مهدي فخيم زاده، نويسنده و كارگردان مجموعه تلويزيوني " حس سوم "، درباره روند ساخت اين سريال به خبرنگار تلويزيوني "مهر" گفت: من از مدتها قبل طرح ساخت اين سريال را در ذهن داشتم و در انديشه شكل دادن به شخصيتي بودم كه از قدرت بويايي فوق العاده و بيش از حد معمول برخوردار باشد. پيش از اين هم در هيچ اثر سينمايي نديده بودم كه در مورد حس بويايي خارق العاده اثري ساخته شده باشد. چون بو با تصوير و سينما تا حدودي در تضاد است و حس بينايي و شنوايي خيلي قوي در فيلم ها به تصوير كشيده شده بود. از همين رو داستاني را به نگارش درآوردم كه هم به اين مساله بپردازد و هم اينكه طنز موقعيت خوبي داشته باشد. مدتي قبل از سوي دكتر پور حسين پيشنهاد ساخت يك سريال به من داده شد كه من فيلمنامه اين اثر را تكميل كردم و براي ساخت به شبكه ارايه دادم كه ساخت آن هم آغاز شد.
وي در پاسخ به اين مطلب كه پس از ساخت سريال " خواب و بيدار " گفته بود ديگر فيلم پليسي نخواهد ساخت، اما دوباره به توليد اين ژانر روي آورده است، توضيح داد: حقيقت اين است كه در زمينه ساخت سريال قبلي با مشكل مواجه شدم و فشار كاري زيادي را تحمل كردم، اما دليل ساخت دوباره سريالي در ژانر پليسي به دو عامل مهم بر مي گردد. نخست اينكه اين ژانر يكي از گونه هاي مهم در عرصه توليد سينما و تلويزيون است كه براي مخاطب جذابيت زيادي دارد. چون اين نوع فيلمنامه ها از تعليق و كشمكش زياد با استفاده از زمينه هاي پليسي برخوردار است و همين مساله اين نوع آثار را بسيار جذاب مي كند. در حال حاضر حدود 70 درصد از توليدات سينما و تلويزيون امريكا و اروپا يا درباره مسايل پليسي است يا به مسايل پليسي ربط دارد.
اين كارگردان ادامه داد: در حال حاضر در سينماي ما فيلم ها در سه ژانر كلي ساخته مي شوند. آثار سينماي ايران يا در زمينه ملودرام است يا بر اساس كمدي هاي شبه فيلمفارسي و كم اهميت و نه چندان سطح بالا ساخته مي شود يا فيلم هاي جشنواره اي است. به عقيده من راه برون رفت سينماي ايران از وضعيت كنوني و توجه به چرخه اقتصاد سينما توجه به سينماي پليسي است. چون كشمكش در ذات اين سينما است و اين نوع آثار مي تواند ذهن مخاطب را درگير كند. البته اگر ياد بگيرم فيلم هايي با اين مضمون را خوب بسازيم و از ولنگاري و شلختگي دست برداريم. عامل ديگري كه باعث توجه من به ژانر پليسي شده، علاقه شخصي است كه من را به فعاليت در اين عرصه وا مي دارد.
فخيم زاده در پاسخ به اين سوال "مهر كه تعدادي از كارگردان هاي تلويزيوني از دل سريال هايي كه مي سازند يك اثر سينمايي تدوين و به جشنواره رسانده اند، اما اين كارگردان چنين كاري نكرده است، اظهار داشت: من با اين كار مخالفم. زماني هم كه سريال " ولايت عشق " را مي ساختم به من چنين پيشنهادي شد كه در آن زمان نپذيرفتم. مساله اينجاست كه من از ابتدا طرحي را در ذهن مي آوردم و بر اساس آن به تعريف شخصيت هاي داستان، چگونگي روابط ميان آنها و شناسايي روند شكل گيري اين روابط تا پايان داستان مي پردازم. فيلمنامه اي كه من براي 1000 دقيقه طراحي مي كنم، اگر بخواهي يك فيلم سينمايي از دل آن بيرون بياوري همانند شير بي يال و دم و اشكم مي شود. مگر اينكه فصل جدايي در سريال وجود داشته باشد كه بتواند به عنوان يك اثر سينمايي مطرح شود. اما من فيلمنامه هايم را به گونه اي مي نويسم كه از ابتدا به هم پيوسته باشد. بنابراين هيچ وقت معتقد نبودم كه مي شود از دل يك سريال، يك فيلم سينمايي در بياورم. همانطور كه از طرح داستاني كه براي 100 دقيقه طراحي شده است نمي توان يك سريال 1000 دقيقه اي ساخت كه اگر چنين بشود به اصطلاح مي گويند در سريال آب بسته اند.
كارگردان " حس سوم " درباره اينكه به نظر مي رسد در اين سريال داستان از شكل ساده تري برخوردار است و از پيچيدگي ها و چند وجهي " خواب و بيدار " كمتر بهره مي برد، اعلام كرد: به نظر من بحث پيچيدگي يا ساده تر بودن نيست. در آن سريال ما اتفاقاتي را داشتيم كه بر اساس شخصيت ناتاشا شكل گرفته بود و از سوي ديگر پليس ها را داشتيم كه ماموريت هاي مختلفي را انجام مي دادند. آن سريال از سوي نيروي انتظامي سفارش شده بود و من به بخش هاي مختلف اين نيرو اشاره كردم كه هم خودم و هم مخاطب از آن اطلاع كافي نداشتند. در بين قسمت هاي مختلف سريال هم عمليات هايي از سوي پليس ها انجام مي شد كه هيچ ارتباط مستقيمي با اصل داستان نداشت كه مانور شبانه از آن جمله بود. داستان اصلي هم از قسمت 8 و 9 به بعد سير روايي خود را به شكل كامل دنبال مي كند. زماني هم كه از مردم در مورد قسمت هاي مختلف اين سريال نظر سنجي به عمل آمد، قسمت هايي كه فقط به مساله فعاليت هاي دو پليس پرداخته مي شد از تماشاگران كمتري برخوردار بود و قسمت هايي كه طي آن ناتاشا و اصغر كپك قصه را پيش مي بردند، بيشترين تعداد تماشاگر را به خود جلب كرده بود، اما در اين سريال پليس ها و شخصيت ها از همان ابتدا در هم تنيده مي شوند.
وي ادامه داد: اتفاقات بايد با قصه آميخته و در آن تنيده شود و اين تركيب بندي به خوبي انجام شود تا جذابيت و زيبايي خود را داشته باشد. در برخي از آثار پليسي گاه از يك صحنه تعقيب و گريز استفاده مي شود تا به اثر جذابيت و تنوع بصري بدهد، در حالي كه اگر اين صحنه بخشي از داستان پردازي نباشد، چندان جذابيت نخواهد داشت. در سريال " خواب و بيدار " براي پرداختن به فعاليت هاي پليس در بخش هاي مختلف مجبور بودم كه از صحنه هاي مختلف براي نشان دادن اين بخش استفاده كنم. اما در اين سريال جديد از اين كار احتراز كرده ام و بخش هاي مختلف سريال را به صورت متصل و به هم تنيده تا انتها دنبال كردم. بايد به اين مساله هم اشاره كنم كه در سريال " خواب و بيدار " ناتاشا و پليس ها از هم جدا بودند و داستان آنها به صورت موازي دنبال مي شد، اما در قسمت هاي پاياني به هم پيوستند. در " حس سوم " مساله بر عكس است. ابتدا تمامي شخصيت هاي اصلي قصه در كنار هم قرار دارند و در قالب يك خط داستاني پيش مي روند، اما در ادامه سريال از هم جدا مي شوند و هم كدام بخشي از داستان را پيش مي برد.
فخيم زاده در خصوص دليل استفاده از ريتم تند و به كارگيري تصاوير كوتاه و پشت سر هم در اين سريال توضيح داد: اين سريال به خاطر برخورداري از بار طنز آميز برخوردار است به طور طبيعي نماهاي بسته تر و خرد تري را مي طلبد. به همين خاطر نماهاي كوتاه و مقطع را مي طلبد. در سريال قبلي هم وقتي مساله صميمت روابط عاطفي ميان ناتاشا و اصغر كپك به ميان مي آيد، ريتم داستان پر كشش و سنگين مي شود. از سوي ديگر، ساخت سريال " خواب و بيدار " زمينه اي براي رسيدن به تجربه توليد يك اثر پليسي بود. اصولا" فيلم هاي پليسي از تقطيع زياد و سرعت ريتم بالايي برخوردار است و بر خلاف فيلم هاي ملودرام به سمت استفاده از ضرباهنگ سريع تمايل دارد. وقتي هم بار طنز به سريال افزوده شود آنچه كه اين شرايط خنده آور را ايجاد مي كند، واكنش بازيگر است. براي نمونه در قسمت سوم اين سريال نماهايي كه از واكنش جوان نسبت به صحبت هاي شخصيت اصلي داستان گرفته شده است يا عكس العمل معتاد در ايستگاه مترو حالت طنز را به وجود مي آورد.
وي درباره دليل استفاده از نسرين مقانلو در يكي از نقش هاي اصلي و عدم استفاده از رويا نونهالي در اين سريال يادآور شد: جدا از اينكه در هنگام توليد اين سريال خانم نونهالي در پروژه ديگري مشغول بازي بود، هر بازيگري در يك ژانر بيشتر خود را نشان مي دهد. گذشته از اين قرار نيست من هميشه با يك بازيگر كار كنم و همانطور كه يك بازيگر قرار نيست هميشه با يك كارگردان كار كند. من از ابتدا كه متن اين سريال را مي نوشتم به خانم نونهالي براي اين نقش فكر نمي كردم. بلكه نقش پليس درگيري را براي او در نظر گرفته بودم كه تا انتها نتوانستم اين شخصيت را دنبال كنم و آن را از قصه درآوردم. اين مساله هيچ ربطي به توانايي هاي بازيگري خانم نونهالي ندارد. زيرا او در كارهاي ديگر هم قدرت بالاي بازيگري خود را نشان داده است و امسال هم يكي از نامزدهاي انتخاب بازيگر برگزيده در جشنواره فيلم فجر بود. مساله ديگر اين است كه خانم مقانلو نيز در جايگاه خود هنرپيشه بسيار توانايي است كه بخش هاي طنز و جدي قصه را بسيار خوب درك مي كند و چون تجربه زيادي در زمينه بازيگري دارد و هنرپيشه توانايي است، او را براي حضور در اين نقش دعوت به همكاري كردم. خانم مقانلو در كارهاي ديگر از جمله " مهمان مامان " نيز بازي خوبي را ارايه كرده بود.
كارگردان " حس سوم " درباره بازي خودش در آثاري كه مي سازد، گفت: من بازي كردن را دوست دارم و اگر ببينم نقش با من هماهنگ است، بازي آن را برعهده مي گيرم. اما آثاري هم دارم كه در آن بازي نكرده ام كه " باغ در پاييز "، " همسر "، " خواستگاري " و " طپش " از آن جمله است. در كارهاي تاريخي هم كه ساختم بازي در نقش اول را بر عهده نگرفتم. در سريال " خواب و بيدار " هم براي بازي در نقش اصغر كپك با چند بازيگر صحبت كردم كه هر كدام به دليلي ميسر نشد و در پايان خودم اين نقش را ايفا كردم.
وي در خصوص اينكه بازي او در سريال بر كيفيت آن تاثير منفي نمي گذارد به خصوص كه اثر در زمان بازي او چشم سوم را از دست مي دهد، يادآور شد: من موقع نوشتن نقش ها به بازيگران آن فكر مي كنم و وقتي نقشي را براي خودم در نظر مي گيرم، به خوبي بر مشخصات و خصوصيات نقش تسلط و آشنايي دارم و از اين جهت چند ماه از بازيگران جلوتر هستم. مهمتر اينكه وقتي من به طور همزمان بازي و كارگرداني مي كنم، اين نيست كه دوربين را بكارم و كار خود را انجام بدهم. نخست اينكه يك بازيگر نقش اصلي حداكثر در 30 درصد از پلان هاي كل سريال بازي دارد كه صحنه هاي مختلف اين مقدار هم نزديك به 30 بار در بخش هاي مختلف ميزانسن دادن، هماهنگي با دوربين، نور، جا افتادن بازي ها و ايفاي نقش جلوي دوربين هر صحنه بازي مي شود. از طرف ديگر، در حال حاضر ابتدا هر نما به وسيله دوربين ديگري ( ويديو شاهد ) ضبط مي شود و من به دقت آن را مي بينم و اگر مشكلي وجود داشته باشد آن را برطرف مي كنم. من زماني كه امكانات ويديويي به اين وسعت وجود نداشت، بر روي كار خودم نظارت دقيق داشتم. حالا كه امكانات بسيار پيشرفت كرده است.
به گزارش "مهر" فخيم زاده درباره شرايط استفاده از جلوه هاي ويژه در زمان تعقيب و گريز يا انفجارهاي فيلم كه هميشه براي كارگردان هاي توليدات پليسي مشكلاتي به وجود مي آورد، عنوان كرد: من در اين مورد مشكل خاصي نداشتم و همه چيز با برنامه ريزي و به صورت دقيق پيش رفت كه البته بخشي از اين مساله بر اثر تجربه اي است كه از سريال قبلي به دست آورده ام. چون در آن سريال ما چند نفر زخمي داشتيم و چند تصادف ناخواسته ماشين به وجود آمده بود. اما اين بار شرايط خوب و هماهنگ شده پيش رفت.
وي در مورد ايجاد لحظه هايي كه بتواند مخاطب را به خود جذب كند و امكان تماشاي سريال از سوي بيننده را به وجود بياورد كه در بيشتر ساخته هاي فخيم زاده به چشم مي خورد، يادآور شد: اگر اين طور كه اشاره مي كنيد، باشد مساله اصلي به شرايط دراماتيكي اثر و دوري از مقدمه چيني هاي طولاني مربوط مي شود. گاه در آثار تلويزيوني يا سينمايي كارگردان دست به مقدمه چيني هاي طولاني مي زند كه همين مساله روي شرايط شكل گيري اثر و لحن قصه تاثير مي گذارد. به شكلي كه گاه پرده برداري از كاركترها دير انجام مي شود و مخاطب را خسته مي كند. مخاطب از ابتداي داستان بايد در جريان اتفاقات باشد و كشمكش داستان افت نكند. به اين ترتيب يك اثر در چشم مخاطب جلوه مي كند.
نظر شما