۱۷ اسفند ۱۳۹۶، ۱۴:۳۱

گزارشی از یک رنج خانوادگی

تلاش برای تأمین هزینه های درمان/آرزویی که در آتش سوخت

تلاش برای تأمین هزینه های درمان/آرزویی که در آتش سوخت

صومعه سرا -آتنا دختر ۹ ساله صومعه سرایی که روزگاری بازیگر شدن آرزویش بود براثر ریختن آبجوش سماور قسمتی از بدنش دچار سوختگی شد و امروز تنها آرزویش برگشتن دوباره شادی به خانواده است.

خبرگزاری مهر، گروه استان ها - مریم اصغری: ۲۸ آبان ۸۷ یک روز خاص برای خانواده نیکخواه بود. اضافه شدن یک فرد جدید به خانواده آن روز را برای آنها خاطره انگیز، زیبا و دلنشین کرده بود. شاید کمتر کسی از دوست و آشنا و فامیل فکر می کرد که چند سال بعد حادثه ای تلخ باقی عمر این دخترک کوچک نازپرورده را تحت تاثیر قرار دهد. آتنا دختری که با ورود خود به این خانواده شادی و سرزندگی را برای آنها به ارمغان آورده بود با این حادثه تلخ زندگیش زیر و رو می شود.

حادثه ای که در هشتم فروردین ۹۴ برای آتنای شش ساله اتفاق افتاد شاید تا آخرین روز زندگی این دختر برای پدر و مادر و برادارانش کمرنگ و فراموش نشود. عیدی که می توانست پر از خاطره های خوب برای این خانواده باشد به بدترین و دردناک ترین عید و سال نو زندگی آنها تبدیل شد.

البته سختی ها و رنج های آتنا کوچولوی گزارش ما به همان حادثه ختم نشده و با گذشت سه سال از آن روزها هنوز آتنا و خانواده اش با سختی ها و گرفتاری های آن حادثه دست به گربیان هستند و پدر و مادرش در این سال ها تلاش خود را انجام داده اند که این عذاب و درد را برای او قابل تحمل تر کنند.

زمانی که داستان زندگی آتنا توسط یکی از دوستان برای من بازگو شد و از قطع درمان این دخترک باخبر شدم تصمیم گرفتم که به این خانواده سر زده و ازچگونگی  ماجرا مطلع شوم. برای دیدن آتنا به یکی از کوچه های شهر صومعه سرا رفتم. از حیاط خانه که گذشتم مادر و پدرآتنا برای خوش آمدگویی به استقبالم آمدند چهره خسته آنها با وجود لبخندی که برلب داشتند نشان از سال های سختی بود که از بابت این حادثه از سرگذرانده بودند.

با تعارف خانواده وارد خانه که دیگر نشانی از شادی آنها نداشت شدم. دخترکی دیدم که با وجود روسری بر روی سرش آثار سوختگی روی گونه و زیر گردنش قابل مشاهده بود اما با این وجود هنوز چهره زیبا و دلنشینی داشت اما چیزی که بیش از سوختگی صورت آتنا بیننده را متاثر می کرد گوشه گیری و کنارگرفتن او از جمع بود.

سهل انگاری کابینت ساز علت اصلی حادثه

وقتی که از مادر آتنا درباره چگونگی حادثه سوال می پرسم، می گوید: ظهر هشتم فروردین ۹۴ بود که آتنا می خواست برای رفع گرسنگی بیسکویتی از کشوی کمدی که سماور بر روی آن قرار داشت بردارد که فریادش به آسمان رفت.

وی که از یادآوری آن لحظه اشک در چشمانش جمع شده بود، ادامه می دهد: متاسفانه سهل انگاری کابینت ساز در ساخت درست جا سماور سبب بروز این حادثه بود .

به گفته او کابینت کار بجای گذاشتن در برای این کمد کشوهایی قرار داد که با کشیدن یکی از آنها دو کشوی دیگر نیز بیرون کشید شده و کمد همیشه لق می زد همان چیزی که باعث برگشتن کمد و ریختن آبجوش سماور بر روی صورت، گردن و پشت و قسمتی از پاهای آتنا شد.

مادر آتنا خاطرنشان می کند: از آن روزها تنها چیزهایی که به یاد دارم فریادها و گریه های آتنا و آشفتگی خانواده است.

وی با اشاره به اینکه اگر کابینت ساز در ساخت کمد اهمال کاری نکرده بود شایدهیچ وقت چنین اتفاقی برای آتنای من نمی افتاد، تصریح می کند: در همان روزهای اول وقوع این حادثه به پیشنهاد پزشکان معالج آتنا تصمیم گرفتیم که از او شکایت کنیم که با گفتن اینکه بیمه ندارد و با این شکایت هم به زندان رفته و هم کار خود را از دست می دهد از این تصمیم منصرف شدیم.

کمک های مسئولان تنها در حد حرف باقی ماند

در همین زمان پدر آتنا نیز وارد بحث می شود و می گوید: بی انصاف با وجودی که می دانست سهل انگاری او سبب چنین اتفاق تلخی برای آتنا شده بعداز حادثه تنها دو بار به دیدن او آمد و بعداز آن دیگر خبری از او نشد.

وی با بیان اینکه ما نیز در آن روزها تنها به فکر کم کردن درد آتنا بودیم و به هیچ چیز دیگری فکر نمی کردیم، ادامه می دهد: تا به امروز که حدود سه سال از آن حادثه می گذرد آتنا شش بار تحت عمل جراحی قرار گرفته است.

