به گزارش خبرنگار، نمایش "مرغ سحر" عنوان اثری است که توسط سپیده خسروجاه نوشته شده و احمد آسوده در مقام کارگردان آن را تولید و اجرا کرده است. این نمایش سعی میکند به داستان سه زن در یک رختشویخانه بپردازد که در ساعت 3 نیمه شب برای شستشوی لباس خود به این محل آمدهاند.
نقطه مشترک هر سه زن، ایرانی بودن و مهاجرت آنها است؛ سه زن از سه نسل مختلف که طی روایتهایی ساده به تأثیرات مردان در زندگی خود میپردازند. متن این اثر که به نوعی به موضوع مهاجرت میپردازد به قدری پیشپا افتاده و سطحی به این موضوع و زندگی این سه زن میپردازد که هیچ نکته قابل توجهی را به مخاطب ارائه نمیدهد.
پرداخت متن به نقشهای موجود در اثر به قدری ضعیف بوده که این نقشها را تبدیل به تیپهایی کرده که در ابتداییترین نمایشها میتوان با آنها مواجه شد. متن در قالب روایتها و ارتباطاتی باسمهای سعی کرده دلیلی برای حضور سه زن در ساعت 3 بامداد در یک رختشورخانه ارائه دهد و به شکلگیری ارتباط میان آنها و رسیدن به یک نقطه مشترک بینشان بپردازد.
مشخص نیست نویسنده اثر قصد دارد به چه معنا و مفهومی در اثر خود بپردازد و چه نکتهای را با مخاطب خود به اشتراک بگذارد. هر چه هست در غیر حرفهای ترین شکل نگارش یک نمایشنامه به دغدغههای شخصی خود یا موضوعی که گمان میکرده جذابیت خواهد داشت پرداخته است.
اما در کنار متنی ضعیف شاهد یک کارگردانی آماتوری هستیم که به ابتداییترین شکل ممکن میزانسنها را طراحی و گاه بیهوده ارائه داده است. میزانسنهایی که گاه هیچ منطقی برای آنها نمیتوان در نظر گرفت و در کل اثر نمیتوان شاهد نگاهی تأثیرگذار و تفکری شکل گرفته از یک کارگردان بود.
سه بازیگر حاضر در نمایش هم تنها قادر به ارائه تیپهایی تکراری از نقشهای موجود در نمایشهای آزاد یا به صورت بارز زنان موجود در برخی فیلمفارسی شدهاند. البته شاید در این بازیها بتوان بازی آنا نعمتی را بهتر از هایده حائری و بهاره مشیری دانست اما این بهتر بودن نیز دلیلی برای بازی قابل قبول و مناسب از سوی این بازیگر نیز نیست.
بهاره مشیری که نقش زنی از نسل جوان جامعه ایرانی مقیم آمریکا را بازی میکند آنقدر به تیپ بازی کردن و سطحی ارائه دادن نقش نزدیک شده که از بدترین شکل بیان برای ارائه دیالوگهای خود استفاده میکند. اینجاست که ضعف کارگردان از بازی گرفتن از بازیگران نمایش به وضوح دیده میشود.
نمایش با پایانی باسمهایتر از روند کلی اثر به پایان میرسد و این سؤال را در ذهن متبادر میکند که چرا چنین اثری باید در سالن انتظامی خانه هنرمندان ایران اجرا شود؟ طی اقدامی قابل توجه از سوی مدیریت خانه هنرمندان ایران سالن انتظامی به اجراهای دانشجویی و هنرمندان جوان و مستعد تئاتر اختصاص پیدا کرد و در ماههای گذشته شاهد اجرای آثاری بودیم که قابل احترام و توجه بودند.
شاید همه آثار به صحنه رفته در سالن انتظامی از سطح کیفی بالایی برخوردار نبودند اما میتوان از آنها به عنوان یک تئاتر یاد کرد. اما مشخص نیست چرا و بر چه اساسی باید "مرغ سحر" به عنوان اثری بی کیفیت در این سالن تئاتری اجرا و فرصت اجرا از گروهی جوان دریغ شود؟
نمایش "مرغ سحر" اثری است که شاید در بین نمایشهای آزاد قابل قبولتر باشد و تماشای آن بیشتر مخاطب را به یاد تئاترهای لس آنجلسی میاندازد که برخی مهاجران ناآشنا به هنر و تئاتر و تنها به منظور خنداندن تماشاگران اجرا میکنند.
بهتر است روند سالن انتظامی خانه هنرمندان که روندی قابل قبول و حرفهای است با فرصت اجرا دادن به نمایشهایی سطحی منحرف نشود.
نظر شما