خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و هنر: "اینجا آخر دنیا است" از فیلمهای در حال اکران در هفت سینمای پایتخت است که با توجه به زمان ساخت آن در سال 82 و تازه کار بودن عوامل آن نتوانست از ساختار و کیفیت خوبی برخوردار شود. این مساله باعث شد این فیلم در زمان اکران نیز توفیق چندانی به دست نیاورد و فروش مناسبی نداشته باشد اما مسایل حاشیهای زیادی در این عدم موفقیت این اثر تاثیر داشتهاند.
در بخش نخست نشست این فیلم که در خبرگزاری مهر برگزار شد، تهیهکننده و کارگردان اثر کیفیت پایین فیلم را به تدوینهای مختلف کار و حذف 16 دقیقه از فیلم نسبت دادند و معتقد بودند اگر فیلم در زمان ساخته شدنش یعنی همان سالهای 82 - 83 اکران میشد، میتوانست فروش بهتری داشته باشد.
در ادامه نشست نقد و بررسی فیلم مذکور در خبرگزاری مهر عوامل فیلم به حاشیهها و مشکلات دیگری که در طول ساخت فیلم باعث شد به کیفیت کار ضربه بزند اشاره کردند. ابراهیم بخشی کارگردان، نویسنده و تدوینگر اولیه کار، مسعود مشتاق تهیهکننده، کیان بابائیان دستیار اول و برنامهریز و الناز صادقی، بیتا راستگو و محمدرضا زحمتکش بازیگران فیلم در این نشست حضور داشتند.
جای خالی بازیگران پیشکسوت و با تجربه، نبود مدیریت واحد و حرفه ای در امر تولید، تن دادن به خواسته تدوینگرهای مختلف برای گرفتن پروانه نمایش، حساب نبردن بازیگران از کارگردان و همچنین اذعان تهیهکننده فیلم به پیشبینی شکست "اینجا آخر دنیا است" در فروش گیشه از جمله مواردی بود که در بخش دوم و پایانی دستاندرکاران فیلم در خبرگزاری مهر مطرح شد. همچنین تهیهکننده مهمترین دلیل خود برای پافشاری در اکران فیلم را دیده شدن تلاش عوامل کار و آغاز بازی بازیگری همچون الناز شاکر دوست عنوان کرد.
در این بخش از نشست در گفتگو با عوامل این فیلم با اشاره به نحوه بازی بازیگران، شخصیتپردازیها، ساختار متن و فیلمنامه و جوان بودن عوامل "اینجا آخر دنیا است" به آسیبشناسی فیلم پرداختهایم. عوامل فیلم "اینجا آخر دنیا است" که یکی از فیلمهای ساخته شده در ژانر وحشت است و به عنوان اولین فیلم کارگردان در سالهای 82 -83 از آن یاد میشود، در پایان این نشست به تصمیم اشتباه خود درباره اکران فیلم بعد از 9 سال اذعان کردند.
* اجازه بدهید با سایر عوامل این فیلم هم صحبت كنیم و نظر بازیگران را هم بدانیم. آقای مشتاق در مقام تهیهکننده معتقدند كه برای دفاع از زحمات عوامل به ویژه بازیگران، 9 سال برای اكران این فیلم جنگیدند تا کار شما دیده شود. حالا آیا شما از فیلمی كه روی پرده است راضی هستید؟
محمدرضا زحمتکش: ابتدا لازم است توضیحاتی درباره خودم و نقشام بدهم. من در این فیلم نقش "آرش" را بازی كردم. در سال 82 به دعوت آقای بخشی وارد این پروژه شدم و آن روزها خیلی خوشحال بودم و انگیزه بسیاری داشتم الان هم معتقدم كه نباید به آقای بخشی با این شدت انتقاد كرد. باید به وی تبریك گفت زیرا این فیلم كار اول او در آن زمان بود. خیلی از كارگردانها به ژانر وحشت وارد نمی شوند. از طرف دیگر 16 دقیقه از این كار حذف شده و خیلی چیزها عوض شده است.
اگر این كار در همان سال 82 میتوانست اكران شود مسیر خیلی از بازیگران و عوامل فیلم عوض میشد. خیلی از دوستان در این 9 سال به مسیر دیگری رفتند و حالا بعد از همه این اتفاقات فیلم بعد از 9 سال به اکران رسید. این مساله دیگر برای منِ بازیگر توفیر چندانی ندارد. سرعت پیشرفت من خیلی آرام شد. من فقط می خواهم از دوستان كه این كار را بعد از 9 سال اكران كردند تشكر كنم والا برای من كه مسیرم در این 9 سال عوض شده و فرصتی برای بازی و دیده شدن نداشتم با اکران این فیلم دیگر اتفاقی نخواهد افتاد. فقط می توانم تشكر كنم كه حداقل بعد از 9 سال چه خوب و چه بد این فیلم اكران شد.
* این چندمین کار شما بود؟
زحمتکش: اولین كارم بود.
* بعد از این كار تجربه سینمایی داشتید؟
زحمتکش: خیر. متاسفانه نداشتم. البته سریال كار كردم. شکوفا فیلم من را حمایت کرد و با آنها همکاری داشتم. به صورت پراکنده در كارهای تصویری حضور داشتم اما خیلی از دوستان دیگر در فیلم "اینجا آخر دنیا است"، کار را رها کردند. اگر فیلم می توانست در آن زمان اكران شود شاید فرصت های بیشتری برایم پیش می آمد. شاید امروز شناختهتر بودم.
* البته شاید هم این فرصتها رخ نمیداد و در همان سالها هم فیلمتان مورد نقد قرار میگرفت.
زحمتکش: بله شاید. اما فیلم به سال 82 مربوط میشود حال و هوای آن زمان را دارد و به قول آقای بخشی هم اكنون خیلی چیزها فرق كرده و سینما به لحاظ ساخت و محتوا و امور فنی تغییر كرده است.
* آنقدر چهره بازیگرانی که امروز در اینجا هستند با چهره 10 سال پیششان در فیلم متفاوت است که اگر شما خودتان نگویید بازیگر کدام نقش هستید تشخیص آن سخت است. خانم صادقی، نقش شما در این فیلم چه بود؟
الناز صادقی: من نقش "آفرین" را بازی كردم و الان بسیار خوشحالم كه كارم بعد از 9 سال اكران میشود. شاید باورتان نشود که من در طول این سالها آقایان بخشی، بابائیان، مشتاق و سایر عوامل را ندیده بودم.
درباره "اینجا آخر دنیا است" هم باید بگویم آن موقع که بازی در این فیلم را پذیرفتم با دنیایی از امید و آرزو وارد دنیای سینما شده بودم اما با موانعی که در کار پیش آمد خیلی چیزها در ذهن من تغییر کرد. برای من که با یک نگاه خیلی رنگی و مثبت وارد دنیای هنر شده بودم، اکران نشدن فیلم و ماجراهایی که برای آن پیش آمد باعث ایجاد تضادهای زیادی شد. هر چند در این مدت موقعیتهایی برایم پیش آمد و بازهم کار بازیگری کردم اما زمانی كه كارم را با آقای بخشی شروع کردم چون اولین بازیام بود حس و حالش خیلی متفاوت بود و به خاطر اینكه كار متوقف شد، نتوانستم نتیجه كارم را ببینم.
اولین شبی كه به من گفتند كار اكران شده است و توانستم بیلبورد فیلم را ببینم اشك در چشمهایم جمع شد چون زحمت زیادی برای فیلم كشیده بودم. 3 ماه سخت را گذرانده بودم. لوكیشنهای فیلم در جایی قرار داشت كه برای ما كه تازه وارد سینما شده بودیم تحملش طاقت فرسا بود اما حالا با اكران فیلم شاید ما هم بتوانیم دیده شویم. حداقل حالا می توانیم به كسانی كه از این فیلم حمایت كردند بگوییم خسته نباشید.
* شما چطور خانم راستگو؟
بیتا راستگو: من نقش "رودابه" را بازی كردم. به عنوان بازیگر نمیتوانم بگویم كه خوشحالم یا ناراحت اما به آقایانی که اینجا نشسنهاند و می خواستند نتیجه کار را ببینند تبریک میگویم. من شخصاً از بازی خودم راضی نبودم. شاید اگر الان میخواستم بازی كنم جور دیگری این نقش را بازی میكردم. به هر حال اكران شدن فیلم برایم جالب بود.
"اینجا آخر دنیا است" را از این جهت که در ژانر وحشت بود، دوست داشتم اما در طول کار استرس هم داشتم. در هر صورت نمیتوانم بگویم كه دلم نمیخواست فیلم اكران شود چون با نوعی شور و هیجان در این فیلم بازی كردم و امیدوارم حالا با اكران آن نقطه عطفی برای فعالیت دوبارهام باشد. من در طول این 9 سال مسیر زندگیام عوض شد. مدتی را در ایران نبودم و به فعالیت های دیگری غیر از بازیگری مشغول بودم زیرا تصمیمی برای ادامه فعالیت بازیگری نداشتم اما حالا به میمنت اكران این فیلم پیشنهادهایی داشتهام.