پدر آتنا با اشاره به اینکه هربار عمل جراحی آتنا هزینه بسیاری برای ما داشت، می گوید: من در آن زمان یک مغازه استیجاری داشتم که در آن کار می کردم و خرج زندگی را بدست می آوردم خداروشکر که از وضعیت مالی خوبی هم برخوردار بودیم ولی با این اتفاق مجبور شدم برای جمع آوری هزینه عمل مغازه را به صاحبش پس داده و پیش پرداخت آن را برای عمل آتنا هزینه کنم.

وی میزان هزینه عمل های آتنا را حدود ۲۰۰ میلیون تومان عنوان می کند و می افزاید: ما حتی وامی که برای تکمیل خانه دریافت کرده بودیم برای عمل های بعدی آتنا نیز هزینه کردیم البته در این مدت دوستان و برخی از آشنایان که از وضعیت ما و آتنا خبرداشتند در زمینه تأمین هزینه های درمانی به ما کمک کردند و کمک مسئولان تنها در همان حد حرف ماند.

پدر آتنا با بیان اینکه بعداز شش بار عمل دیگر آتنا پوستی نداشت تا از آن برای ترمیم محل های سوختگی استفاده شود، ادامه می دهد: همسرم حاضر بود که از پوست تنش برای ترمیم آتنا استفاده کنند که پزشکان معالج به دلیل همخوانی نداشتن دو پوست با توجه به فاصله سنی آنها قبول نکرده و عمل بعدی آتنا را به ۱۸ سالگی او موکول کردند.

قطع درمان آتنا به دلیل نداشتن هزینه های دارو و پزشک

وی می گوید: در حال حاضر برای اینکه در محل سوختگی آتنا گوشت زائد رشد نکند باید از طریق دارو تحت درمان قرار گیرد که آن نیز ماهانه چیزی حدود یک میلیون تومان هزینه دارد البته تا چهار ماه پیش توانستیم این مبلغ را تأمین کرده و درمان را ادامه دهیم ولی متاسفانه دیگر با توجه به افزایش هزینه ها درمانی قادر به پرداخت مبلغ دارو و پزشک آتنا نیستیم.

پدر آتنا که چشمانش نم دار و صدایش به دلیل وجود بغض دو رگه شده بود، می افزاید: در حال حاضر بعد از پس دادن مغازه برای تأمین هزینه خانواده و همچنین آتنا بر روی یک ماشین کار می کنم که البته آن هم کفاف خرج زندگی ما را نمی دهد چه برسد به هزینه های دارو و درمان آتنا.

وی ادامه می دهد: در این فکر هستم که برای ادامه درمان آتنا ماشین را بفروشم ولی از طرف دیگه به این فکر می کنم با فروش ماشین منبع درآمد خانواده از بین می رود.

پدر آتنا با اشاره به اینکه به دلیل ناتوانی در تأمین این هزینه، چهار ماه است که درمان آتنا را قطع کرده ایم، می گوید: دیگر نمی دانم که چگونه باید این هزینه ها را تأمین کنم تا شاهد رشد گوشت های زائد در محل سوختگی های آتنا که روز به روز در حال بزرگتر شدن بوده، نباشم.

دیگر آرزوی جز شادی خانواده ام ندارم

در تمام مدتی که با پدر و مادر آتنا صحبت می کردم او درگوشه ای از سالن پذیرایی منزلشان نشسته بود و با دستان خود بازی می کرد و هروقت که چشمان پدر و مادرش از بیان رنج ها و سختی های دختر کوچکشان و یا تلاش های بسیاری که برای تهیه هزینه عمل ها و درمان و داروی آتنا کرده بودند نمناک می شد آتنا بیشتر از قبل در خود فرو می رفت و با انگشتان کوچکش که براثر فشار زیاد بیرنگ شده بود بازی می کرد.

زمانی که از او درباره روز حادثه سوال می پرسم به خبرنگار مهر می گوید: من چیزی از آن حادثه به یاد ندارم ولی در روزهای بعد از آن حادثه تنها تصویری که ذهنم ماندگار شده درد غیرقابل تحمل و بدن باندپیچی است.

آتنا به شب هایی که از درد زیاد نمی توانست بخوابد اشاره می کند و می افزاید: تا ماه ها می ترسیدم خودم را در آینه ببینم یا حتی به بدنم نگاه کنم. هیچ وقت دردی که در مطب پزشک بخاطر برداشتن پوست های سوخته و جمع شده تحمل می کردم را از یاد نمی برم.

از او درباره اینکه آرزو دارد درآینده چکاره شود سوال می کنم که می گوید: من به بازیگری خیلی علاقه داشتم ولی در تمام روزهای بعداز حادثه این فکر که دیگر کسی با این چهره به من پیشنهاد بازی در فیلمش را نمی دهد در ذهنم بوده و است در حال حاضر دیگر هیچ آرزوی ندارم تنها آرزویم بهتر شدن چهره ام و برگشت شادی و خوشحالی به خانواده ام است.

آتنا که با وجود بغض در گلویش دیگر نمی توانست حرف بزند با گریه می گوید: فقط می خواهم مادر و پدرم دیگر نگران تأمین مخارج درمانم نباشند.

کد خبر 4242288

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha