دكتر صادق طباطبايي : امام موسي صدر شخصيتي است كه نسل امروز ما به او بسيار نيازمند است

به گزارش خبرنگار فرهنگي "مهر" دكتر سيد صادق طباطبايي در همايش امام موسي صدر گفت : سخن گفتن از امام موسي صدر در عين اين كه كار آساني به نظر مي رسد ، بسيار دشوار است . آرزو داشتم كه اين نسبت فاميلي ميان ما نبود تا در بيان اطلاعاتم درباره ايشان دچار محظور نمي شدم ، از سوي ديگر مي بينم كه اگر اين نسبت فاميلي نبود شايد به اين آشنايي كه الان از او دارم دست پيدا نمي كردم.

وي افزود : چند هفته پيش در محفلي كه بزرگاني از حوزه حضور داشتند شركت داشتم . سخن ازمسائل روز كشور ، از جمله،  جوانان، اعتقادات و باورهاي آنان بود . يكي از حاضرين گفت من تعجب مي كنم در چهل سال پيش از اين كه دوره آرمانگرايي است و در لبنان بزرگاني از مسيحيت و مسلمانان اهل سنت و ماركسيستها غلبه دارند ، چگونه يك جوان بيست و هفت ساله موفق مي شود در مقابل اين غولها قد علم كرده و موفق هم بشود . و حتي اين موفقيت با وجود غيبت امام موسي صدر از لبنان هنوزنيز  ادامه داشته باشد ؟ 

  دكتر طباطبايي گفت : برداشت من اين است كه ايشان يك موحد به تمام معنا بود . زندگي و حيات و نفس كشيدنش تجلي اعتقاداتش بود . تمام وجود ايشان بيان اعتقاد به توحيد بود و اين مسووليت را از همان دوران جواني احساس مي كردند كه وظيفه ارشاد و راهنمايي را به عهده دارند .

وي ادامه داد : زماني كه  ايشان در حوزه درس مي خواندند علوم نوين رونقي نداشت ، ولي ايشان در دانشگاه تهران شروع به تحصيل در رشته اقتصاد كردند . همچنين ايشان در قم چهل سال پيش، بنيانگذار مجله مكتب اسلام بودند .  امام موسي صدر در اولين قدم ، پس از ورود به لبنان، شروع به مطالعه و آشنايي با شرايط آن روز لبنان كرد . در مجالس مختلفي كه برگزار مي شد شركت مي كرد . با علماي مسيحي ارتباطات خوبي داشت و آنان نيز براي وي احترام زيادي قائل بودند. اولين ارتباط را با دانش آموزان و دانشجويان در سطوح مختلف برقرار كرد . به ياد دارم كه در يك گفتگويي با من، ايشان فرمودند كه من روزي هفت الي هشت ساعت در روز را با دانشجويان بيروت مي گذرانم . از مرحوم سيد محمد باقر صدر شنيدم كه ايشان شم عجيبي در درك و شناخت موضوعات داشت و با دگرانديشان بدون تعصب برخورد مي كرد .

دكتر طباطبايي گفت : به ياد دارم كه قرار بود به مناسبت فارغ التحصيلي اولين گروه جنبش امل مراسمي با حضور امام موسي صدر و دكتر چمران برگزار شود . يكي از معاونين عرفات به نام ابوزعيم به خدمت امام آمد و گفت : يك جوان فلسطيني  يك دختر جوان مسيحي را به قتل رسانده است ، و مسيحيان نيز تعداد زيادي را گروگان گرفته اند . ابوزعيم از امام خواست كه در اين قضيه پا درمياني كند . امام فرمودند كه مراسم را به پس فردا موكول كنيد . سپس از ابوزعيم پرسيد كه آيا قاتل را مي شناسيد و او را در اختيار داريد ، ابوزعيم گفت بله قاتل در اختيار ماست .  وي سپس در مراسم تشيع جنازه اين دختر جوان مسيحي شركت كرد . وقتي مراسم تشيع به پايان رسيد و مي خواستند كه تابوت را در محل دفن قرار دهند امام موسي صدر پيش پدر و مادر اين دختر مسيحي رفت و با آنان به گفت وگو پرداخت من نمي دانم كه امام دقيقا به آنها چه گفت ، ولي دكتر چمران را مشاهده كردم كه بسيار متاثر شده و مي گريست .  پس از اين گفتگوي كوتاه ، پدر دختر گفت : من و مادر اين دختر قاتل را به تو بخشيديم . بعد از اين سخن حالت كينه و انتقام به اخوت و صفا تبديل شد .

