در سلسله یادداشت های پیشین ضمن اشاره به نظام سیاسی رژیم صهیونیستی و مکانیسم برگزاری انتخابات، توضیحاتی در مورد دسته بندی احزاب فعال و مهمترین کاندیداهای این دوره بیان شد. همچنین به این نکته پرداختیم که این رژیم با یک سری چالش های ساختاری مواجه است که حتی تغییر مهره ها نیز نمی تواند به حل آنها کمک کند. در دو شماره قبل نیز با توجه به نتایج انتخابات، به چرایی پررنگ بودن عامل اقتصاد و امنیت در سرزمین های اشغالی پرداختیم. مهاجرت معکوس یکی از بحران های مهم دیگری است که در نتیجه نبود امنیت، سران تل آویو را چند سالی است دچار سردرگمی کرده است. در این شماره به چرایی و پیامدهای این موضوع خواهیم پرداخت.
مهاجرت به معني ترك سرزمين اصلي و ديار مادري خود با هدف اسكان در شهر يا سرزمين ديگر است كه اين اقدام مي تواند به دلايل مختلفي همچون اهداف اقتصادي، سياسي، و يا حتي مذهبی انجام شود. بر همين اساس در صورت بازگشت مهاجران به وطن اصلي خود پديده جديدي شكل مي گيرد كه از آن به عنوان مهاجرت معكوس ياد مي شود.
رژيم صهيونيستي نيز با پديده مهاجرت ارتباط معناداري دارد و اصولاً بر پايه ترغيب افراد و گروه هاي مختلف براي مهاجرت به سرزمين هاي اشغالي شكل گرفته است. با اين حال در سال هاي اخير و پس از شكست هاي مفتضحانه اسراييل از حماس و همچنين حزب الله لبنان و آسيب پذيري بالاي مناطق اشغالي در برابر راكت هاي نه چندان پيشرفته آنها، نه تنها آمار مهاجرت به سرزمين هاي اشغالي كاهش چشمگير داشته، بلكه با افزايش مهاجرت معكوس عملاً اين رژيم بنيان خود را در معرض تهديد مي بيند.
نشريه فارين پاليسي آمريكا اخيراً گزارشي را بر اساس آمارهاي اداره مهاجرت اسراييل تهيه كرده است كه طبق آن در خوشبينانه ترين حالت حدود هفتصد و پنجاه هزار نفر يا به عبارت بهتر بيش از ده درصد جمعيت اين رژيم در خارج از اسراييل اقامت دارند. اين در حالي است كه منابع مستقل آماري بسيار بيش از اين را اعلام مي كنند. اعلام اين موضوع به معني آن است كه بيش از ده درصد جمعيت اعلامي اسراييل بيش از يكسال است كه در خارج سرزمين هاي اشغالي اقامت داشته اند.
همچنين بر اساس نظرسنجي جديدي كه توسط روزنامه هاآرتص انجام شده است بيش از يك سوم ساكنان سرزمين هاي اشغالي نيز خواهان ترك اين مناطق هستند. آمارهاي مشابه هم از تمايل جوانان كه نيمي از جمعيت اين رژيم را تشكيل مي دهند براي زندگي در خارج حكايت دارند. بر اساس آمار اداره مركزي اسراييل، اين گروه كه اغلب داراي تحصيلات دانشگاهي هستند كمتر به هويت صهيونيست پايبند هستند و بيشتر به دنبال اهداف مادي و فرصت هاي شغلي و تحصيلي، خواهان ترك اين رژيم و مهاجرت به كشورهايي همچون آمريكا، استراليا، كانادا و آلمان هستند.
