دکتر منوچهر صانعی دره بیدی در مورد اینکه برخیها از جمله هابرماس معتقدند که همه ملتها در روشنگری سهیم بودهاند بر این اساس نقش جامعه ایرانی در روشنگری چیست به خبرنگار مهر گفت: در قرن نهم و دهم میلادی زکریای رازی و ابوریحان و ابن سینا و فردوسی را داشتیم که امروزه میتوان از آن به اسم دوران روشنگری یاد کرد. متأسفانه متفکران ما مسیر دیگری در پیش گرفتند یعنی ابوریحان گالیله زمان خودش بود اما هیچ کس ادامه دهنده راه او نبود. علوم طبیعی جدید را زمینهاش را ابوریحان فراهم کرد.
وی افزود: ولی همین طبیعیات که در اواخر قرن شانزدهم میلادی گالیله آن را بیان میکند به فاصله یک قرن بعد نیوتنی پیدا میشود و علوم طبیعی جدید را تکامل میدهد. ولی در ایران و عالم اسلام هیچ یک از متفکران و دانشمندان راه ابوریحان را ادامه نداد.
استاد گروه فلسفه دانشگاه شهید بهشتی ادامه داد: شاید به خاطر گرفتاریهای سیاسی ما بود که مکتب تصوف و خانقاه به وجود آمد و اذهان و اندیشهها به داخل خانهها کشانده شدند و قسمت اعظم این اندیشهها تلف شد. اختلافات فقهی مذاهب اسلامی هم مزید بر علت شد تا ما در زمینه علوم طبیعی عقب بیفتیم.

این محقق و پژوهشگر فلسفه تصریح کرد: این است که ما در دوره روشنگری قرن هجدهم اروپا هیچ سهمی نداشتیم البته متفکران ما تلاش میکردند چیزی از فرهنگ اروپا به فرهنگ ایرانی اضافه کنند. اینکه هابرماس گفته که همه کشورها و ملتها در روشنگری سهیم بودهاند این حرف را اول دیلتای زده اما منظور آنها از ملتها، ملتهای اروپایی است زیرا آنها در این خصوص هیچ نظری به آسیاییها ندارند. دیلتای معتقد است روشنگری توسط انگلیسیها و بعد فرانسویها و مقدار کمی هم آلمانیها در اروپا رواج یافت و پدید آمد.
این مدرس دانشگاه افزود: این است که وقتی میگویند ملتهای گوناگون در روشنگری سهیم بودهاند منظورشان ملتهای اروپایی است و نه آسیاییها. البته ما در قرن هفدهم میلادی تقریباً همزمان با دکارت ملاصدرا را داریم که وجهه او جهانی نیست.


نظر شما