به گزارش خبرگزاري "مهر" حسن حنفي انديشمند مصري در مقاله اي كه در روزنامه الزمان به چاپ رسانده است اظهار مي دارد: بحث در باب نسبت سوسياليسم و اسلام در دهه ششم از قرن بيستم بجد مطرح شد. به دنبال اين بحث پاره اي از انديشمندان اسلامي دين اسلام را چنان مطرح مي كردند گويي در آن انديشه هاي سوسياليستي وجود دارد. با دين از سوسياليسيت دفاع مي كردند و مي گفتند: ثروت از آن خداست و ثروت خدا هم از آن مردم است و در عمل هم ربا را به دليل نداشتن ارزش ديني تحريم كردند.
وي اظهارداشت: اسلام ذخيره كردن و انباشته كردن ثروت را حرام كرده است و با تملك نيز مخالف است . مالك، حق استثمار و انتفاع و تصرف را دارد ولي حق احتكار و انباشته كردن و استعمار را ندارد. عدالت اجتماعي بيش از زكات دادن است.
حنفي با اشاره به حديثي ياد آورشد: از امت نيست كسي سير باشد در حاليكه همسايه اش گرسنه باشد و يا اينكه اگر كسي قوت روزانه اش را نيافت نمي تواند بر روي مردم شمشير كشد.
وي تأكيد كرد: در دهه هفتم اين مسئله كمرنگ شد و توجيه سوسياليستي به سوي نظام سرمايه داري و بخش خصوصي پيش رفت و به گونه اي مطرح شد كه اسلام با تجارت شرعي و ديني آن موافقت كرده و سود و بهره را حلال شمرده است.
از سوي ديگر انقلاب فلسطين از مقاومت تا شناسايي و از مبارزه تا صلح پيش مي رفت و جنگها و درگيريهايي با حكومت در داخل به وجود مي آمدند كه زمينه ساز تكرار تاريخ شدند و تحريكات و جنبشهاي اجتماعي جديد با وجود استعمار در اشكال مختلف چون جهاني شدن ، بازار و آزادي تجارت جهاني ايجاد شدند.
وي گفت: اشغال عراق، افغانستان و فلسطين شروع شد تا جائيكه ايران، سودان، سوريه و لبنان را نيز تهديد مي كرد . اين زمينه اي شد تا در دهه هشتم جهان قطب بندي شود و ابتدا با تك قطبي شدن شروع شد و رشد و خيزش ملتهاي گروهي، طايفه اي و اصيل عرب را به ناكامي كشاند.
حسن حنفي ياد آور شد: سيطره جديد و غرور سرمايه داري پس از سقوط نظام سوسياليستي بخشي عمده از جهان را در بر گرفت امپراطوري جديد آمريكا تأسيس شد و اين بار از غرب به شرق، از آتلانتا تا اروپا و براي اولين بار بار ديگر از اورال تا آسيا را شامل شد.
وي افزود: از سوي ديگر امپراطوري بزرگ اسرائيل جز در ايران، پاكستان، اواسط آسيا تا چين، آفريقاي جنوبي، اروپا، آمريكا حد و مرزي نداشت و بعد از گذشت چند سال مركز جهان شد و به دشمني با آمريكا در سرزمينهاي عربي و جهان اسلام و آمريكاي لاتين برخاست تا جايي كه قطب جديدي بين مركز و اطراف به وجود آورد. در اين ميان آمريكا پس از ناكام شدن از شدت مقاومت و نظام دموكراسي با ايجاد جنگها و تهديدها رشد و خيزش جديدي برداشت و جهان را به دو قسمت اخيار و اشرار تقسيم بندي نمود. در اين تقسيم بندي كساني كه با آمريكا هم پيمان بودند چون انگليس و برخي از كشورهاي اروپايي جزو اخيار بودند و دشمنان آنها بويژه كشورهاي عربي نيز جزو اشرار به شمار مي رفتند و كشورهايي چون ايران، افغانستان، فلسطين، لبنان و كره شمالي به عنوان محور شر در جهان ناميده شدند.
به گزارش "مهر"، به نظر حنفي جنبش جديد آزادي در آمريكاي لاتين با توجه به نظام سوسياليستي كه با نظام سرمايه داري مخالف بود سر بر افراشت و لويس ايناسيو در برزيل پرچم مستقل توسعه را به پيروزي رساند. يكي پس از ديگري در به استقلال رساندن كشورهاي خود تلاش كردند مانند ميشيل باشيلي از شيلي كه سعي در تغيير اوضاع زنان ساكن در جهان سوم كرد و يا در سال 1973 ليندي از نظام دموكراسي حمايت و دفاع كرد.
از سوي ديگر جهان عرب و اسلام نيز به سوي آزادي حركت كرد و بعد از حدود نيم قرن روح ملي و مبارز خود را به خاطر دستيابي به استقلال ملي با تمسك به اسلام سياسي كه موروث ملي بود، به دست آورد. به طوريكه در مصر با پيروزي اخوان المسلمين در انتخابات قانونگذاري، در فلسطين با پيروزي حماس، در لبنان با نمايندگان حزب الله و قواي ملي با آمريكا به مقابله برخاستند .
وي با اشاره به فعاليتهاي مردم مسلمان كشورهاي مختلف تصريح كرد: مردم عراق به منظور عدم سيطره آمريكا بر سياست آنها مقاومت كردند يا در افغانستان كه دشمني با آمريكا همچنان ادامه دارد، يا در خيابانهاي پاكستان كه به بيداري ملت براي استيلاء يافتن بر آمريكا و كشورهاي هم پيمان آن اقدام مي كنند. در ايران كه نمايندگان مردمي چون رئيس جمهور و ديگر نمايندگان به رشد روحي و تمسك به استقلال ملي همت مي گمارند. در تركيه كه داراي حزب عدالت و توسعه است و در مغرب كه نمايندگاني در نهضت استقلال و عدالت و توسعه و عدل و احسان دارند و با ياري مردم سعي در حفظ استقلال خود دارند و سعي مي كنند به هر شيوه اي استقلال و آزادي خود را از دست ندهند. اينها همه تلاشهايي است كه با سيطره امريكا مخالفت مي كنند.
نظر شما