد : نبود محافل ادبي قدرتمند و پايدار و نبود نشريات توانا و مستمر نيزمعلول همين شرايط و محدود بودن عرصه ي بيان و قلم است ، چرا كه نقد ادبي ، زاده ي بحث ادبي است و بحث ادبي ، زاده ي جمع ادبي .
وي در پايان گفت : مجامع ادبي ايران از دوران مشروطه تا امروز ، وضع خوبي نداشته اند ، نشريات ادبي هم غالبا بيش از يكي - دوشماره - دوام نمي آورند كه با در نظر گرفتن مجوع شرايط موجود ، نمي توان آينده ي روشني را براي ادبيات ما پيش بيني كرد .

کد خبر 148271

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha