به گزارش گروه دفاع مقدس خبرگزاري مهر، بسيج دانشگاه شهيد عباسپور(صنعت آب و برق) در پايان مراسم «همايش تاوان عشق» بيانيه اي را در حمايت از جانبازان به ويژه جانبازان شيميايي منتشر كرد. متن اين بيانيه بدين شرح است :
اين چند خط اميد اثر ندارد. مي گويد تا از غصه دق نكند. سخن از ميراث داران درد دوران نبرد است. سخن از بي مدال ترين قهرمانان اين ملت؛ شهيدان و جانبازان، جانبازان شيميايي. آنهايي كه دردشان به سان باد ، نشان داشت ولي ديده نشد، و اگر فهرست شود، پايان ندارد.
به گزارش مهر در ادامه اين بيانيه آمده است : بزرگان حامي ايثارگران و جانبازان! چه تلخ است در روزگار ابتلا و امتحان، دست به دامان شجاعت و آزادي عده اي شدن و پس از رفع خطر و دفع بلا، آنها را به چوب تحقير و تهمت و تمسخر راندن. چه تلخ است در جنگ روزگار و در گيرودار تنگي نفس ها و خس خس سينه ها ، سر در لاك بي عاري و بي قيدي فرو بردن. چه زشت منظر است تعجيل بخشيدن به مرگ غريبانه پاك ترين بندگان خدا و بعد كسب آبرو كردن در زير تابوتهاي شهادت آنها!
عاليجنابان حافظ و ناشر ارزش هاي دفاع مقدس! خوب مي دانم گوش هايي كه با اشك خانواده هاي مظلوم و غريب جانبازان و شهدا شنوا نشده، با چند خط شنوا نمي شود ولي... ولي اگر جان فشاني اينان نبود، امروز به كدامين نقشه جغرافيايي نام ايران را اطلاق مي كرديد؟ اگر ايثار اينان نبود، آيا فجايع روزهاي نخستين جنگ، دامان ديگر دختران اين مرز و بوم را تا پايان جنگ نمي گرفت؟ چه كساني تاريخ اين كشور را از ننگ تسليم و ذلت اسارت در امان داشتند؟
زماني كه ارزش جان مدافعين شرف و ناموس اين ملت را ناديده انگاشتيد و اخلاص و بي منتي آنها را به حساب "وظيفه" گذاشتيد، خشت اول ديوار تكريم ايثار مجاهدان كج نهاده شد كه امروز، انتهاي آن، نه ثرياي عزت و تشكر، كه سفلاي منت و تمسخر است.
يقين داشتيد كه هميشه هستند كساني كه از سرخي خونشان، فرش تشريفات دنياي خود را ببافيد و به قدر ذره ذره خاك مزارشان، خروار خروار اعتبار و آبرو كسب نماييد و خوب مي دانيد كه چه بد كرديد و چه عاقبتي در انتظار اين بيداد قرار دارد.
آقاياني كه عمر مسووليتتان بر پشت تريبونها يا بر فراز منابر به سخنوري گذشت! چگونه در زمان تاختن اسب كلام، شهيد و جانباز تاج سرند ولي همين كه گامتان به ميان آنها مي آيد و حق حياتشان با وظايف شما طلاقي مي يابد، به تيغ بي رحم تهمت "زياده خواه" و طعنه "طلبكار" رانده مي شوند؟
آقايان خفته در بسترهاي گرم و نشسته بر كرسي هاي نرم! چه بخواهيد و چه نخواهيد ، داغ ننگ اين تغافل بر پيشاني شماست و تا نفس هاي سخت اين عزيزان هست و تا خانواده هاي مظلوم آنها وجود دارند، پرونده خيانت و نان به نام ايثارگران خوردنتان، قطورتر خواهد شد.
و اما بعد...مي خواهم با كساني سخن بگويم كه در دل سوزي دارند و در سر سوداي خدمتي.
در كفر آميزترين دولتها و باطل ترين مرام ها، آنهايي كه كوچكترين گامي براي توسعه استثمار بر مي دارند و در ديگر مناطق جهان به عنوان سرباز، با هزار و يك امكانات، به قتل و غارت و تجاوز مي پردازند، با دريافت مدال شجاعت و وطن پرستي، از عالي ترين موهبتهايي كه مي توان به يك شهروند داد، بهره مند مي شوند.جان سربازان آنقدر برايشان مهم هست كه همه چيز را در خدمت حفظ جانشان به كار مي برند نه اينكه بي ارزش ترين كالاي بازارشان، جان سربازانشان باشد.متصف شدن به صفت سرباز (نه جانباز، نه ايثارگر، نه شهيد كه آنها با همه اين مفاهيم بيگانه اند) به معناي رسيدن به محترمترين شأنيت آن اجتماع است.
آقايان! با اين اوصاف آيا رواست كه وقتي ما ادعاي مسلماني داريم و بنيان فرهنگمان ريشه در عاشورا دارد و شهادت و ايثار را كمال انسان و باب جهاد را باب خواص خدا مي دانيم و يقين داريم مشتري جان مجاهدان، ذات اقدس الهي است ، در قبال آنهايي كه براي دفاع از شرف و حيثيت و ناموس و دين اين مرز و بوم از همه چيز خود گذشتند، اين چنين بي تفاوت باشيم؟
ما خوب مي دانيم كه اين عزيزان و خانواده هايشان با خدا معامله كرده اند و بي شك جايگاه آنان نزد خدا محفوظ است ولي يك قسمت از حركت آنان به ما مربوط مي شود و آن، دفاع از شرف و ناموس ماست و خموش بودن نسبت به اين دين، غير انساني ترين و غير اخلاقي ترين كاري است كه ممكن است انجام دهيم.
