خبرگزاری مهر، گروه استانها- ونوس بهنود: تولیدات ادبیات کودک و نوجوان در استان اردبیل بهندرت روی خروجی رسانهها میرود. به حدی کم و کیف تولیدات غیرقابلقبول است که این روزها کودکان اردبیلی نه تنها با شاخصههای بومی، آداب و سنن، قهرمانان و ارزشهای اخلاقی محل زیست خود آشنا نیستند بلکه بیشتر از قهرمانان بومی، شخصیتهای وارداتی را میشناسند.
سابقه طول و دراز تولید اثر ادبی در این استان نیز نتوانسته خلأ پیش آمده را جبران کند و نگاهی گذرا نشان میدهد دستگاههای فرهنگی نیز اگر چه به ظاهر و از دور دستی در آتش داشتهاند اما در عمل چندان در حوزه تولید اثر ادبی برای کودکان و نوجوانان موفق عمل نکردهاند.
نبود چارچوبهای حرفهای تولید اثر و شاید کوچ اجباری نویسندگان موفق موجب شده تولیدات بیشتر با دنیای کودک بیگانه بوده و حتی برخی سفارشیسازیها به آفت تربیتی کودک و نوجوان تبدیل شود.
امروز نویسندگان فعال در حوزه ادبیات کودک معتقدند اگر به دنبال انتقال مواریث فرهنگی به نسل آینده هستیم نباید از ادبیات و نقش تربیتی آن غفلت کنیم. بهویژه بهمنظور نگاه توسعه محور و بهبود کیفیت زندگی نسل آینده تمرکز بر تربیت روحی و روانی کودکان با ابزاری به نام کتاب که از اصل آموزش غیرمستقیم استفاده میکند ضروری است.
خبرگزاری مهر با بررسی میدانی کتب کودک و نوجوان موجود در بازار کتاب اردبیل بررسی کم و کیف کتب را ضروری دانست و بر همین اساس در میزگرد خود پای صحبتهای سه تن از نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان نشست.
سه چهرهای که هر یک دغدغههایی در حوزه فعالیت خود دارد و معتقد به تغییر نگاه کلی حاکم بر ادبیات کودک و نوجوان است. داور فرمانی نمایشنامهنویس و فعال کودک و نوجوان در رسانه ملی، حسین قربان زاده و لیلا فرید دو نویسنده ادبیات کودک و نوجوان و فعال در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان استان اردبیل مهمان میزگرد خبرگزاری مهر هستند.
*وضعیت تولیدات ادبیات کودک و نوجوان را به لحاظ کمی چطور ارزیابی میکنید؟
فرید: تا آنجا که بنده مطلع هستم در دو سال گذشته فقط یک کتاب کودک و نوجوان در اردبیل تولید شده است و به لحاظ کمی و کیفی تولیدات مقبول نیست. ما به لحاظ ظاهر و محتوای کتب با نواقص بسیاری مواجه هستیم و متأسفانه چون مکان و مجموعهای برای بررسی و ارزیابی تولیدات نیست به لحاظ نگارش کتب نیز مشکلات بسیاری را شاهدیم.
به دلیل اینکه کودک مخاطبی نیست که به لحاظ فنی و تخصصی کیفیت کتاب را ارزیابی کند، در نتیجه نمیتوان از بازخورد کتاب نیز متوجه ارتباطگیری آن شد.
فرمانی: اغلب نویسندگان فعال حوزه کودک و نوجوان معتقدند اگر مطالعه وارد دنیای کودک شود، بزه فرد در سالهای بعد زندگی کاهش خواهد یافت. به این دلیل که ادبیات میتواند خلاقیت کودک را تربیت کند و این خلاقیت وی را در مسیر مثبت قرار دهد. از سویی تلاش نویسنده باید به حدی باشد که کودک را ترغیب به خواندن کند. بهعنوانمثال در مدارس کتابخانه داریم اما اغلب مشاهده میشود کتب موجود در آن به درد کودک و نوجوان نمیخورد و حتی ارتباطی به حوزه فکری کودک و نوجوان ندارد.