آمارهاي ديگر هم نشان مي دهد ميل مهاجرت در ميان اسراييلي هايي كه خارج از سرزمين هاي اشغالي متولد شده اند نيز به شدت بالاست و اين افراد كه 40 درصد كل جمعيت اين رژيم را تشكيل مي دهند اغلب ترجيح مي دهند يا به كشور خود برگردند و يا به ديگر كشورهاي غربي مهاجرت كنند. براي مثال بخش قابل توجهي از جامعه اسراييل را مهاجران روسي تشكيل مي دهند كه پس از فروپاشي شوروي با انگيزه هاي اقتصادي به اين سرزمين مهاجرت كرده اند و اكنون به دلايل مختلف از جمله اقتصادي مجدداً در فكر ترك منطقه هستند.
اين موضوع براي ديگر ساكنان مناطق اشغالي هم صادق است و بر اساس نظرسنجي هاي انجام شده حدود شصت درصد از صهيونيست ها ضمن تماس با سفارت هاي خارجي براي گرفتن تابعيت دوم اقدام كرده اند كه نشانه اي از تمايل اين افراد براي فرار از اسراييل است.
دلايل مختلفي براي مهاجرت معكوس صهيونيست ها ذكر مي شود اما بر خلاف تصور عمومي، عوامل اقتصادي و ايدئولوژيك بيش از نگراني هاي امنيتي ناشي از حمله راكتي فلسطيني ها، در خروج ساكنان مناطق اشغالي از اسراييل موثر است. بيشترين دليلي كه از سوي صهيونيست ها براي مهاجرت ذكر مي شود وضعيت نامناسب اين رژيم براي يك زندگي آرام و مطلوب است.
علاوه بر اقتصاد وجود اختلاف طبقاتي و تبعيض هاي آشكار ميان گروه هاي مختلف يهوديان، عامل مهم ديگري است كه در سرخوردگي شهرك نشينان و تمايل آنها به خروج از سرزمين هاي اشغالي موثر است. با توجه به ماهيت تاسيسي رژيم صهيونيستي، جامعه اسراييل از تركيب ناهمگوني از يهودي ها (75 درصد)، اعراب (20 درصد)، و دروزي ها و ساير مذاهب (5 درصد) تشكيل شده است. بر همين اساس يهودي ها كه خود را از اعراب برتر مي دانند تبعيض هاي زيادي را عليه آنها اعمال مي كنند. از سوي ديگر در ميان خود يهوديان نيز، يهوديان اشكنازي (با منشاء كشورهاي غربي) خود را از يهوديان سفاردي (شرقي تبار) برتر مي دانند و بهترين موقعيت هاي شغلي را نصيب خود مي كنند.
اين موضوع سبب شده تا جامعه اسراييل با گذشت بيش از شش دهه، نتواند گروه هاي مختلف را حول تعريف واحدي از هويت اجتماعي متمركز كند كه تسريع روند مهاجرت معكوس افراد مختلف يكي از عواقب ناگوار اين وضعيت است.
برآيند شرايط فوق سبب شده تا رژيم صهيونيستي با يكي از پيچيده ترين چالش هاي حيات خود مواجه شود و از يك سو با توقف مهاجرت به سرزمين هاي اشغالي و از سوي ديگر با گسترش روند مهاجرت معكوس، عملاً موازنه جمعيتي اين رژيم بيش از پيش به نفع اعراب و فلسطيني ها تغيير كند.
با توجه به مطالب فوق دلیل دعوت های گاه و بیگاه نتانیاهو از یهودیان سراسر جهان برای مهاجرت به اسراییل هم آشکار می شود.
او با آگاهی از چالش عظیمی که موجودیت این رژیم را تهدید می کند، در هر موقعیت و مناسبتی تلاش می کند با القای یهود ستیزی و ناامنی در جوامع دیگر، توجه تعدادی هرچند اندک را برای مهاجرت به سرزمین های اشغالی جلب نماید، غافل از اینکه هیاهوهای «بی بی جنجالی» حتی در بین یهودیان نیز جایگاه خود را از دست داده است و معکوس شدن روند مهاجرت به سرزمین های اشغالی گواهی است بر این ادعا.
سید عبدالمجید زواری
نظر شما