آقايان! تا حال با خود انديشيده ايد كه جوانان امروز وقتي اين سردي و سنگ صفتي را از مسوولين بي كفايت مي بينند، چه احساسي پيدا مي كنند؟ آيا بعيد است كه از شوق جان فشاني و ايثار در راه وطنشان دست بكشند؟
كمترين كاري كه مي توان امروز انجام داد و طبيعي ترين حقي كه مي تواند ادا نمود، اين است كه كليه رزمندگان حاضر در مناطق و عمليات هاي توأم با حملات شيميايي ، مورد معاينه پزشكي قرار بگيرند و در اسرع وقت اسباب درمان آنها (بدون هيچ منت و طعنه اي ) مهيا شود. چون بسياري از رزمندگان به عوارض گازهاي شيميايي مبتلا هستند ولي مرور زمان، نشانه ها را زنده مي كند و متاسفانه سير درمان اين عزيزان به گونه اي است كه با بروز اولين عوارض و اقدام براي درمان، گذر از خوان اثبات شيميايي بودن بيماري، آغاز مي شود كه معمولا تا پايان اين گذر، آن عزيز دار فاني را وداع گفته است.
متاسفانه دروغ پردازيها و منت هاي بيشمار متوليان امر، ذهن قاطبه مردم را منحرف كرده و همه گمان مي كنند، عالم و آدم در خدمت به ايثارگران و خانواده هايشان از هم سبقت مي گيرند، در حالي كه نمي دانند در اين تشكيلات كه كرور كرور پول مي آيد و قرار بود خدوم اين كاروان قهرمانان ملي و مذهبي باشند، جانباز و شهيد و خانواده هايشان محلي از اعراب ندارند و "خير" كه هيچ "شر" نرسانند هنر كرده اند.
كاري ديگر نيز مي توان انجام داد. البته اگر بعضي ها نگران جيب هايشان نشوند، با تصويب قانوني ، هر كسي كه نقشي در دوران دفاع مقدس داشته (چه حاضران، چه والدين و چه خانواده انها) به طور طبيعي در چرخه امكانات دولتي و اجتماعي قرار بگيرند.عين همان كاري كه براي مدال آوردن ميادين جهاني، المپيك و المپيادها كرده اند. گمان نداريم حرمت حافظان انسانيت و جويندگان حيات طيبه و قهرمانان بي مدال ميادين الهي از ديگر نام آوران كمتر باشد كه در حقيقت همه آن مدال ها و مدال آوران از طفيل وجود اين ايثارگران مي باشد.
ذكر يك نكته خالي از لطف نيست كه تعمدا در اين مجال اشاره اي به نقش دول اروپايي و ديپلماسي خارجي دولت نشده است، چون اعتقاد داريم مجازات هر كسي كه در مسير تامين سلاح هاي شيميايي دست داشته، باري از دوش متوليان امر كشورمان كم نمي كند و آنقدر بعضي ها خيانت كرده اند كه گمان مي رود اگر فلان كشور بخواهد غرامت بدهد، چيزي به خانواده هاي مصدومين نخواهد رسيد.
وقتي مسوولين خودمان كاري انجام نمي دهند و مست و مدهوش بي خيالي خويشند، از اجنبي انتظار ياري داشتن بي عقلي محض است. از نقش مدعيان دفاع از حقوق بشر گفتن هم كه طنز است بالاخص داخلي ها كه سرشان در آخور تفكر همان دول اروپايي است و جز بي دردي، دردي ندارند و اگر همه چيز را بفهمند كه نمي فهمند، با شهيد و جانباز و غربت و مظلوميت خانواده هايشان كوچكترين نسبتي ندارند.
اميدواريم آنهايي كه در مقام تكريم ياد و نام ايثارگران نشسته اند و از تبعات نام آنها نامي يافته و ناني خورده اند، بيدار شوند و به ياد آورند كه اين چند صباح حيات هم تمام مي شود و مقام اگر ماندني بود به آنها نمي رسيد.
اگر مظلوميت و غربت مدافعين ملت، دامانشان را در اين سرا نگيرد ، بي شك در ابتدي صراط ، مسير عبور بر ايشان مسدود خواهد بود. باز هم مي گوييم آقايان بي كفايت گمان مي برند كه شهيد و جانباز محتاج عمل به تكليف آنهايند كه شهيد ميهمان سيدالشهدا(ع) است و جانباز همنشين ابالفضل العباس(ع) و خانواده هايشان، همراه زينب كبري(س) هستند.
آقايان با انجام وظيفه خود مي توانند اندكي از شرمندگي مغفول خويش را بكاهند و ذره اي آبرو براي روز حساب خويش دست و پا كنند.
زان روز كه من باخته ام نرد محبت / دانسته ام آخر به كجا كار كشيده
جز شربت لطف تو نداريم تمنا / حلوا به كسي ده كه محبت نچشيده


نظر شما