۱۹ دی ۱۳۹۱، ۸:۵۴

« از مشروعه خواهی تا مشروطه ستیزی»

« از مشروعه خواهی تا مشروطه ستیزی»

خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: دلایل بسیاری باعث مخالفت‎های شدید شیخ فضل الله با مشروطیت و خواسته‏های مشروطه خواهان شد که با بررسی آنها و دقیق شدن در علل آنها می‎توان پی برد که این مخالفت‎ها ریشه در اعتقادات شیخ دارد. در متن به برخی از این دلایل اشاره می‎شود.

1- مهم‎ترین دلیل اعتقاد او به این اصل کلام شیعی است که ولایت، خاص نواب امام و فقهاست.

2- مسئله تقنین و قانون نویسی به این صورت که هیچ احتیاجی به جعل قانون نیست، چرا که « ما طایفه امامیه، بهتر و کامل‏ترین قوانین الهیه را در دست داریم و این مطلب از برای مسلم محتاج به دلیل نیست.» و «قانون ما مسلمانان همان اسلام است که ... محدثین و مجتهدین ما حمل حفظ و ترتیب آن شدند و حال هم حفظه آن بحمدالله تعالی بسیارند.»

البته این قانون تنها مختص به امر معاد و عیادات نیست، بلکه شامل نظم و معاش و امور سیاسیه هم هست: « قانون الهی ما مخصوص به عبادات نیست، بلکه حکم جمیع مواد سیاسیه را بر وجه اکمل و اوقی داراست... لذا ما ابداً محتاج به جعل قانون نخواهیم بود.

جعل قانون مربوط به ملل اروپاست که شریعت مدونه نداشته‏اند، ولی ما اهل اسلام شریعتی داریم آسمانی و جاودانی که صادع آن شریعت در هر موضوع حکمی و برای هر موقع تکلیفی مقرر فرموده است.» حتی اگر منظور از انعقاد مجلس جعل قوانین موافق شرع هم باشد، از نظر مشروعه خواهان مردود است، چرا که اولاً عمل به استحسان عقلی است که در فقه شیعه حرام است و ثانیاً دخالت بقال و بزاز در کاری است که مربوط به آنها نیست. درواقع این وظیفه علما و فقهای شیعه است که قوانین الهی را طبق قواعد مذکور در کتب شیعی از 4 منبع قرآن و اخبار و اجماع و عقل استنباط کنند و احدی را نشاید که در کار آنان دخالت نماید.»

3- اگر وظیفه دارالشوری جعل قانون نباشد، باز از آن روی که نمایندگان قصد مداخله و مباحثه در امور عامه یعنی امور مربوط به عموم رعایای مملکت را دارند، مغایر با اسلام است؛ چرا که در اسلام، در امور عامه وکالتی وجود ندارد و باب، باب ولایت است و تکلم در امور عامه منحصراً به امام و در زمان غیبت به نواب عام او اختصاص دارد و دخالت دیگران در این امر حرام و غصب مسند پیغمبر است.

4- قانون اساسی مشروطه، که شیخ از آن به دستور ملعون، تلفیقات خبیثه ضلالت‎نامه و نظایر آن اسم می‎برد، بدون در نظر آوردن اشکالات شرعی مربوط به جعل آن، به این دلیل که مبتنی و متکی بر 2 اصل بنیادین مساوات و حریت است، مغایر با اسلام است و لازمه مشروعه شدن مشروطه آن است که این گونه بیان می‎کند: یکی از مواد آن ضلالت‎نامه این است که افراد مملکت متساوی الحقوق‏اند و در این طبع آخر، به این عبارت نوشته شده: اهالی مملکت ایران در مقابل قانون دولتی متساوی الحقوق خواهند بود. و این کلمه مساوات شاع و ذاع حتی خرق الاسماع و این یکی از ارکان مشروطه است.

