31 سال پیش در چنین روزی (21 سپتامبر 1981) مصادف با بازگشایی جلسۀ مجمع عمومی سازمان ملل، روز 21 سپتامبر به عنوان روز جهانی صلح برگزیده شد.
در تحقیقات و مطالعات صلح، مفهوم صلح به سه معنای مختلف تعریف و به کار بسته شده است. در معنای نخست، صلح به صورت منفی و حداقلی تعریف میشود و عبارت است از نبود جنگ گسترده و خشونت عریان و آشکار در سطح بینالمللی.
در این تعریف جنگ و خشونت یک امر طبیعی فرض میشود و صلح یک وضعیت استثنایی به شمار میرود. منتها در صورتی میتوان از صلح سخن گفت که جنگ و خشونت آشکارا متوقف شده باشد. در نتیجه، برای دستیابی به صلح باید منازعات آشکار را کنترل کرد که منجر به جنگ نگردد و بدین وسیله از وقوع جنگ تمام عیار و واضح جلوگیری کرد.
به نظر حداقلگرایان امحای جنگ برای تأمین صلح کفایت کرده و بر عدالت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اولویت دارد. صلحی که همه در فکر جنگ هستند، درحال آماده باش به سر می برند و دلهره دارند و به تعبیر افلاطون مردم با صدای خوش پرندگان بیدار نمی شوند صلح منفی است.
تعریف دوم از مفهوم صلح، بر عکس، حداکثری و مثبت است. در این دیدگاه، صلح فراتر از فقدان جنگ گسترده و خشونت فیزیکی آشکار است و برای تحقق آن شرایطی به جز امحای جنگ باید فراهم شود. بر این اساس صلح عبارت است از همگرایی جامعه بشری یا عدالت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی.
برای برقراری صلح، علاوه بر کنترل منازعات و مناقشات آشکار باید از تبدیل منازعات و خشونت ساختاری نیز جلوگیری و پیشگیری کرد. خشونت ساختاری نوعی رابطه اجتماعی است که در آن یک طرف قادر است سلطه و سیطره خود را به طور کامل اعمال کند. در حالی که طرف دیگر این رابطه از هر گونه خودیابی و خودسازی ناتوان و محروم نگه داشته میشود.
محرومیت، قحطی، سرکوب، گرسنگی، نابرابری، نژاد پرستی و تبعیض نژادی و وابستگی و توسعه نیافتگی نمونههایی از خشونت ساختاری هستند که در ساختارها و نهادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ملی و بینالمللی نهادینه شدهاند.
حداکثرگرایان یا قائلان به صلح مثبت، بر خلاف حداقلگرایان، معتقدند که صلح به معنای عدالت اجتماعی-اقتصادی، بر امحای جنگ ارجحیت دارد زیرا در صورت تحقق صلح مثبت، دیگر توسل به زور و جنگ و خشونت ضرورتی نخواهد داشت.
برخود فعالانه با صلح نیازمند درنظر گیری چندین عامل است. ذات مشترک انسانها، توجه به حرکت و جهت آفرینش، دیگرگرایی فرهنگی، روحیه شکیبایی و گذشت، توجه به تفاوتها و کثرتها، همکاری متقابل مسئولیت پذیری و وحدت در عین کثرت، منطق فرهنگ گفتگو، روحیه پذیرش حرف نو، عدالت اجتماعی و رفع نیازمندها، دولت وحدت گرا، جهان نگری و عام نگری (مسئولیت پذیرجهانی) شناخت جدید وضعیت کنونی عالم و ضرورت گفتگوی ادیان از جمله عوامل مؤثر در نگاه فعالانه به مقوله صلح مثبت است.
مفهوم سوم صلح، حد واسطی بین دو معنای حداکثری و حداقلی است؛ یعنی عدالت اجتماعی و اقتصادی و نبود جنگ گسترده و خشونت فیزیکی. دیدگاه میانی نیز به وجود نظامهای اجبار و تهدید اذعان دارد، ولی تلاش میکند تا از آن رهایی یابد و یا به حداقل برساند. اگر چه میانهروها صلح را فراتر از نبود جنگ گسترده و خشونت فیزیکی تعریف میکنند، به نظر آنها دستیابی به صلح حداکثری نیز در شرایط بینالمللی موجود امکانپذیر نیست.
بنابراین برای برقراری صلح باید از یک نظام بینالمللی که بکارگیری زور و خشونت حقایق تلخ و انکار ناپذیر آن است، به جامعهای گذر کرد که در آن بهرهگیری از این دو ابزار برای پیگیری و تأمین اهداف و منافع کشورها غیرممکن باشد.
نظر شما