خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: مصطفی جمشیدی نویسنده و منتقد عرصه سینما و ادبیات با ارسال یادداشتی برای خبرگزاری مهر، ضمن انتقاد از رویه فعلی داوری بسیاری از جشنوارهها و جوایز ادبی، پیشنهاد داد مسئولان آنها به جای استفاده از نویسندگان و شاعران، از ظرفیت آژانسهای ادبی بهره بگیرند. متن کامل این یادداشت در زیر از نظر میگذرد:
ادبیات و سینما به طور مشخص روح جمعی را قوام میبخشد، به قضاوتها و تلقیها رنگ مشابه و یا نزدیک به هم میدهد و با نیروی اعجابآور هنر به همبستگی روحی جامعه کمک میکند. قضاوتها در سینما که بار مالی زیادی دارد با فروش آثار و همچنین دریافت جوایز چشمگیر بیشتری همراه است.
در ادبیات امروز به واسطه نقد غیرموثر و فقدان دردمندی و ناکارآیی، اغلب داوریها موکول است به نظر و رویکرد داوران و یا جشنوارههای ادبی و این چنان چیزی است که ساز و کار نویسنده و در برخی موارد آینده نویسنده را مشخص میکند.
در سینما عدم دریافت جایزه یک فیلم (فیالمثل جشنواره فیلم فجر) و اعتراض نویسنده - کارگردان - یا نویسنده یا تهیه کننده چندان حرکتی را ایجاد نمیکند. مثل فوتبال است هیجانات آن. اما درباره کتب ادبی و رمان و داستان مسئله فرق میکند.
به نظر میرسد اغلب جوایز دولتی و یا جوایزی که منبع مالی آن توسط دولت تامین میشود، مثل جوایز کتاب سال، کتاب فصل، گام اول، پروین اعتصامی، شهید غنیپور و ... محرکهای خوبی برای شکلگیری در سرنوشت و آتیه کتاباند.
اگر داوری درباره یک کتاب مورد غفلت واقع شود، نقد موثر دیگری نمیتواند سرنوشت کتاب را تغییر دهد.
معمولاً چنین دست تفاوتها در انتخاب آثار برتر میتواند از جهتی خوب باشد؛ کتاب سال کتابی را انتخاب میکند، آن دیگری نه. مثلاً درباره کتاب من «بوفاری چهار» چنین بود. حتی کاندیدای دریافت جایزه کتاب جشنواره دیگری چون جایزه غنیپور یا جلال آلاحمد نشد. حال آنکه برگزیده کتاب سال دفاع مقدس بود.
آیا زمان آن نرسیده است که به خاطر حفظ حقوق نویسندهها دقت بیشتری توسط داوران یا برگزارکنندگان صورت گیرد؟ در سینما به خاطر سهلالوصول بودن نسبی آن، قضاوتها چندان تعیین کننده نیست و همچنین اعتراضها.
به نظرم رویکرد به دخالت داشتن بخشهای مخاطب محور میتواند جایگزین برخی کاستیها شود؛ از جمله دخالت انجمنهای ادبی. چه جای ایراد دارد که مثلاً از شاعران برای اداره مکانیزم و یا حتی داوری کتاب سال و غیره استفاده شود؟ یا از موسیقیدانان و سایر هنرمندان؟
فلسفه اصلی هنر رمان در ارائه شکل زیباشناسانه یک تم یا موضوع است و این برای قوه دراکه سایر هنرمندان چندان سخت نیست. یا فیالمثل میتوان از وجود برخی تشکلهای ادبی یا آژانسهای ادبی بهره برد.
دولت برای دقت بیشتر کل داوری را با اعمال سلیقه خود به یک بخش خصوصی تحقیقاتی با گستره میدانی میدهد. آن موسسه دستمزد میگیرد، اما با گمانهزنیهای زیاد فرآیند داوری خود را در خدمت فرهنگسازان کشور قرار میدهد.
سپس میتوان سیاست یا سلیقهای را نیز طی یک مکانیزم اجرایی معقول و بارم بندیهای خاص مربوطه در این امر مهم دخالت داد که البته حق هر کارگزاری است. در این صورت اعضای آژانس یا سایر هنرمندان میتوانند نیروهای خلاقه خود را در جاهای دیگری نیز ببینند و این چیز بدی نیست.
نکته دیگر اینکه از آفات دخالت دادن قصهنویسان در امور داوری از کار ماندن آنهاست؛ نیروهایی که چندی بعد صرفاً نیروی داوریاند تا نیروی خلاقه و همچنین آنان - نویسندگان - به امور خود میپردازند.
من بر اساس چنین تلقی و باوری دیگر کار داوری انجام نخواهم داد و بر این باورم که دلخوریها و یا منافعی از خود و غیره محفوظ خواهد ماند و برخی تصدی گریها و غفلتها به سامان و تیمار خواهد شد. انشاءالله!
نظر شما