به عقیده شیخ، تلفیق اسلام و اصل مساوات از محالات است، زیرا بنای اسلام بر تفریق و تفاوت است. شیخ برای این مسئله نونه‏هایی را ذکر می‎کند، از جمله تفاوت حقوق میان زن و مرد و مسلم و غیر مسلم، اعم از اهل کتاب فرق ضاله و مرتدین. از نظر شیخ ، باید به احکام اسلام و قوانین شرع توجه کرد و بر اساس آن، « هر که را با هر کس مساوی داشته ما هم مساوی‏شان بدانیم و هر صنفی را مخالف با هر صنفی فرموده ما هم به اختلاف با آنها رفتار کنیم.

دوم در مورد اصل حریت است. از دیدگاه شیخ ، این اصل موذی خراب کننده قوانین الهی است، چرا که بنای قرآن بر آزاد نبودن قلم و لسان است. با جاری شدن اصل حریت فرق ملاحده و زنادقه خواهند توانست نشر کلمات کفریه خود را در منابر و لوایح بدهند... و القای شبهات در قلوب صافیه عوام بیچاره بنماید.

فقیه مشروعه‏خواه نه تنها آزادی قلم و لسان، که ازادی عقیده را نیز بر نمی‎تابد: یک کلمه در نظام‏نامه آزادی قلم ذکر شد، این همه مفاسد روزنامه‏ها، وای اگر آزادی در عقاید بود، چنانچه اصرار دارند آتش به جان شمع فتد کاین بنا نهاد.

5- وجود مطبوعات آزاد یا به قول شیخ« جراید سراپا جرایم» از دیگر دلایل مخالفت وی با مشروطه‏خواهی بود. اینکه در قانون تصریح شده بود که عامه مطبوعات، غیر از کتاب ضلال و مواد مضره به دین مبین، آزاد و ممیزی در آنها ممنوع است، نمی‏توانست اشکال شرعی شیخ را مرتفع سازد، چرا که اولاً در این قانون مواردی مانند افترا، غیبت و قذف مسلم و سب و نظایر آن منع نشده بود و ثانیاً مجازات مالی برای فرد خاطی معین گردیده بود و این از دیدگاه شیخ خلاف شرع بود، چرا که در شرع برای نهی از منکر و منع از منهیات مجازات مالی نداریم.

6- حوزه دیگری که نهضت مشروطه به آن توجه نشان داد حوزه قضایی و محاکم شرع بود که مطلوب نظر مشروعه خواهان نبود، چرا که از دیدگاه آنان از اصلی‏ترین شعبات ولایت فقیه« قضاوت فقیه» است و بر عهده فقیهان است. افزون بر این، خارج شدن امر قضاوت از سلطه فقها آنان را از یکی از اصلی‏ترین منابع قدرت و ثروت محروم می‏ساخت. به قول شیخ، « از جمله مواد آن ضلالت‏نامه این است حکم و اجرای هیچ مجازاتی نمی‏شود مگر به موجب قانون. این حکم مخالف مذهب جعفری است که در زمان غیبت امام مرجع در حوادث، فقها از شیعه هستند و مجاری امور به ید ایشان است و بعد از تحقیق موازین، احقاق حقوق و اجرای حدود می‎نماید و ابداً منوط به تصویب احدی نخواهد بود.»

7- شیخ منشأ مشروطه خواهی را از غرب می‏دانست و معتقد بود: « قوانین مجموله آن از روح آزادی اروپا برداشته شده است.» همین امرمی‏توانست دلیل موجهی باشد برای تشکیک در اساس مشروطیت و امعان نظر بیشتر درباره آن.