خواهرزاده امام موسي صدر افزود : ايشان صاحب انديشه و طرح و برنامه بود . در آن زمان ايشان ميان ديه مرد و زن تفاوتي قائل نبود ، و همچنين به طهارت اهل كتاب اعتقاد داشت . چند وقت پيش يك بستني فروش در تلويزيون آمريكا خاطره اي از امام موسي صدر را تعريف كرد كه بسيار درس آموز است . وي گفت : من در محله شيعيان بستني فروشي داشتم ، ولي هيچ كس براي خريد به من مراجعه نمي كرد ، چرا كه اعتقاد داشتند من  و اجناسم  نجس هستيم . من به مسجد رفته و نزد امام موسي صدر از اين رفتار مردم گله كردم . روز بعد ايشان به همراه تعدادي از دوستان خود به محل كسب من آمده  و از من خريد كردند . پس از اين برخورد تعداد مشتريان من بسيار زياد شد .

دكتر طباطبايي ادامه داد : امام موسي صدر در سخنراني " اسلام و فرهنگ قرن بيستم " مباحثي را مطرح كردند كه مسئل مبتلا به امروز ماست .  گفتگوي تمدنها كه چند سالي است مورد توجه جهانيان قرار گرفته ، در چند سال پيش توسط امام موسي صدر در لبنان  مطرح شده  و به آن عمل مي نمود  .  به ياد دارم كه در سال 1969 امام موسي صدر با جمال عبدالناصر ديداري داشت . اين ديدار كه توسط  هيكل ترتيب داده شده بود قرار بود بيست دقيقه ادامه داشته باشد ، ولي اين ديدار بيش از دو ساعت به طول انجاميد . پس از اين ملاقات عبدالناصر به هيكل گفت : ترتيبي بدهيد كه ايشان در جامع الازهر نماز جمعه بخواند . اهميت اين امر زماني معلوم مي شود كه بدانيد جامع الازهر يك مركز سني است و با شيعيان ميانه خوبي نداشت .

طباطبايي در ادامه ، خاطره اي از زمان اقامت امام خميني (ره) در پاريس را تعريف نمود . طباطبايي گفت : هنگامي كه امام  خميني را در پاريس ديدم اولين پرسشم اين بود كه شما كه يك مجتهد هستيد در پاريس چه مي كنيد ، ايشان فرمودند اگر دايي شما نبود من اكنون اين جا نبودم .

 وي در پايان سخنان خود متذكر شد : امروز بيست و پنج سال از ربوده شدن امام موسي صدر مي گذرد . مقدار كاري كه براي روشن شدن وضعيت او صورت گرفته همگي از سوي خانواده اش بوده است . من از دولت جمهوري اسلامي مي خواهم همانگونه كه به  سرنوشت يك ديپلمات كه اخيرا در انگلستان دستگير شده  - به حق- توجه نشان مي دهد و تا پاي قطع قرار رابطه هم پيش مي رود ، نسبت به سرنوشت امام موسي صدر هم توجه نشان بدهد .  درست است كه دو سال پيش تلاش هايي از سوي دولت آقاي خاتمي صورت گرفته شده ، ولي همانگونه  كه آقاي ابطحي گفتند اين تلاش ها به جايي نرسيده است . امام موسي صدر شخصيتي است كه نسل امروز ما به آن بسيار نيازمند است . من از مجمع طلاب خط امام كه اولين مراسم را بدون دخالت خانواده امام موسي صدر برگزار كرند تشكر مي كنم .