متن پیشرو، بریدهای از کتاب «سیر در بیراهه: مروری بر جریان قائممقامی و انحراف و عزل آیتالله منتظری و مواضع حضرت امام خمینی (رحمهالله) در مقابل آن» نوشتۀ آقایان علی جعفریهرستانی و محمداسماعیل پسندیده است که توسط نشر سدید منتشر شده است.
مخالفبودن امام خمینی با گنجاندن قید مرجعیت در شرایط رهبری
قيد «مرجعيت» در هنگام تدوين قانون اساسي در شرايط رهبر گنجانده شده بود و حضرت امام(ره) سالها بعد در پاسخ به شوراي بازنگري قانون اساسي در سال ۱۳۶۸ نوشتند كه از ابتدا با قرار دادن اين شرط براي رهبر مخالف بودهاند. [۱] ايشان در پاسخ به نامه رئيس مجلس خبرگان در مورد شرط مرجعيت در شرايط رهبري نظام اسلامي اينگونه نوشتند:[۲]
نظر امام(ره) در مورد عدم لزوم شرط مرجعيت در شرايط رهبرى در قانون اساسی
زمان: ۹ ارديبهشت ۱۳۶۸/۲۲ رمضان ۱۴۰۹
مخاطب: مشكينى، على (رئيس مجلس خبرگان)
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت حجت الاسلام والمسلمين جناب آقاى حاج شيخ على مشكينى- دامت افاضاته-
پس از عرض سلام، خواسته بوديد نظرم را در مورد متمم قانون اساسى بيان كنم.
هر گونه آقايان صلاح دانستند عمل كنند. من دخالتى نمىكنم. فقط درمورد رهبرى، ما كه نمىتوانيم نظام اسلامىمان را بدون سرپرست رها كنيم. بايد فردى را انتخاب كنيم كه از حيثيت اسلامىمان در جهان سياست و نيرنگ دفاع كند. من از ابتدا معتقد بودم و اصرار داشتم كه شرط «مرجعيت» لازم نيست. مجتهد عادل مورد تأييد خبرگان محترم سراسر كشور كفايت مىكند. اگر مردم به خبرگان رأى دادند تا مجتهد عادلى را براى رهبرى حكومتشان تعيين كنند، وقتى آنها هم فردى را تعيين كردند تا رهبرى را به عهده بگيرد، قهرى او مورد قبول مردم است. در اين صورت او ولىّ منتخب مردم مىشود و حكمش نافذ است. در اصل قانون اساسى من اين را مىگفتم، ولى دوستان در شرط «مرجعيت» پافشارى كردند، من هم قبول كردم. من در آن هنگام مىدانستم كه اين در آينده نه چندان دور قابل پياده شدن نيست. توفيق آقايان را از درگاه خداوند متعال خواستارم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
۹/۲/۱۳۶۸
روح الله الموسوى الخمينى
تلاش برای مطرحشدن مرجعیت آیتالله منتظری
با توجه به رخداد عارضه قلبي براي امام(ره) و حوادث و بحرانهاي سالهاي ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ از جمله کودتاي نوژه و طرح بمباران بيت امام(ره) در این کودتا، نیروهای انقلابي از بزرگداشت و تکريم آيتالله منتظري فروگذار نميکردند. يکي از اين تلاشها، مطرح شدن مرجعيت ايشان بود. آقاي هاشمي رفسنجاني در اين مورد ميگويد:
«ما با کسي بحث نکرده بوديم ولي ميخواستيم زمينهسازي کنيم. امام(ره) هم احتياطهاي خود را به ايشان ارجاع دادند، يعني ايشان عملاً مرجع تقليد شدند. اين يک کار لازم بود که بايد ميشد و ما انجام داديم.»[۳]
از این بیان آقای هاشمی اینطور استنباط می شود که حضرت امام(ره) نیز با جریان زمینهسازی برای طرح آیت الله منتظری در مجلس خبرگان موافق بودند. در حالی که قرائن و اسناد متعددی خلاف این تحلیل وجود دارد. اگرچه با تلاش نیروهای انقلابی و روحانیون سرشناس از همان ابتدای انقلاب، زمینههای جانشینی آقای منتظری فراهم شده بود اما حضرت امام(ره) با آگاهی از سادهلوحی ایشان و نفود افراد ناصالح در بیت ایشان با این امر مخالف بودند.