9- شیخ در مخالفت با مشروطه، غیر از دلایل شرعی و دینی، دلایل دیگری هم داشت، از دیدگاه او، مشروطه‏خواهی با وضعیت ایران سازگار نبود و در صورت تحقق آن، هرج و مرج و بلوا و آشوب کشور را فرا می‎گرفت و مملکت را نابود می‎کرد.اما آنچه باعث می‏شود که مشروطه در ایران پای نگیرد « وجود مذاهب مختلفه»،« کمی عده جندیه» و « کثرت ایلات بادیه» است و تا زمانی که این 3 اشکال مرتفع نگردد، نظام مشروطه برای ایران جز ویرانی حاصلی نخواهد داشت.

به طور کلی شیخ، مشروطه‏خواهی را دفع فاسد به افسد می‎داند و آخر الامر به کفر و فسق و الحاد و ارتداد مشروطه‏خواهان فتوا می‎دهد، قتال با آنان را موجب تشیید اسلام می‎داند و در وجوب قلع و قمع اساس مشروطه‏خواهی هیچ شکلی را جایز نمی‎شمارد.

پایه و اساس فکر مشروعه‏خواهی نظرات فقهی‏ای بود که علمای شیعه درباب حکومت و مشروعیت آن در زمان غیبت ابراز کرده بودند. آنچه در این زمینه مطرح است 2 چیز است: 1- مسئله وجود حکومت 2- این مسئله که چه کسی باید حکومت کند.

از دیدگاه بیشتر مجتهدان، حکومت کردن، حق خدا، پیامبر و جانشینان اوست. در زمان غیبت آخرین امام، علما و فقها شایسته، جانشینان او محسوب می‏شوند و حکومت حق آنها یا بر عهده ایشان است. از این لحاظ، هر نوع حکومتی که در زمان غیبت توسط علما تشکیل نشده باشد، ماهیتاً غصبی و نامشروع خواهد بود. طبق این نظریه، اطاعت از حکومت فقیهان واجب است و آنها بر همه امور می‏توانند نظارت و دخالت داشته باشند.

آنچه تا کنون گفته شد کلیاتی از اندیشه سیاسی شیخ بود که بیشتر در جریان نهضت مشروطه و برای توضیح و تشریح در مورد آن نضج گرفته بود. با دقت در این نظرات، می‎‏توان به 2 مطلب اشاره کرد: اول اینکه شیخ در همه موارد و ایراداتی که به مشروطه وارد کرده است درد دین و رعایت اصول اسلامی را دارد. با توجه به نظرات شیخ، باید گفت که وی به شکل بدبینانه و کاملاً عمیقی  به ماهیت فرهنگ و قوانین غرب نگاه می‎کرد و معتقد بود که نمی‏توان هم رعایت احکام و قوانین اسلامی را در پی گرفت و هم به شیوه‏ای اروپا دربرابر دین رفتار کرد.

نکته دومی که باید به آن اشاره کرد و از این جهت نیز می‏توان مخالفت شیخ با علمای مشروطه‏طلب و مشروطه‏خواهان را قابل دفاع دانست، فهم عمیق  و درست شیخ از مشروطه‏ای بود که به راه افتاده بود. نمونه این مورد را می‏توان در اولین و اساس‏ترین ایرادی که شیخ به مشروطه گرفت دریافت که عبارت از مفهوم مساوات و حریت است.

آنچه در قانون اساسی مشروطه در مورد مساوات وارد شده بود تساوی همه در قانون بود، اما همان‏طور که شیخ نیز به آن اشاره کرده است، بر اساس اعتقادات اسلامی، نمی‎توان قائل به تساوی حقوق افراد در قانون بود، بلکه می‎توان به تساوی در برابر قانون توجه داشت؛ چنان که اسلام نیز به این مسئله توجه کرده و بسیار تأکید کرده است و نمونه اعلای آن این است که حضرت علی(ع) و فردی یهودی در دادگاه در کنار هم نشستند تا قاضی در مورد آنها حکم کند.
............................
« از مشروعه خواهی تا مشروطه ستیزی» نوشته خدیجه داداشی شماره دوازدهم پرونده موضوعی

کد خبر 1785756

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha