حمايت مردم سوئد از دستيابي ايران به انرژي صلح آميز هسته اي

به گزارش خبرگزاري "مهر"، روزنامه مشهور سونسكادا گيلادت چاپ استكهلم در شماره 10 مه 2006 مقاله جوابيه حسن قشقاوي سفير ايران به مقاله 5 ماه مه 2006 سفير آمريكا در سوئد را تحت عنوان نگراني آمريكا و دورويي در صفحه اي به نام كانون سوزان (ويژه صفحه مناظرات روزنامه) به چاپ رسانده است و سپس در سايت خبري خود فضاي خاصي را براي دريافت و درج واكنش خوانندگان خود ايجاد نمود.

در تعدادي از نظرات اعلام شده از سوي مردم سوئد كه مي تواند تا حدود زيادي ديدگاه مردم آن كشور نسبت به تحولات جمهوري اسلامي ايران را آشكار كند، آمده است:

* (كاردار آمريكا) مي گويد كه ايران، مردم آن و همچنين وضع اقتصادي آن كشور به نيروگاه هسته اي نيازي ندارند در حالي كه اساس يكي از پيش فرض ها و شرايط بهبود يافتن وضع اقتصادي برخورداري از منبع انرژي خوب و مطلوب براي صنعت و مردم كشوري مي باشد.

* دقيقا در زماني كه جنگ در عراق در شرف پايان قرار مي گيرد، سخن از آغاز جنگ جديد به ميان مي آيد؟ آيا در اين دور واقعا سلاح و اسلحه اي كه بشود درباره آن صحبت كرد وجود دارد؟ آيا واقعا اين شرط عقل و خردمندي است كه بي جهت احساسات و عواطف را به بهانه سلاح اتمي به هيجان بياورند؟

* يك راه حل منطقي و عقلي اين است كه ايران اين شرط را مطرح نمايد كه ايران همان روزي به بازرسان آژانس بين المللي انرژي اتمي اجازه ورود و بازرسي مي دهد كه در همان روز اسرائيل نيز به بازرسان آژانس براي انجام عمل مشابه اجازه ورود بدهد.

* اگر بازرسان آژانس اجازه بازرسي از اسرائيل را بيابند، اين امر در واقع روندي بسيار اميدواركننده به سوي صلح خواهد بود، اگرچه ايالت متحده آمريكا هنوز اسرائيل را براي برداشتن چنين گامي تحت فشار قرار نداده است.

* اين احتمال وجود دارد كه صلح خاورميانه نهايتا زماني به وجود خواهد آمد كه اسرائيل حريفي هم وزن و اتمي در همان منطقه (خاورميانه) داشته باشد.

* كشورهائي كه قدرت اتمي دارند نمي توانند ديگران را از داشتن و برخورداري از چنين حقي بر حذر دارند. بهترين آلترناتيو اين است كه ايران برنامه هسته اي خويش را در ازاي اينكه كشورهاي اتمي سلاح هاي خويش را برچينند، كناربگذارد.

* ايرانيان در دست يابي و برخورداري از انرژي هسته اي براي توليد انرژي بر حسب ماده 1 معاهده ان پي تي حق دارند. ايرانيان در اين مناقشه طرف خشونت پيشه نيستند بلكه آمريكا و اسرائيل طرف خشونت طلب مي باشند. ايران در طول صدها سال گذشته هيچ كشوري را مورد تهاجم قرار نداده در حاليكه چنين ادعائي را درباره آمريكا و اسرائيل نمي توان مطرح كرد.

* از نظر حقوقي به نظر مي رسد كه ايران حق دارد از نظر اخلاقي به سختي مي توان گفت كه رفتار آمريكا، در زماني كه تلاش دارند از منابع نفتي امپراطوري خويش بدون زحمت دادن به خود براي جلوگيري از ريخت و پاش هايشان حفاظت مي كنند، صحيح باشد.

*اين رفتار آمريكا احمقانه است كه به استفاده از سلاح اتمي تهديد مي كند، زيرا اين حركت آمريكا موجب رشد تمايل همه به دست يافتن به سلاح اتمي مي انجامد.

* در دوران پس از نفت (در دوران جهان گذر كرده از وابستگي به انرژي نفتي) همه به يافتن انرژي آلترناتيو نيازمند هستند و اين تاسف آور است كه لازمه تامين چنين نيازي افزايش خطر سلاح اتمي تلقي شود.

* طرح وجود سلاح هاي هسته اي در ايران، محتملا بهانه اي براي حمله به ايران از سوي يك قدرت بزرگ و برتر مي باشد. در اين رابطه (براي فهم موضوع) مي توان ايران را با سوئد در سالهاي دهه 50 ميلادي مورد مقايسه قرار داد.

* مشكل اين است كه اصولا تهديدات و استدلالات و بهانه جوئي هاي آمريكا جدي گرفته مي شود و درباره آن چنان بحث مي شود كه گوئي آنها در واقع منظورشان همان چيزي است كه همه مي دانيد رئيس جمهور آمريكا به اندازه اي فاسد و منحط است و دو روئي او چنان است كه از دور داد مي زند.

* جورج بوش گوش كن و ياد بگير، تو قادر به ادامه سياست دو روئي و تصور اينكه مردم اين را نمي فهمند نيستي مردم ايران هرگز اجازه نمي دهند كه با آنها بعنوان ملت درجه دوم در جامعه جهاني رفتار شود. صلح و امنيت تنها از طريق گفتگو و ديالوگ ميسر است.

* اين جنگ مذهبي است بوش مي خواهد هركسي كه از تفسير و تلقي وي از انجيل تبعيت نمي كند را از بين ببرد. همان گونه كه پدران او 100 ميليون سرخ پوست و چندين ميليون آفريقائي را از بين بردند.