فرید: دلیل آن به این معضل برمیگردد که بخشی از معلمان کتاب خوب را نمیشناسند و این ضعف بزرگی در سیستم آموزشوپرورش است.
فرمانی: بله. ادبیات میتواند تخیل کودک را فعال کند و کودک از کتاب الهام بگیرد. ما به لحاظ ظرفیت منابع بومی محلی جزو کشورهای ثروتمند هستیم و در فرهنگ بومی خود استان، داستان نقش کلیدی دارد. به عقیده من برخی موانع در راستای شناساندن این ظرفیتها داریم از جمله اینکه باید زبان را بشناسیم و بسیاری از المانهای بومی را بهواسطه زبان معرفی کنیم. متأسفانه اغلب در مقابل این ضرورت مقاومت میشود و موردپذیرش نیست.
قربان زاده: ادبیات کودک در استان و کشور هنوز ناشناخته و مهجور است چرا که بیشتر وارداتی است. تا چند سال قبل حتی کتاب به اندازه کافی نداشتیم و نسلی از نویسندگان از جمله جعفر ابراهیمی، بایرامی، امیرحسین فردی و غفار زادگان توانستند ادبیات کودک اردبیل را شکل دهند. البته به عقیده بنده یکی از دلایل موفقیت این بود که در خارج از اردبیل پرورش یافتند و در حال حاضر تربیت نسل دیگر ادبیات کودک و نوجوان در هاله ابهام است.
فرید: بنده معتقدم در اردبیل نویسنده حمایت نمیشود و این نویسندگان اگر در اردبیل میماندند به این موفقیت نمیرسیدند.
قربان زاده: بله یک دلیل میتواند فرمایش شما باشد اما تربیت نسل جدید نویسندگان به عقیده بنده حلقه مفقوده است و لازم است حتی با حمایت دستگاههای دولتی نویسندگان آزادی تربیت شوند تا بتوانند ادبیات کودک و نوجوان استان را تغذیه کنند.
*به عقیده شما آثار تولیدی در خود استان توانسته است پاسخگوی نیاز کودک و نوجوان باشد؟
قربان زاده: تأثیر ادبیات در تربیت کودک بحث گستردهای است و تربیتی به نام نصیحت منسوخ شده است. خود بنده در رفتار با فرزندم و مقایسه آن با شیوههای جدید توصیه شده میبینم ما والدین اشتباهات متعددی داریم و اگر زمانی به کودک گفته میشد ندو زمین میخوری امروز باید از وی پرسید آیا مطمئنی تا آنجا میتوانی بدوی؟
فرید: هر گونه تولید فرهنگی به نفع جامعه است. در مقایسه با آثار ادبی بزرگسال آثار ادبی کودکان در ایران ضعیف است و بهویژه در خود استان این ضعف بیشتر مشاهده میشود. بهعنوانمثال در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان در بررسی کتب مشاهده میشود برخی کتابها قانعکننده نیست و یا ترجمه شده اما به المانهای بومی توجه نکرده است. به عقیده بنده ادبیات کودک نوپا است و ضعفهای زیادی دارد.
فرمانی: یکبار تعمداً با دخترم رفتم کتاب خریدم تا یاد بدهم کتاب هم به مانند هر نیازمندی دیگر باید تهیه شود و باید برای آن پول داد. اما مسئله این است که گستره توان من فرهنگسازی برای کودک خودم است و باید به صورت گستردهتر نهادهای متولی اهمیت کتاب را فرهنگسازی کنند. اما ما شاهد هستیم جایی به نام تازه میدان داریم که مواد غذایی روزمره مردم را تأمین میکند اما جایی برای کتاب نداریم. با بهبود فرهنگسازی تقاضا نیز افزایش مییابد و کتب به سمت تولید محتوا خواهند رفت.
قربان زاده: در استان اردبیل اگر کمی بیانصاف باشیم ما ادبیات کودک نداریم. اگر خوشبین باشیم میتوانیم بگوییم احتمال اینکه وضعیت تولیدات بهبود یابد وجود دارد. به عقیده من یک دلیل آن به تأمین نویسنده و حمایت از وی برمیگردد. برای دستیابی به پول ناشر با دو نوع نویسنده مواجه است. نویسندهای که پول میدهد اثر چاپ میکند و یک تعدادی دیگر که اثر میدهند پول میگیرند. بهعنوانمثال ۲۰ میلیون ریال برای چاپ کتاب هزینه میشود و درنهایت پولی که به نویسنده میدهند ۱۲ درصد در وضعیت خوشبینانه است. در سطح کشور به عقیده من نویسنده حرفهای کودک و نوجوان نداریم.
در سال۹۰ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان در سطح کشور طرحی اجرا کرد که تحول قابلتوجهی در تولیدات به همراه داشت. ۵۰ نویسنده کودک و نوجوان هر ماه در یک استان دور هم جمع شدند و از هشت صبح تا ۱۰ شب به همفکری پرداختند. خروجی آن ۶۰ رمان و ۳۶۵ طرح رمان بود.
از سویی اینکه اثر نویسنده ایرانی با ترجمه مقایسه میشود ظلم در حق اوست. در خود انگلستان سالانه چهار هزار رمان تولید میشود معلوم است در چنین وضعیتی سطح تولیدات ارتقا مییابد و در خود کشور وقتی تولیدات سالانه چند ده تا بیشتر نیست نباید مقایسه کرد.
متأسفانه توقف طرح کانون صدمه زیادی وارد کرد درحالیکه این موضوع داشت ادبیات کودک و نوجوان استانها را بهبود میبخشید.
*در بحث نوشتار مقوله اخلاقیات و توجه به نیاز مخاطب هم مطرح است. همه جا تأکید به حمایت از نویسنده میشود. اما آیا خود نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان دچار یک قهر اجباری از فضای نوشتن نیستند؟
فرمانی: کودک بدون گناه به دنیا میآید و هرچیزی که بعد از آن یاد میگیرد مسئولیتش به عهده ما بزرگترها است. من موافق این موضوع هستم که کتابهای تبلیغ شده زیادی داریم که کیفیت پایین دارد و حتی مخرب است. هزینه تولید و تهیه این کتابها حتی شاید از تلاشهای کانون پرورش فکری بیشتر باشد. درحالیکه ما باید کتابی داشته باشیم که کودک بعد از خواندن آن به این نتیجه برسد کاشت درخت لازم است، مهربانی با حیوانات یک اخلاق نیک است. دعوا نکردن یک ضرورت است.
در برخی مواقع به حدی کتاب زیاد است که برای کاغذی که صرف آن شده باید افسوس خورد. درحوزه نمایشنامه در همین وضعیتی که با شما صحبت میکنم آثار مطرحی داریم که حمایت نمیشود و متأسفانه آن کتابهای تبلیغی مورد حمایت است.
از سویی این اظهارات که پول نمیدهند نویسنده به تعهدات خود عمل کند به عقیده بنده کمی شعارزده است. نویسندگان موفق به خاطر این موفق هستند که شرایط فعالیت مطلوب محیطی داشتهاند. حتی اگر فقر داشتهاند برای خط به خط نوشته توضیح ندادهاند.
فرید: نمیتوان حمایت از نویسنده را انکار کرد. در واقع بسیاری از آثار نویسندگان موفق هم حتی بعد از مرگشان شناخته شده است.
قربان زاده:بنده معتقدم هیچ نویسندهای برای منحرف کردن کودک کتاب نمینویسد. حتی نویسندهای که شیطانپرستی را مینویسد در واقع به دنبال جذب مخاطب است نه انحراف او و از منظر خودش کودک را هدایت میکند. در بازار کتابهایی داریم که بیشتر برای کلمه سه حرفی پول نوشته شدهاند. از سویی ما سیستم آموزش تربیت مخاطب نداریم.
تربیت نسل جدید نویسندگان به عقیده بنده حلقه مفقوده است و لازم است حتی با حمایت دستگاههای دولتی نویسندگان آزادی تربیت شوند تا بتوانند ادبیات کودک و نوجوان استان را تغذیه کنند. بهعنوانمثال وقتی تماشاگر ما با یک بسته تخمه و یک نایلون چیپس و پفک میرود تئاتر میبیند اما در کشورهای دیگر مثل همین آذربایجان فقط یک آب معدنی دست تماشاگر هست، هنوز نتوانستیم تربیت مخاطب داشته باشیم. و باید اذعان کرد تمام نهادهایی که مسئول تربیت مخاطب تئاتر بودهاند ضعیف عمل کردند که امروز وضع به این شکل است.
در کتاب هم مشکل مشابهی گریبان گیر است. ناشر به شکل قابلتوجهی سیندرلا را نقاشی میکند و با قیمت پایینتر روانه بازار میکند. من نویسنده قیمتی که به اثرم میدهم بیشتر است حتی اگر کیفیت محتوای من بیشتر باشد چون حمایت نشدهام کتاب پر زرقوبرق به فروش میرسد و کسی کتاب من را نخواهد خواست.
این موضوع اصلاح پروسه حمایت از کتابهای تولیدی را دوچندان ساخته است. از سویی صداوسیما هم قصور دارد. یک زمانی از صداو سیما خواستیم کتابهای کانون را روزانه پنج دقیقه معرفی کنند. پاسخشان این بود که همچنان که پفک صاحب دارد و پول میدهد، کتاب هم صاحب دارد و پول بدهد تا معرفی کنیم.
اما نکته اینجاست که مادام که نگاه ما به فرهنگ هزینه باشد این مشکل بر جای خود باقی است. هنر سفارشی نمیتواند نتیجهبخش باشد و کتاب خود نیازمند حمایت است.
*ما با مشکل ضعف المانهای بومی در کتب ادبیات کودک و نوجوان مواجه ایم. در سطح کلیتر به عقیده شما کتب این دو قشر باید به چه شاخصههایی متناسب با نیاز امروز کودک بپردازد؟
فرید: به عقیده من اصلیترین موضوع بازیابی هویت کودکان است. بهعنوانمثال والدین ما در اردبیل اغلب دوست دارند با زبان فارسی با کودک خود صحبت کنند و این تفکر مخربی است. چنین دیدگاهی باعث میشود بهمرور زبان ترکی از بین برود. از سویی مهارتهای ۱۰ گانه باید در کتب آموزش داده شود. تأکید بنده خواندن کتاب از سوی مادران است. اگر مادران کتابخوان باشند کودکان نیز به کتاب تمایل نشان خواهند داد.
فرمانی: در ابتدا باید کودک را بشناسیم. در استان اردبیل خوراک ادبی کودک با استان تهران فرق دارد. مثلاً وقتی از بالخلی چای کتاب بنویسیم کودکان اردبیلی به سادگی با آن ارتباط برقرار میکنند چون آن را میشناسند. ما نیازمند تحقیق و پژوهش از مؤلفههای بومی شهرها و روستاها و کاربست آن در کتاب هستیم. علاوه بر این باید به منابع فولکلور مراجعه کرد و مسائل امروزی کودکان از جمله اضطراب را پوشش داد.
قبل از کودک به نظر بنده باید در ابتدا پدر و مادر کتاب بخوانند. کودک تقصیر کار نیست و دیدگاه برخی والدین که کودک نمیفهمد درست نیست. متأسفانه نویسندگان کمی داریم که دنیای کودک را به درستی بشناسند درحالیکه این شناخت میتواند منجر به خلق اثر خوب و ممتاز شود.
