به گزارش خبرنگار مهر، در سالهاي اخير رشته زبان و ادبيات فارسي دچار چنان ركودي شده كه برخي معتقدند دانشكدههاي ادبيات فارسي كشور نتوانسته منتقد، مورخ يا نويسنده شاخصي پرورش بدهد. براي بررسي اين موضوع سراغ مهرداد چترايي، استاد دانشكده زبان و ادبيات فارسي دانشگاه آزاد نجفآباد رفتيم. اين استاد دانشگاه گفت: رشته زبان و ادبيات فارسي در دانشگاهها جايگاه قبلي را ندارد.
مهرداد چترايي در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: در چند سال اخير ديگر رشته ادبيات در دانشگاههاي كشور جايگاه مناسبي ندارد و دانشكدههاي ادبيات فارسي برخلاف گذشته، چهرههاي برجسته و محققان صاحب نام تربيت نميشود.
چترايي بيان داشت: نبود برنامه منسجم و هماهنگ در نظام آموزشي كشور و وجود معضلات در آموزش و پرورش از دبستان تا دبيرستان باعث ايجاد اين مشكل شده است.
وي افزود: آن قدر در چند سال اخير تغييرات بنيادين در نظام آموزشي ايجاد شده و برنامه منسجمي وجود نداشته كه اين موضوع باعث شده دانشآموزي كه ديپلم مي گيرد، با برنامه درست و منسجمي پرورش نيابد و در نتيجه وقتي وارد دانشگاه ميشود، چندان از نظر علمي قدرتمند نباشد.
اين استاد رشته زبان و ادبيات فارسي ادامه داد: دانشجوياني كه به تحصيل در رشته ادبيات فارسي مي پردازند، ديد نادرستي به آن دارند و اين رشته را به تصور اینکه راحت و بي دردسر است انتخاب می کنند.
وي ادامه داد: تعداد زيادي از دانشگاه هاي كشور، رشته ادبيات فارسي را از مقطع ليسانس خود حذف كردهاند، چرا كه در سالهاي اخير استقبال از تحصيل در اين رشته كمتر شده است.
بدون خواندن متون قديم نميتوان اثر جديدي خلق كرد
چترايي گفت: متاسفانه در خانواده ها هم اگر دانش آموزي ابراز تمايل به ادامه تحصيل در رشته ادبيات كند، خانواده اين رشته را ناكارآمد و بي فايده ميدانند و سعي ميكنند دانش آموز را منصرف كنند، اين در حالي است كه ادبيات به ساخته شدن شخصيت افراد كمك ميكند.
وي افزود: مشكل ديگر در اين حوزه اين است كه ارتباط ادبيات امروز با ادبيات كلاسيك ضعيف است و برخي فعالان شعر و داستان، تمايلي به خواندن آثار كهن ادبي ندارند و از خواندن متون قديم گريزان هستند.
استاد دانشگاه آزاد نجفآباد اظهار داشت: اين در حالي است كه بدون خواندن متون قديم و فهم آنها نميتوان اثر جديدي در ادبيات امروز خلق كرد و كسي كه چنين انديشهاي دارد، فكرش غلط است.
وي افزود: پيوند نداشتن اهالي ادبيات امروز با ادبيات كهن موجب شده كه براي مثال شكلهاي جديدي كه به شعر وارد ميشود، سطحي باشد و از طرفي وجود تصور غلط درباره ادبيات كهن باعث افت جايگاه رشته ادبيات فارسي در دانشگاهها شود.
چترايي بيان داشت: از طرف ديگر وقتي به ادبيات امروز بها ندهيم، پيوند بين ادبيات كلاسيك و ادبيات معاصر قطع مي شود كه اين مشكل هم امروزه در دانشگاه ها وجود دارد.
وي ادامه داد: در اكثر دانشكده هاي ادبيات فارسي دانشگاه هاي كشور استاد متخصص ادبيات معاصر نداريم.
ادبيات معاصر در دانشكدههاي ادبيات نفي ميشود
اين استاد دانشگاه افزود: حتي در گرايش ادبيات معاصر مقطع دكتراي رشته ادبيات هم استادي كه با جريانهاي قوي ادبيات معاصر مخالف است، اين رشته را تدريس ميكند.
وي گفت: بايد حب و بغضهاي سياسي و غرضورزيهاي شخصي را كنار گذاشت و آثار شاعران معاصر را در دانشكده هاي ادبيات به صورت تخصصي نقد و بررسي كرد.
چترايي افزود: متاسفانه در حال حاضر در دانشكدههاي ادبيات به دليل نبود آگاهي، ادبيات معاصر نفي ميشود و به صورت تخصصي و عميق آموزش داده نميشود. استادي هم كه به تدريس ادبيات معاصر مي پردازد، براساس علاقه شخصي خود اين كار را ميكند.
وي اظهار داشت: اين در حالي است كه ادبيات معاصر براي مخاطب امروزي جذابيت زيادي دارد، چرا كه به نسبت ادبيات كلاسيك پيوند بيشتري با زندگي او دارد و برايش ملموستر است، به همين دليل آموزش اين بخش ادبيات به تخصص ويژه نياز دارد.
اين استاد دانشگاه ادامه داد: رخنه كردن تفكرات غيربومي هم در اين زمينه دخيل است. در واقع جوانان امروزي به جاي كتاب، از اينترنت، ماهواره و تلويزيون اطلاع كسب ميكنند كه اين موضوع آسيبرسان است.
وي بيان داشت: كتاب يك موجود زنده داراي روح و جان است، در حالي كه تلويزيون و كامپيوتر چنين نيست. انس با كتاب باعث ميشود اطلاعات، معرفت و شخصيت سازي به مخاطب منتقل شود.
چترايي ادامه داد: عادت كردن جوانان امروزي به كامپيوتر و تلويزيون موجب شده انس آنها با كتاب كمتر شود. دانشجويان 30 سال پيش رشته ادبيات، رمانهاي برجسته جهان را مي خواندند، اما دانشجويان امروزي اين رشته به جز كتابهاي درسي خود به مطالعه هيچ كتاب ادبي ديگري نميپردازند.
نقد صحيح به دانشجو آموزش داده نمي شود
وي گفت: نخستين بار فتحعلي آخوندزاده به ترجمه يك رساله نقد ادبي به زبان فارسي پرداخت، اين ترجمه باعث شد نقد نوين به سبك اروپايي وارد ادبيات ما شود و پيش از آن در ايران نقد تخصصي نداشتيم.
اين استاد دانشگاه درباره اطلاعات ادبي كه به دانشجوي رشته ادبيات داده ميشود، نيز گفت: امروزه به دانشجو اطلاعات خشك غيركاربردي داده ميشود و اين موضوع موجب ميشود دانش او به بينش تبديل نشود.
وي افزود: اين در حالي است كه نقد صحيح بايد به دانشجو آموزش داده شود، اما امروزه درسهاي نقد ادبي، سبك شناسي و انواع ادبي در دانشگاه ها به طور موثري آموزش داده نمي شود.
چترايي بيان داشت: اين رشته ها وارداتي است و منتقد و سبك شناس متخصص نداريم تا به فعاليت در اين زمينه بپردازد.
وي اضافه كرد: در مجلات پژوهشي و علمي موجود هم به صورت علمي و دقيق به حوزه نقد پرداخته نمي شود و مقالات اكثر آنها ديد انتقادي دقيقي ندارند.
اين استاد دانشگاه اظهار داشت: متاسفانه معيارهاي ديگري جانشين نقد علمي شده، در حالي كه نقد، كاربرد يك اثر هنري را نشان ميدهد و لايههاي دروني آن را كشف و بررسي مي كند، اما متاسفانه در دانشگاه ها چنين نوع نقدي كار نميشود.
آموزش هاي رشته ادبيات فارسي حافظه محور است
وي در اين باره كه آموزشهاي رشته ادبيات فارسي حافظه محور است و نه تحليل محور نيز گفت: امروزه در برخي كشورها فضاي تحليل براي دانشجو فراهم مي شود و اصطلاح "بارش انديشه" را براي اين موضوع دارند.
چترايي ادامه داد: برخي درسها به فعاليت گسترده ذهن نياز دارد و در برخي كشورها براي اين درسها دانشجو را به فضاي باز مي برند كه اين تغيير فضا باعث ميشود ذهن دانشجو به تحليل واداشته شود و ديگر ذهنش مثل يك ماشين حافظه كار نكند.
وي گفت: متاسفانه در دانشگاه هاي ما امكان اين كار وجود ندارد و در اين زمينه محدوديت داريم، به طوري كه حتي نميتوانيم دانشجو را براي درس مرجع شناسي به كتابخانه ببريم تا با كتاب هاي مرجع رشته ادبيات از نزديك آشنا شود.
اين استاد دانشگاه با اشاره به اين كه مراكز فرهنگي ما فقر كتابخانه اي دارد، اظهار داشت: دانشگاه سه محور استاد، دانشجو و كتابخانه را دارد، اما متاسفانه در دانشگاه هاي ما اين سه محور مورد توجه قرار نميگيرد.
وي افزود: نبايد اين همه به درس تاريخ ادبيات در رشته ادبيات فارسي دانشگاهها اهميت داد. حجم اين درس در دانشگاه زياد و شيوه تدريس آن غلط است.
چترايي بيان داشت: نگاه مبتني بر بيوگرافي شاعر به اين درس باعث ميشود دانشجو مطالب مربوط به آن را فراموش كند، در حالي كه بايد دانشجو را وارد زندگي شاعران كرد تا با آنها ارتباط برقرار كند كه براي تحقق اين موضوع بايد شيوه تدريس درستي انتخاب كرد.
وي ادامه داد: متاسفانه شيوه جزوه گويي و جزوه نويسي در كلاس تاريخ ادبيات باب شده كه اين موضوع حس تحليل را از دانشجو ميگيرد.
اين استاد دانشگاه افزود: بايد كاربردي تر روي اين درس كار كرد، اما در حال حاضر استادهاي ضعيف را براي تدريس درس تاريخ ادبيات انتخاب ميكنند و اين درس را جدي نمي گيرند، در حالي كه اين درس مهم است و زيربنايي اساسي در رشته ادبيات فارسي محسوب ميشود.
به دليل وجود اين همه مشكلات، به نظر مي رسد رشته ادبيات فارسي نياز به يك بازنگري جدي و عميق دارد تا بتوان پتانسيل قدرتمند ادبيات فارسي را بالفعل كرد و هر چه بيشتر به اين سرمايه ارزشمند پرداخت، اما احتمالا تا زماني كه مسئولان هشدارها را جدي بگيرند و فكري به حال اين موضوع كنند، سرمايه هاي انساني و فكري زيادي از دست رفته است.
-------------------------
گزارش: الهام باطني
نظر شما