کوروش گلناری هنرمند مجسمهساز در گفتگو با خبرنگار مهر درباره رویکرد هنر مجسمهسازی معاصر ایران گفت: بیشتر رویدادهای مجسمه سازی که به صورت دولتی برگزار می شود، رویکرد معاصری ندارند. من معتقدم امروز باید به مجسمه سازی با متریال ویژه نگاه کرد و باید با آن برخورد مجرد شود که به لحاظ زیبایی شناسی محیطی را پر کند اما متاسفانه در مجسمه سازی شهری بدین شکل برخورد نمی شود.
در مجسمه سازی امروز مخاطب در تعامل با اثر هنری است
او درباره رویکرد مجسمه سازان امروز نسبت به مفاهیم نوتر در آثارشان هم توضیح داد: مجسمه ساز سعی می کند که مخاطب بتواند در مجسمه او تجربه تازه ای داشته باشد. رویکرد سابق مدرنیستی بود مخاطب تنها از منظر زیبایی شناسانه مجسمه را ارزیابی می کرد و یک تصویر از مجسمه می گرفت اما اتفاقی که از ده هشتاد به این سو می افتد این است که مجسمه را از منظر پدیدارشناسانه بررسی می کنیم. مخاطب در مجسمه تجربه فیزیکی، ادراکی و شخصی دارد. پیش تر به او می گفتیم که به مجسمه دست نزند اما حالا می گوییم برو و تجربه کن. به یک شرایط جدید رسیدیم، شرایط پیش تر ارزیابی از بیرون بود الان از درون بررسی می کنیم.
گلناری با ذکر مثالی در این زمینه ادامه داد: به عنوان مثال آنشکاپو در اکسپو، ساختمانی با بتن می سازد به عنوان «ساختمان بی فایده» که از بیرون یک حجم سربی را می بینیم که درگاه دارد و وارد که می شویم یک تجربه تهی از فضا داریم. یا ریچارد سرا نمونه بارزی است که مخاطب را دعوت می کند به داخل یک فضا. رویکرد مجسمه ساز به ماده شکل نمی دهد، بلکه ماده را با کمترین اعمال تغییر در محیط می گذارد.
مجسمه باید با توجه به فضای نصب آن ساخته شود
وی با تأکید بر این که بسیاری از مجسمه سازان دنیا معتقدند که اصلاً مجسمه را نباید در آتلیه ساخت، توضیح داد: مجسمه باید در فضایی که مجسمه ارائه می شود ساخته شود. به طور مثال در سمپوزیوم مجسمه سازی پدیده با توجه به اینکه در شهر پدیده برگزار می شود به این دیدگاه نزدیک است که هنرمند در محیط زنده ای کار می کند و مجسمه در همان محیط نصب می شود. بنابراین تجربه های شخصی و تجربه های چند گانه که مخاطب امروز در مورد طراحی فضای شهری دارد متفاوت از گذشته است، به عنوان نمونه وقتی کودکی در دیدگاه قبلی به پارک می رود از وسایل بازی استفاده می کند، اما تجربه امروزی دیزاین می گوید باید والدین هم با کودک در بازی همراه شوند و شرایط طراحی را طوری می چینند که پدر و مادر و کودک هیجان خود را در فضا تخلیه کنند.
لزوم تغییر نگاه مردم نسبت به مجسمه سازی معاصر
این داور رویدادهای مجسمه سازی در ادامه با تأکید بر این که نگاه مردم باید به هنر مجسمه سازی تغییر کند یادآور شد: در سه دهه پیش در تهران مردم همه خودرو پیکان سوار می شدند و این خودرو به مثابه پرتره مجسمه برنزی بود، اما امروز مردم پورشه سوار می شوند و به این ترتیب قطعاً نگاهشان به مجسمه باید تغییر کند. زیرا در مسائل مختلف چون طراحی ماشین، لباس، لوازم منزل مدام در حال تغییر هستند و این تغییر حاصل یک اندیشه تازه است در مجسمه سازی هم باید این اتفاق بیفتد. مخاطب باید وقتی در کنار مجسمه قرار می گیرد، بتواند در تعامل با مجسمه باشد. میکل آنژ هم قطعاً اگر امروز زنده بود با یک نگاه بهروز شده نقاشی می کرد.
گلناری با تأکید بر ضرورت ارتباط میان مجسمه و فضایی که در آن نصب میشود، متذکر شد: مجسمه سازی هوشمندانه و همزمان با رشته های دیگر هنری باید حرکت خودش را داشته باشد. اگر برای یک نقطه خاص از شهر مجسمه می خواهیم، مجسمه ساز باید به فضای نصب اثر فکر کند و براساس آن اثرش را بسازد نه اینکه مجسمه ای را به صورت تخیلی در آتلیه اش بسازد و بعد هر جایی که شد نصب کند.
وی افزود: در مجسمه سازی باید فضا، دما، رنگ، فرم، متریال، مکان و فاصله مخاطب در نظر گرفته شود و این کار تحقیق و تفحص می خواهد. مجسمه چون در شهر قرار می گیرد باید به تعامل اثر با مخاطب، جنس، فرم، معماری فضا، وسعت محیط اسکلت و سایز توجه کرد. مجسمه ساز باید این مفاهیم را درک کند وگرنه کاری را می سازد که تناسبی با فضای اطرافش ندارد.