قربان زاده: هدف ادبیات تربیت خلاق کودک است. یک تعداد از ارزشها در همه جای دنیا مشترک است مثلاینکه دروغگویی بد است. ادبیات کودک باید بتواند این ارزشها را به کودک انتقال دهد اما قصههای امروزی باید متناسب با نیاز کودک امروز باشد. نگاه امروز کودک به مسائل مختلف باید مطالعه شده و بر اساس آن کتاب خلق شود. مثلاً ما داستان مادری که فرزندانش اذیتش میکنند و به پرونده کوکو تبدیل میشود را داریم که برای کودک امروز پذیرفته نیست.
اما در مقابل داستان مادری که فرزندانش اذیتش میکنند و مریخیها آن را میدزدند تا مادر آن ها شود برای کودک امروز جذابیت دارد. نویسنده باید نگاه جدید داشته و به اقتضائات توجه نشان دهد.
*چه پیشنهادی به نهادهای فرهنگی برای رفع معضلاتی که طرح شد دارید؟
فرید: ما در استان اردبیل نیازمند کارگروه ادبیات کودک و نوجوان هستیم. در این کارگروه دستگاههای دخیل با نیازهای کودکان میتوانند همفکری کنند و مثلاً بهزیستی میتواند بیاید مشکلات روز را طرح کند تا در کتابها به آن پرداخته شود.
از سویی تولیدات کتاب باید کارگردانی شود. با کارگردانی در واقع به نیاز روز کودکان توجه شده و از سویی تربیت صحیح همفکری میشود. افراد علاقهمند میتوانند این کارگروه را شکل دهند و نویسندگان را به یاری بطلبند.
باید از ظرفیت مادران هم استفاده شود در اردبیل فعالیت روی این حوزه بسیار بهندرت مشاهده میشود. درحالیکه در تهران موسسه مادران ایجاد شده که کتابهای مخصوص مادران هماندیشی و مطالعه میشود. خود بنده علاقهمند به راهاندازی چنین موسسهای بودم اما نیازمند کارگروهی است و از توان یک فرد خارج است.
نهادهای فرهنگی تا زمانی که پی به اهمیت مسائل کودک نبرند محال است کاری بکنند فرمانی: بنده تأکید روی نقش صرف مادر ندارم و هر دو پدر و مادر در تربیت نقش کلیدی دارند. اگر به فکر تربیت کودک هستیم باید فوتوفن اخلاق جدید را بدانیم و در نقش مادر خلاصه نکنیم. اتفاقاً جایی که حضور پدر کمتر است زنگ خطری است برای تربیت کودک.
به عقیده بنده نهادهای فرهنگی تا زمانی که پی به اهمیت مسائل کودک نبرند محال است کاری بکنند. دستگاههای دولتی برای تربیت کودک باید توجه داشته باشند و تمامی نیازها و ویژگیها را تفهیم کنند. اهمیت موضوع و سرمایه باید موردتوجه قرار گیرد.
قربان زاده: ما امروز اتفاق خوبی را شاهدیم. والدین امروز به این نتیجه رسیدند که برای تربیت کودک مشورت بگیرند. هرقدر سواد والدین بالا برود بیشتر احساس نیاز میکنند. در واقع تربیت کودک دیگر مقوله تخصصی تصور میشود.
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان استان اخیراً طرح قابلتوجهی را اجرا میکند که آموزش مادران و پدران قصهگو است. در واقع ارتباطگیری مؤثر در این دورهها آموزش داده میشود. چنین اقداماتی باید توسعه یابد.
از سویی صداوسیما هم باید ورود به مسائل کودکان را جدی بگیرد. تربیت نسل کودک تربیت آینده این استان است.
فرید: اگر ما والدین کتابخوان نداشته باشیم و معلمانی که کتاب را نمیشناسند نمیتوانیم کودک کتابخوان تربیت کنیم و لازم است در این خصوص برنامههای تربیتی اجرا شود.
نظر شما