* گرچه وقتی ما متوجه میشویم فیلم مربوط به 9 سال پیش است، در نقد آن باید این موضوع را در نظر بگیریم و تا اندازه زیادی به شما حق بدهیم ولی نمیشود از این نکته گذشت که فیلم در شخصیتپردازی و بازیها دچار ضعف جدی است. این ضعف در بازی الناز شاکردوست هم خیلی مشخص است و کاش اصلا او را انتخاب نمیکردید.
بخشی: بله درست است.
* در ضمن درست است كه این فیلم برای عوامل آن حالت نوستالوژیک دارد اما مخاطبی كه در سالن سینما فیلم را میبیند به این مساله کاری ندارد كه این فیلم متعلق به 10 سال پیش است، فیلمنامه اولین تجربه یک فیلمنامهنویس است، کارگردان برای اولینبار کارگردانی کرده، بازیها اولین نقشآفرینی بازیگران است یا حتی تهیهكننده در 23 سالگی به دنبال ساخت این فیلم رفته است. به این ترتیب فیلم دیگر بازخورد خوبی ندارد و دافعه ایجاد می کند. بنابراین اكران این فیلم چندان تصمیم درستی نبود.
مشتاق: دلایل زیادی برای اکران این فیلم وجود داشت مثلا اینکه بازیگرانی چون الناز شاکردوست که بودند و به کجا رسیدند.
* شما میدانید که این اولین تجربه الناز شاکردوست است اما مخاطب که این را نمیداند!
بابائیان: عوامل مختلفی باعث شد كه كیفیت ساخت فیلم به هم بخورد. واقعا همان 16 دقیقه به كل كار ضربه زد. سكانسی از آخر فیلم به اول آن آمد و سكانسهایی هم حذف شد. من نمیخواهم زحمت آدمهایی که روی این فیلم کار کردهاند، رد کنم اما اینها مرحله به مرحله به این فیلم ضربه زدند. شاید اگر موقعیتی پیش بیاید كه شما بتوانید نسخه اول فیلم را ببینید تا 60 درصد نظر خود شما هم راجع به فیلم تغییر كند.
* نوع روایتها هم در فیلم اشکال دارد. فلاشبکها سر جایشان نیستند و به کمک داستان نمیآیند.
بخشی: ما اصلا کپشنهای سه روز یا پنج روز قبل را قبول نداریم. با نریشنها هم مخالف بودیم. ما نمیخواستیم لقمه را آماده در دهان مخاطب بگذاریم اما این روند در تدوین کار اتفاق افتاد؛ زمانی که کار به دست دیگران سپرده شد.
* به هر حال این صحنهها را خود شما فیلمبرداری کردهاید.
بخشی: من حرفهای شما را قبول دارم. مثلاً شخصیتپردازی فیلم ضعف دارد. اما خیلی از صحنهها درباره نوع روایتش مثل آوردن "3 روز بعد" بزرگترین ضربه را به فیلم زد. من به دنبال این بودم كه بیننده فكر كند که چه اتفاقی افتاد و بعد من او را دچار شوك كنم. نمی خواستم همه چیز را برایش آماده كنم و به او بگویم حالا بنشین و از فیلم لذت ببر.
* به نظرم همه مشکلات و ضعف های فیلم به تدوین های مختلفی که بر روی آن انجام شده بر نمی گردد شاید این ضعف از ساختار فیلمنامه هم ناشی می شود مثلا وقتی شما در فیلمنامه کاراکتر زن را به عنوان قاتل می گذارید و بعد از این قاتل رونمایی می کنید یعنی شما دلهره و نگرانی داشته اید که ذهن مخاطب به دنبال یک قاتل نامرئی مثل روح و جن و ... نرود. بنابراین باز هم تاکید می کنم که با وجود همه این مسایل که شما هم بدان علم داشتید بهتر بود فیلم اکران نمیشد زیرا نمایش این فیلم ضربه ای را می زند که عدم اکران و نمایش آن نمی زند.
مشتاق: اگر مخاطب این توضیحات را بشنود و فیلم را با نگاه یک دهه قبل قضاوت کند، نظرها تغییر میکند.
* فرض کنید از فردا تمام رسانهها توضیحات و دغدغه شما را درباره اکران فیلم نقل کنند به نظر شما در این صورت چند درصد مخاطبان سینما این استدلالها را میخوانند و بعد با آن دیدگاه به سینما میروند.
صادقی (با خنده): شاید از ظاهر بازیگران متوجه شوند که فیلم متعلق به گذشته است.