حجتالاسلام محمدي گيلاني از جلسه خود با امام(ره) در همان زمان خبر میدهد كه حاكي از مخالفت حضرت امام(ره) با قائم مقامي آقاي منتظري از همان آغاز ماجرا است. به گفته ايشان حضرت امام(ره) ضمن برشمردن برخي ويژگيهای آقاي منتظري با اين تصميم مخالفت ميكنند و حتي از آقاي هاشمي رفسنجاني هم ميخواهند كه آقاي منتظري(ره) مطرح نشود. اما آقاي هاشمي با بیان اينكه «چون قبلاً اعلام كردهايم ديگر نميشود» درخواست امام(ره) را رد ميكند. [۴]
آیت الله محمدی گیلانی نیز در این باره میگوید:
«یک روز قبل از مطرح شدن قائم مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان، من ضمن تماس با دفتر امام، کتباً (از طریق آقای توسلی و آقای رسولی محلاتی) از ایشان درخواست ملاقات کردم. در آن موقع اعلام شده بود که امام(ره) تا پانزده روز ملاقات ندارند. من در تکه کاغذی نوشتم [که] مطلبی واجب و ضروری است، احساس وجوب کردم به عرض مبارک برسانم. امام(ره) اجازه دادند خدمتشان رسیدم. گفتم: فردا قرار است موضوع قائم مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان مطرح شود، خواستم به عرضتان برسانم به آقای هاشمی بگویید [آقای منتظری] مطرح نشود. من به آقای منتظری ارادت دارم، خدمتشان درس خواندهام، ایشان را عابد و زاهد میدانم، ولی این خصوصیات کافی نیست.
او از عهده این کار برنمیآید. امام [نیز] گلههای سوزانی از آقای منتظری آغاز کرد که کجا چه کرده و کجا چه...! و اضافه فرمود: احمد هم از او دفاع میکند! از منزل سید مهدی هاشمی، دستنویسهای او را آوردهاند، من دیدم، نامههای آقای منتظری از نوشتههای مهدی هاشمی الهام گرفته! این را من برای ایشان نوشتم... سخن امام که به اینجا رسید من گفتم: آقای منتظری عین نامه شما را آورد و در جلسه خواند و با خنده گفت: امام خیال کرده که آنچه من برایش مینویسم، الهام از سیدمهدی میگیرم! امام فرمود: نامه مرا آورد در جلسه خواند!؟ گفتم: بله! آقای سیدعباس خاتم و سیدجعفر کریمی و چندنفر دیگر هم بودند.
امام فرمود: او اینطور است!. عرض کردم: بفرمایید که فردا ایشان به عنوان قائم مقام رهبری مطرح نشود. امام قدری فکر کرد و فرمود: احمد نیست، می شود شما زحمت بکشید و به آقای هاشمی بگویید بعد از ظهر من ایشان را ببینم؟ عرض کردم: بله، اما به آقای هاشمی نفرمایید که من آمدم [و این جریان را خدمت شما گفتم]. به هیچ کس نگویید. میترسم [باند مهدی هاشمی] مرا هم شمسآبادی کنند یا مثل شیخ قنبر در چاه بیندازند. این را که گفتم، امام- اعلی الله مقامه- سه بار خندید و فرمود: خاطرت جمع باشید.
از دفتر امام حرکت کردم و آمدم شورای نگهبان. جلسه تمام شده بود و بعد رفتم خدمت آقای هاشمی و [به ایشان] گفتم صبح، خدمت امام رسیدم، کاری داشتم. فرمودند به آقای هاشمی بگویید که من ایشان را ببینم... [پس از ملاقات با آقای هاشمی] شب، بعد از نماز مغرب و عشا، خانم حاج احمد آقا زنگ زد که حاج آقا! امام فرمودند: آنچه امروز ما صحبت کردیم، مبادا از شما تجاوز کند. گفتم: همینطور است. فردای آن روز آقای هاشمی موضوع قائممقامی آقای منتظری را در مجلس خبرگان مطرح کرد.
صحبت امام خمینی با آقای هاشمی رفسنجانی در مورد مطرحنکردن موضوع قائممقامی آقای منتظری
... پس از این ماجرا، روزی آقای هاشمی در حضور جمعی گفت: من بعدازظهر رفتم خدمت امام. امام فرمودند: موضوع قائم مقامی آقای منتظری را فردا مطرح نکن. گفتم: چرا؟ ما در اجلاسیه قبل، به آقایان گفتهایم که ایشان را به عنوان قائممقام مطرح کنیم. فرمود: نه! یکی از دوستان آمده و چنین گفته... گفتم: ما اعلام کردهایم. نمیشود...» [۵]
علاوه بر این، حضرت امام خميني(ره) در ماجرای عزل آیت الله منتظری از مخالفت اولیه خود پرده برداشتند. ایشان در نامة تاریخی خود به آقاي منتظري به وي اعلام كردند كه از همان ابتدا با انتخاب وي به قائم مقامي رهبري مخالف بودهاند. ایشان با بیان سوگند جلاله فرمودند: «والله قسم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم.»[۶]
مهمترین علت سکوت امام خمینی در مورد نصب آقای منتظری به قائممقامی
اگر چه حضرت امام(ره) مخالف نصب آقای منتظری بودند، اما به دلايلي از جمله احترام به نظر نمايندگان مردم در خبرگان رهبري نظر خويش را علني نفرمودند. از طرفی به اعتقاد برخی، امام(ره) معتقد بودند انحراف فكري و تزلزل شخصيتي آقاي منتظري قابل اصلاح است. از اينرو سعي كردند با تذكرهاي مستقيم و غيرمستقيم مشكلات و خطاها و علت نگراني خويش را از رفتار و گفتار وي گوشزد كنند. اما به نظر میرسد مهمترین علت سکوت امام(ره) این بود که خود مردم و مخصوصاً مسئولان و نخبگان سیاسی به شناخت و آگاهی لازم جهت تشخیص مصالح خود و جامعه و نظام اسلامی برسند.
تحمیلنکردن نظر خود بر مردم، مشی امام خمینی در دوران حیاتشان
مشی حضرت امام(ره) در دوران حیاتشان این نبود که نظر خود را بر مردم تحمیل کنند؛ بلکه تلاش میکردند که خود مردم به رشد و آگاهی لازم برسند و مسائل را متوجه شوند و لذا در ماجراهای مشابه از جمله نصب بازرگان به سمت نخستوزیری دولت موقت که به پیشنهاد اعضای شورای انقلاب بود و همچنین انتخاب بنیصدر که از سوی مردم صورت پذیرفته بود، حضرت امام(ره) اگرچه بعد از افشای ماهیت آنها اعلام کردند از اول با انتخاب آنان مخالف بودهاند و نزدیکان امام(ره) هم بر این مخالفت ایشان اذعان دارند، اما با رأی و نظر مردم و مسئولان همراه میشدند.
این امر اگر چه هزینههایی به دنبال داشت امّا باعث ایجاد سرمایهای گرانبها به نام بصیرت و آگاهی در مردم میشد که میتوانست انقلاب اسلامی را در مقابل خطرات بیمه کند.
دلایل اقدام مجلس خبرگان به انتخاب جانشین رهبری
به هر حال نمايندگان مجلس خبرگان با توجه به شرايط افراد مطرح و سوابق انقلابي و مبارزاتي و علمي آقاي منتظري، وي را به عنوان گزینۀ رهبری بعد از امام(ره) انتخاب كردند. وجود دلايلي مانند نگراني از ايجاد اختلاف بين نيروهاي انقلاب و سوء استفادة دشمنان انقلاب از آن و فرصت براي ضربهزدن به انقلاب باعث شده بود كه خبرگان رهبري در اولين اقدام خود دست به انتخاب جانشین رهبري بزند. [۷]
پس از انتخاب آقاي منتظري در ابتدا قرار بر اين شد كه اين انتخاب محرمانه بماند و عمومي نشود اما تنها پس از مدتي، يكي از اعضاي خبرگان در سخنراني خود به اين موضوع اشاره نمود و مجلس خبرگان رهبري كه در موضع انفعال قرار گرفته بود به ناچار موضوع را تأييد کرد[۸] و اعلام نمود كه در تاريخ ۲۶/۴/۶۴ خبرگان رهبري آقاي منتظري را به عنوان گزینه آینده رهبري برگزيده است. متن مصوب خبرگان به این شرح بود:
بسم الله الرحمن الرحيم
خبرگان امت به موجب تكليف مصرح در مصوبه روز ۲۴/۴/۶۴ مجلس خبرگان و به عنوان مقدمة عقليه لازم براي عمل به اصل ۱۰۷ قانون اساسي، فقيه عاليقدر و مجاهد، حضرت آيت الله منتظري ـدامت بركاتهـ را به عنوان مصداق كامل قسمت دوم اصل مزبور، تعيين ميكنند. [۹]
معرفی آیتالله منتظری بهعنوان مصداق اصل دوم قانون اساسی
نکتۀ بسیار مهم این است که در این مصوبه، آیتالله منتظری بعنوان مصداق اصل دوم قانون اساسی معرفی گردیده است. اصل دوم قانون اساسی اصلی است که انتخاب رهبری توسط مجلس خبرگان را بیان میکند و این اصل هیچ اختیاری را برای فقیه در دوران حیات و ولایت فقیه قبل از او ثابت نمینماید. امّا آنچه بعدها تحت عنوان قائم مقام رهبری از سوی بیت آیتالله منتظری و شخص ایشان مطرح شد و مورد قبول انقلابیون قرار گرفت، اصطلاحی بود که جانشینی ایشان در زمان حیات امام (ره) را به ذهن متبادر میکرد و عملاً دست ایشان را برای دخالت در شئون مختلف کشور باز مینمود.