تأثیرگذاری دانش و سلیقه مدیران در استفاده از آثار مجسمه سازان
او در بخش دیگری از سخنانش سلیقه و دانش مدیران شهری را در زیبایی شهر تأثیرگذار دانست و تصریح کرد: مجسمه های موجود در باغ مجسمه موزه هنرهای معاصر را در دهه پنجاه خریداری کردند و امروز این آثار به یک وزنه اقتصادی برای موزه تبدیل شده اند. اگر بعد هنری را در نظر نگیریم به لحاظ اقتصادی آثار گران قیمتی هستند. این نشان می دهد که مدیر هم می تواند با اندیشه درست از هنرمند ایرانی و خارجی اثر خوب و با کیفیت خریداری کند. در ایران هنرمندان خوبی داریم اما متاسفانه اغلب به سراغ این افراد نمی روند و بیشتر به دنبال کارهای دانشجویی و یا تجربه گرا هستند.
این هنرمند مجسمه ساز با اشاره به توجه کشورهای حاشیه خلیج فارس به استفاده از معماران برجسته دنیا در ساخت آثار حجمی و معماری خود گفت: امروز در امارات از حضور معمارهایی چون زها حدید که از معماران طراز اول دنیاست استفاده می کنند و آثار ماندگاری را می سازند که به مرور بر قدمت و ارزش آن آثار افزوده می شود اما اگر انتخاب ها هوشمندانه نباشد پس از یک مدتی کوتاه باید آثار جمع شوند و تبدیل به زباله شوند.
او با اشاره به معماری ایران در دوره هخامنشیان و تخت جمشید توضیح داد: اگر به معماری تخت جمشید نگاه کنید در طراحی، ترکیب بندی، کار بی نظیری برای آن زمان بوده است، این حرکت ذهنی آن مجموعه بوده که رو به جلو است اما الان مجسمه سازانی داریم که تنها تجربه فیزیکال مجسمه را انجام می دهند و فعل هوشمندانه در کارشان وجود ندارد.
لزوم تجربیات تازه در هنر مجسمه سازی
گلناری با بیان این که مجسمه سازی ما نونهال است و باید تجربیات جدید در آن اتفاق بیافتد یادآور شد: مبحثی در مجسمه سازی امروز داریم به عنوان «خود انعکاسی» که به درون خود رشته می پردازد. امروز می گویم باید به درون رشته برویم و ببینیم مجسمه به عنوان یک جسم صامت باید در شهر قرار گیرد و مردم بی تفاوت از آن عبور کنند یا اینکه یک فضایی را برای مخاطب بسازد که مخاطب چند دقیقه زمان خود را با آن بگذراند؟ توریست های شهر تجربه ملاقات با مجسمه را باید به شهر خود ببرند.
او با تأکید بر این که مطالعه تاریخ، فلسفه، علوم اجتماعی برای یک مجسمه ساز الزامی است، اظهار کرد: البته باید یک مجسمه ساز پیش از هر چیز خود را بشناسد. کسی که این نیازها را برای شروع کار در خود احساس نمی کند، نمی تواند اثری هوشمندانه و متفکرانه داشته باشد. این شکل از تفکر دست معلم و سیستم آموزشی نیست.
هنر امروزی مخاطب گراست
او در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به برگزاری «سمپوزیوم مجسمه سازی معاصر پدیده» که همزمان با ساخت این شهر به ساخته شدن آثار حجمی و مجسمه سازی برای آن نیز فکر شده است گفت: در شهرسازی امروز به مسائل مختلف توجه می شود و اگر در مورد آن فکر نکنیم می شود مثل شهر تهران که معماری بهم ریخته ای دارد، چون مسئله ها زیر بنایی نیست. خوشبختانه در شهرسازی امروز به هر چیزی فکر می کنند. اثر هنری اگر در فضای خود بنشیند باید مناسب فضا باشد. هنرمند باید به محیط اطراف اثری که می خواهد بسازد اشراف کاملی داشته باشد. یک اثر هنری می تواند مخاطب را به فکر وا دارد و در عین حال می تواند مخاطب نسبت به آن بی تفاوت باشد . در برخورد مدرنیستی، مجسمه ساز تفکر ذهنی اش را در ذهن می گذارد و حق ندارد ذهنیاتش را در شهر قرار دهد. ذهنیات خود را باید در آتلیه شخصی اش بسازد و در موزه قرار دهد، زیرا مجسمه های شهری باید درجه تعامل بالایی با مخاطب داشته باشد. هنر مخاطب گرا هنری امروزی است. اثر باید حداکثر ادارک و جذابیت را برای مخاطب داشته باشد.
مجسمه سازی به سبک دوران رنسانس منسوخ شده است
این مجسمه ساز در بخش پایانی سخنانش با بیان این که مجسمه سازی دوران رنسانس منسوخ شده است تأکید کرد: امروز برخی از مجسمه های شهری در ترکیب با آب است. آب نمایی را درکشور ژاپن دیدم که کودک با آن وارد تجربه میدانی می شد، باید به این شکل از مجسمه سازی توجه شود. مجسمه های دوران رنسانس دیگر منسوخ شدند. یکی از نمونه های مجسمه سازی معاصر را می توان برج آزادی نام برد که از بیرون یک مجسمه است و درونش امکانات مختلف تفریحی وجود دارد و دو تجربه کاملا متفاوت را برای مخاطب ایجاد می کند. این نمونه نشان می دهد که مجسمه یک عنصر مجرد نیست که فقط فعل زیبایی شناسی در آن مطرح باشد.
نظر شما