مشتاق: به هر حال اگر اکران امروز فیلم به ضرر بازیگران است، اکران نشدن آن از سال 82 هم برای من ضرر بود.
*شما که گفتید به دنبال برگشت سرمایه نبودید.
مشتاق: نه نبودم.
* شما به عنوان فعال سینما که دغدغه هنر و مخاطب هنر را دارید باید به مسایل به دور از جنبه شخصی آنها نگاه کنید. شاید اگر مخاطب فیلم را در سال 82 می دید، مشکل کمتری پیش میآمد اما الان با دیدن این فیلم مخاطب ضربه دیگری از ژانر وحشت می خورد. ما در مالکیت معنوی محصولات فرهنگی همیشه با یک مشکل روبرو هستیم که نویسنده، مترجم، فیلمنامهنویس، کارگردان و... دیده نمیشوند. این فقط موضوع فیلم شما نیست در همه حوزهها سرمایه گذاران تصمیمگیری می کنند که مثلا فیلمی اکران بشود یا نشود و یا به جشنواره خارجی برود یا نه. اینجا هم نظر تهیهکننده بر کارگردان غالب شده و فیلم در نهایت اکران شده است.
مشتاق: این فیلم برای من یک دانشگاه بود. در کنار شغلم آن را هم پیگیری می کردم. اما اکران این فیلم اصلا تسویه حساب شخصی نیست. اگر گفته شود که این بضاعت سینمای ماست به نظر من به سینما و فرهنگ مربوط نمی شود بلکه بضاعت بعضی از مسئولان این حوزه است؛ اینها همان طور که نمی گذاشتند فیلم ساخته شود برای اکران هم مشکلاتی ایجاد کردند. مخاطبانی که به دیدن فیلم "اینجا آخر دنیا است" می آیند، به من لطف می کنند من هم در جواب آنها فیلم بعدی را خیلی بهتر خواهم ساخت.
ضمنا این فیلم آنقدرها هم بد نبود که مردم از پرداخت 4 هزار تومان برای آن منصرف شوند. با توجه به نشست امروز باید بگویم که حرفهای زیادی هست که آنها را بعد از پایان اکران فیلم خواهم گفت.
* دیگر چه حرفی باقی مانده است آقای مشتاق؟
مشتاق: حرفهای زیادی هست.
بخشی: شاید منظور آقای مشتاق این است که چون فیلم هم اکنون در سینماها به صورت محدود اکران شده شاید اگر به شکل ویدئویی و نمایش خانگی باشد از آن استقبال بیشتری شود.
* چطور ممکن است این فیلم در اکران عمومی موفق نباشد و با این قطعیت بگویید در شبکه نمایش خانگی مورد استقبال مردم قرار میگیرد؟
مشتاق: ببینید زمانی که من میخواستم این فیلم نمایش داده شود، اکران نشد. بعد از آن مسئولان سینما باید با ارفاق این فیلم را میخریدند و مثلا به صورت تلهفیلم یا ویدئویی به نمایش گذاشته میشد. من میدانستم "ایجا آخر دنیا است" نمیفروشد. ما چندین جلسه با بعضی تهیه کنندگان داشتیم و من در تمامی آنها می دانستم این فیلم نمیفروشد.
* "اینجا آخر دنیا است" ذاتا فیلمی نیست که گیشه نداشته باشد بلکه بلاهایی که سرش آمده در کنار بیتجربگی گروه باعث شده است که فیلم موفقی نباشد.
بخشی: با این وجود در حق من و همسرم خانم یوسفیان و همچنین بعضی از بازیگران اجحاف شد که در این 10 سال، دیگر نتوانستیم کار کنیم. من با اینکه نسبت به این کار مالکیت دارم اما پولی برای ساخت آن نگرفتم. چون من هم میدانستم این فیلم با بلاهایی که سرش آمد نه تنها نمی فروشد بلکه شاید یک آبروریزی باشد.
صادقی: تفکرات ما هم اکنون تغییر کرده است. من شخصا در این مدت نگاهم به سینما عوض شده و فیلم های بیشتری دیدهام. بازیهای بهتری دیدم کما اینکه بازی های بد هم زیاد میبینم حتی از بازیگران بسیار حرفه ای که جایزه هم میگیرند. من فکر می کنم شاید بعضی از کسانی که در این کار بودند اگر ادامه می دادند نسبت به بسیاری از بازیگران حرفه ای حاضر خیلی بهتر می توانستند عمل کنند. اگرچه من هم قبول دارم همه بازی ها ضعیف است شاید اگر چند نفر از افراد با تجربه و پیشکسوت در فیلم حضور داشتند می توانستند به باقی بازیگرها نیز کمک کنند.