شاید تصور لزوم آمادگی ایشان برای رهبری و آشنایی با امور کشور و لزوم ارتباط و آشنایی با مردم و ایجاد مقبولیت مردمی دست به دست هم داد تا نیروهای دلسوز انقلاب نیز با ورود ایشان به شئون مختلف اختیارات امام(ره) مخالفتی نکنند و حضرت امام(ره) نیز با نگاه تربیتی و اصلاحی تلاش کنند با واگذاری برخی امور به ایشان، شخصیت ایشان و بصیرت و آگاهی ایشان را ارتقا دهند. اما در ورای این نگاههای خیرخواهانه، گروهی از مخالفان انقلاب نیز تلاش میکردند با افزایش نفوذ آیتالله منتظری، زمینه را برای اعمال افکار انحرافی خود در انقلاب اسلامی فراهم نمایند. از دید آنها آیتالله منتظری آلت دستی برای انحراف انقلاب و نفوذ در قدرت به حساب میآمد.
[۳] - حقيقتها و مصلحتها، به کوشش مسعود سفيري، نشر ني، ۱۳۷۸، ص ۱۱۰ . نکته جالب توجه این است که در حالي که آيتالله منتظري عنوان مرجعيت خود را پس از انقلاب و با تلاش نيروهاي انقلابي و نظر حضرت امام(ره) بدست آورد، اما ايشان در خاطرات خود ادعا نموده است که حضرت امام(ره) مطرح شدن و مقبوليت عام يافتن خود را مديون تلاشهاي وي در سالهاي آغاز مبارزه (دهه ۱۳۴۰) است.
[۴] - سنجه انصاف، محمد ريشهري، ص ۱۸-۱۶، سخنراني آقاي محمدي گيلاني در ۶/۹/۷۹ به مناسبت شهادت امام كاظم (ع) در منزل آقاي علي رازميني.
[۵] - سنجه انصاف، محمد ري شهري، ص ۱۸ – ۱۶ .
[۶] - صحيفة امام، ج ۲۱، ص ۳۳۱.
[۷] - تحولات سياسي اجتماعي پس از انقلاب، فوزي، ج ۲، ص ۱۴۱
[۸] - برخی از تحليلگران معاصر معتقداند براي علني ساختن قائم مقامي رهبري آقاي منتظري يك اتفاق ساده نبوده است، بلكه برنامهريزي يك باند براي استحاله نظام بوده است، رضا سراج اینگونه مينويسد: اين باند با جريان سازي گسترده و پيچيده [پروژه نفود در حاكميت و استحاله نظام] را تا مراحل نهايي پيش برد و با علني ساختن مسئله قائم مقامي آقاي منتظري تلاش كرد تا نظام را در مقابل عملي انجام شده قرار دهد. در اين زمان تقريباً در ميان مسئولان نظام دربارة قائم مقامي وي اتفاق نظر حاصل شده بود؛ چرا كه عمده آنان از اهداف پشت پرده اين جريانسازيها بيخبر بودند و سرانجام آقاي منتظري به عنوان قائم مقام رهبري برگزيده شد. ر. ك: جنگ در پناه صلح، رضا سراج، ص ۴۷-۴۶
[۹] - سنجه انصاف، ريشهري، ص ۲۱
نظر شما