به گزارش خبرنگار مهر، در حالی که خراسان شمالی به عنوان استان گنجینه فرهنگها انواع و اقسام لباسهای زیبای محلی را در گنجه البسه خود دارد به نظر میرسد استفاده از این لباسهای محلی به بوته فراموشی سپرده شده است.
در حال حاضر تنها در برخی از جشنها و مراسمات شادمانی تعداد اندکی از مردم خراسان شمالی، لباسهای محلی توسط تعداد معدودی از افراد که غالبا نیز دست اندرکاران و متولیان برگزاری همان مراسم هستند، پوشیده میشود.
دیگر در خراسان شمالی خبری از پوشش محلی دختران و پسران کرمانج و رنگ بندیهای زیبای "شلیته" و "گراس" و "یاشار" کرمانجی وجود ندارد.

ترکمنهای استان نیز دیگر خیلی کمتر به سراغ "چاوک" و "کلته" و "چلپی" میروند و ترک زبانهای خراسان شمالی نیز ترجیح میدهند بجای داشتن «چاروق» تولید بجنورد، کفشهای آدیداس و نایک بپوشند.
جامه او را نه هیچ پود و نه تار است
البته نمیشود با جریان رودخانه پیشرفت و تکنولوژی شنا کرد و اسیر ملزومات و اقتضائات آن نشد، از خرد به دور خواهد بود اگر بخواهیم که پس از گذشت این همه سال و در حالی که دستگاههای بافندگی و تولیدیهای لباس و کفش هر روز مدلهای جدید و مناسبتری با اشکال و رنگ بندیهای مختلف ارائه میدهند ما همچنان تنها بر استفاده از بافتههای سنتی خود تکیه کنیم.
واضح و مبرهن است که مخالفت با استفاده از تولیدات و ابزارهای جدید پاسخ مناسبی نخواهد داشت اما آنچه که نباید در هیاهوی استفاده از این تولیدات جدید فراموش شود پاسداری و حفاظت از داشتهها و بافتههای سنتی پدران و مادران این سرزمین کهن است.
درست است که پیشرفت و تکنولوژی تقریبا به تمام جوامع دنیا نفوذ کرده و به تبع آن الگوی زندگی سنتی این جوامع نیز کمابیش دستخوش تغییرات چشمگیری شده است، اما بسیاری از این جوامع برخی از سنن و آداب خود، همانند پوششها والبسه سنتی را گرامی داشته و آنها را به عنوان میراث گرانبهای پدران و مادران خود حفاظت میکنند.
اما در خراسان شمالی، البسه محلی اندک اندک به فراموشی سپرده میشود و مسئولین و متولیان مربوطه که شاید بتوان مسئولین میراث فرهنگی را در راس آنان قرار داد نیز در حال حاضر خود در میان جامههای غالبا بافت کشورهای خارجی در حال آرمیدن هستند.
این در حالی است که کارشناسان معتقدند میشود با اندکی تدبیر این مسئولین، نقش و نگارها و طرحهای البسه بومی و محلی خراسان شمالی را بر تولیدات جدید پیاده کرد و همزمان با حرکت در مسیر نوآوری و پیشرفت، سنتهای کهن را نیز حفظ کرد.
به گفته آنان اگر طرحهای البسه محلی مردم خراسان شمالی که برگرفته از احساس پاک مردمان گذشته این استان است، با تولیدات جدید پوشاک ادغام شوند به طور یقین مورد استقبال جوانان و مردمان امروزی قرار میگیرد.

درست است که تکنولوژی الگوی زندگی دیگری را به ملتها غالب کرده و مخالفت با آن نیز تقریبا غیرممکن است اما هر چه باشد برخی اوقات این احساس به انسان دست میدهد که به قول ناصرخسرو جامعه مدرن، جامعهای است که میوه او را نه هیچ بوی و نه رنگ است و جامهی او را نیز نه هیچ پود و نه تار است.
پس میشود با اتخاذ تصمیماتی درست و کارشناسانه هم از ثمره تکنولوژی و پیشرفتهای جدید بهره برد و هم علاوه بر حفاظت از میراث گذشتگان، زیبایی سنتهای کهن را نیز در جامعه پیاده کرد.
جامهای بافتم تار و پودش از عشق
لباسهای محلی مردم خراسان شمالی با داشتن تنوع چشمگیر رنگ و طرح، علاوه بر اینکه پوشش اسلامی و کاملی برای زنان و مردان محسوب میشود، به علت اینکه غالبا برگرفته از زیباییهای طبیعت و رنگهای شاد فصل بهار هستند، سبب آرامش روحی و روانی استفاده کنندگان نیز میشود.
البسه زنان و دختران کرمانج این استان غالبا شامل 5 قسمت "یاشار" و یا چارقد، "کراس" (بلوز)، "شیلوار" (دامن)، "جلیقه" و "شلیته" است.

یاشار و یا چارقد که در اصطلاح امروزی روسری گفته میشود، شال حریر مخصوصی است که به عنوان پوشش سر استفاده میشود و به گونهای است که سر و حتی چهره زن، به جز چشمان وی را نیز میپوشاند.
"سربند" نیز دستمال یزدی است که غالبا ترکیبی از رنگهای قرمز و مشکی بوده و برای محکم کردن یاشار بر روی آن بسته میشود.
کراس لباس بالاتنه بوده و به پیراهن بلند سادهای گفته میشود که یقه خاصی ندارد و پایین آن نیز چیندار است.
شیلوار یا پارچه، دامن پر چینی است که در پوشش دخترها نارنجی و یا زرد رنگ بوده و در خانمها نیز به رنگ قرمز و از پارچه مخملی با متراژ حدود متر تهیه میشد و حاصل دوخت آن لباسی با چین بسیار زیاد و خوشحالت میشد.

البته علاوه بر این پوششها باید "گار" یعنی گوشوارهای بلندی که به دو طرف عرقچین متصل و روی آن یاشار و سربند بسته میشد، "کله"، پوششی از جنس پارچه مخمل که بر روی کراس پوشیده میشد، جوراب و ... را نیز اضافه کرد که به بنا به شرایط و فصول مختلف سال پوشیده میشدند و با یکدیگر پوششی مرکب از رنگها و پیامها را ایجاد میکردند.

پوشاندن لباسهای محلی به مجسمههای موزه مفخم و چند مجسمه دیگر در استان، به تنهایی نمیتواند کارایی لازم را برای حفاظت از این میراث گذشتگان خراسان شمالی داشته باشد.
گزارش: علی خادمی


نظر شما