راستگو: من در این 9 سال باز هم کار بازیگری کردهام و با تجربهای که الان دارم مطمئنم که همین نقش را دیگر بدین شکل بازی نمیکنم و بازیام در این فیلم را دوست ندارم.
* نظر شما چیست آقای بخشی هنوز هم نمیخواهید بپذیرید که بازیها ضعیف بود؟
بخشی: خود من قبل از اینکه این کار را بسازم به طور حرفه ای صدابردار بودم و همسرم که بازیگردانی کار هم بر عهده وی بود دارای مدرک کارشناسی ارشد رشته بازیگری و کارگردانی است و شاید تنها کسی باشد که مدرک متد اکتینگ را به لحاظ آکادمیک دارد. بنابراین درباره ضعف بازی ها دوستان بی انصافی می کنند. یکی از مشکلات ما در آن روزها نبود یک مدیریت توانمند بود. گفتن اینها به این خاطر نیست که از فیلم دفاع کنم، بازیها میتوانست خیلی بهتر باشد اما اینقدر اتفاقات حاشیهای زیاد بود که به رابطه بین بازیگر و کارگردان ضربه زد. من باید بازیگری را سر صحنه بیاورم که بتوانم با او کار کنم. وقتی چنین رابطهای بین بازیگر و کارگردان نباشد چگونه میتوان بازیهای دلخواه را گرفت.
* انتخاب بازیگران با خود شما نبود؟
بخشی: انتخاب با ما بود اما وقتی بازیگران متوجه شدند که این کار مجوز ندارد، از آنجا که حرفهای نبودند برخی از آنها دیگر سر ناسازگاری گذاشتند.
* آقای بخشی گروه شما همه کم سن و سال و کمتجربه بودند و اگر چند نفر سینماگر باتجربه و حرفهای کنارتان قرار میگرفتند خیلی از مشکلات کار کمتر میشد.
بابائیان: من با این حرف موافقم. ساخت فیلم منهای کارگردان که قسمتی از مدیریت فنی کار بر عهدهاش است، به یک مدیر توانمند نیاز دارد. متاسفانه این پروژه به خاطر حمایتی که از آن نشد و مدیر باتجربهای که وجود نداشت، رها شد. در آن شرایط دغدغه من که در آن زمان 22 سال سن داشتم و آقای بخشی که او هم جوان بود، این بود که یک گروه 50 نفره را جمع کنیم.
مشتاق: این کار دو تا مدیر تولید داشت که یکی را آقایان انتخاب کرده بودند و وی کار را لنگ میگذاشت... اختلاف نظری هم که بعد از 15 روز اتفاق افتاد برای وقتی بود که من اصلا ایران نبودم و غیر از اینها من شریکی داشتم که...
بخشی: بحث مدیریت حرفهای است آقای مشتاق!
مشتاق: شریک من حرفهای بود...
* البته با همه این حرفها نوعی سادگی شیرین و بیشیله پیله در پشت این فیلم وجود دارد. ما فیلم را نقد کردیم اما معتقدیم مناسبات و زد و بندهایی که در خیلی از فیلم ها هست در این کار نبود و شاید اگر یک مدیر حرفهای و سینمایی پشت فیلم بود بهتر میتوانستید کار را پیش ببرید. این آدمهای حرفهای میتوانستند در جایگاههایی چون بازیگر، بازیگردان، مدیر تولید و تهیهکننده باشند. وگرنه کم نیستند کارگردانهای جوان و فیلم اولی که آثارشان خوب از آب درمیآید.
مشتاق: وقتی همه عوامل تازه کار باشند هرچقدر هم یک مدیر توانمند وجود داشته باشد، کاری پیش نمی رود.
بخشی: مشکل اصلی ما این بود که پروانه ساخت نداشتیم. دوم اینکه تهیهکنندهای نداشتیم که از ابتدای کار پای فیلم باشد و برخی مشکلات را حل و فصل کند. به هر حال من ممنونم که خبرگزاری مهر کار ما را دید و ما توانستیم فیلم را در حضور چند منتقد ببینیم و در نهایت هم تبادل نظر شد و هم اینکه شما با ما همدلی کردید.
* ما هم از روحیه نقدپذیری شما ممنونیم. خیلی از بزرگان سینمای ما هنوز چنین روحیهای را ندارند که با صبوری پای نقد اثرشان بنشینند و درباره آن صحبت کنند.
-------------------
نغمه دانشآشتیانی، فریبرز دارایی و عطیه موذن
نظر شما