به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی است که محمدحسن سنگ تراش، پژوهشگر و نویسنده در مورد تأثیرات تمدن سازی اربعین نوشته است: پیامبران الهی به ویژه پیامبران اولوالعزم(ع) و امامان معصوم(ع) ما نگاهی فراژئوپولتیک داشتند، در واقع باید گفت با الهام از دوالیزم قرآن و تقسیم حزب الله و حزب الشیطان و یا خیر و شر و همین طور جزای اخروی بهشت و جهنم، معصومین ما نوعی نگاه ژئوکالچر در تقسیم بندی سیاسی شان حاکم بوده است
زمانی که جهان سیاست را با نگاه ژئوپولتیک رصد کنیم مباحث هارتلند و ریملند مطرح می شود که پیرو این موضوع مباحث استعماری و وابستگی به قطب های سیاسی شرق و غرب جهان باز می شود اما زمانی که نگاه دینی به جهان داشته باشیم مبحث جدیدی به نام تئولند مطرح می گردد. پیرو تئوری تئولند باید گفت منطقه میان دو رود و غرب آسیا، مهد تمدنهای الهی بوده است و بسیاری از ادیان من جمله ادیان ابراهیمی در این منطقه ظهور کرده اند. هر آنچه از منطقه تئولند به غرب زمین و قاره امریکا نزدیک می شویم شاهد بی خدایی یا سکولاریسم هستیم که پشت مکاتبی نظیر لیبرالیسم و اومانیسم پنهان شده است
از تئولند به سمت شرق زمین و آسیای شرقی حرکت کنیم شاهد تفکرات همه چیزپرستی و شرک خواهیم بود. در واقع در غرب منطقه تئولند کافرین و در شرق آن مشرکین حضور دارند که با تکنیکهای مختلف قصد اشغال منطقه تئولند را دارند.
شرق با تفکر کمونیسم و غرب با تفکر لیبرالیسم هر دو در امر جامعهسازی شکست خوردند. کمونیسم دین را افیون جامعه می دانست و مساوات و اشتراک سازی را آرمان اندیشه سیاسی و اجتماعی بشر قلمداد می کرد، در مقابل غرب با لیبرال دموکراسی با گونه های لائیستی و سکولاریستی، دین را قادر به اداره جوامع بشری نمیدانست و هر دو بلوک شرق و غرب با نگاه اقتصاد محور به دنبال هارتلند و منافع ملی خویش بودند و کشورهای مسلمان را چپاول، تجزیه و تصرف می کردند.
طی نیم قرن گذشته با شکست و فروپاشی بلوک شرق و ظهور انقلاب اسلامی ایران، دین مجددا به سیستم حکومتی راه پیدا کرد و ایجاد یک حکومت دینی توسط امام خمینی(ره) بر مبنای الگوی تئولندگرا برای امت اسلامی و در ایران که بعد از مراحل ملت سازی و دولت سازی شکل گرفت، منطقه تئولند را آماده گامی بزرگ به نام تمدن سازی اسلامی کرد
در واقع انقلاب اسلامی ایران را باید سرآغاز بازسازی تمدن بزرگ اسلامی دانست که باعث احیای مفهوم قرآنی امت اسلامی شد و اخوت دینی را مبنای مناسبات اسلامی قرار داد. اساسا تاریخ اسلام و ایران هم درآمیختگی بسیاری دارد، خط و بخش اعظمی از علوم و ادبیات ما که از مولفه های مهم تمدن سازی می باشد، به برکت اسلام پدید آمده است.
تاریخ ایران را باید به دوره قبل و بعد از اسلام تقسیم کرد که تاریخ بعد از اسلام دوره های پنچگانه ای دارد که شامل مطالب زیر می باشد:
دوره اول - ورود اسلام تا قرن دوم
دوره دوم - عصر طلایی تمدن اسلامی ایرانی که در این عصر شاهد ظهور علمایی چون جابر بن حیان، خوارزمی، مسعودی، بیرونی، ابن نفیس، ابن رشد، خواجه نصیر و غیره می باشیم.
دوره سوم - حمله مغول و آسیبهای تمدنی آن
دوره چهارم - عصر صفویه و اثرگذاری تشیع در حوزه سیاست
دوره پنجم - عصر انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی که پیش زمینه حرکت اسلامی توسط متفکرینی همچون سیدجمال الدین اسدآبادی در ایران، اقبال لاهوری در پاکستان، حسن البناء در مصر، آیت الله صدر و آیت الله حکیم در عراق شکل گرفت و هریک الگویی را مطرح کردند اما در نهایت حضرت امام خمینی(ره) موفق ترین الگو را ارائه کردند که امروز با هدایت امام خامنه ای(مدظله العالی) در حال طی مسیر موفقیت می باشد.
باید توجه داشت تشکیل امت واحده اسلامی موجب هراس قدرتهای جهانی بوده و طی سالها با تکنیک های مختلف باعث ایجاد شکاف بین مسلمانان شده اند، برخی از این تکنیک ها مثل دینسازیهای جعلی به ویژه توسط انگلستان را شاهد هستیم به شکلی که فرقه وهابیت در عربستان، قادیانیها در هند، بهائیت در ایران و یا در گام های جدیدتر، ساخت داعش، حمایت از سرخه ای در عراق، حمایت از صادق شیرازی در ایران، گام هایی برای اختلاف اندازی بین مسلمین می باشد.
توجه داشته باشیم استعمارگران برای بهرهکشی، جنگ مذهبی و تنش های قومی و جغرافیایی نظیر پان عربیسم، پان ترکیسم و پان ایرانیسم و نهایتاً پارادایم "برخورد تمدنها" را، راهبرد خود قرارداده اند و طرح هایی مثل "خاورمیانه بزرگ" و یا خاورمیانه جدید را مطرح میکنند و یا در گامی تاریخی بحث تشکیل دولت جعلی یهود و نیل تا فرات را مطرح می کنند، اما در نگاه امام خمینی(ره) و الگوی تئولندگرا، ادیان الهی و قومیت ها در برابر هم نیستند و حفظ اتحاد آنان در مقابل جریان های جعلی مثل صهیونیسم واجب می باشد، کمااینکه در مقابل وحوش داعشی ساخت غرب، شاهد اتحاد بین اقوام و ادیان حاضر در منطقه تئولند بودیم.
یکی دیگر از نشانههای اتحاد بین اقوام و ادیان را می توان راهپیمایی عظیم اربعین دانست. حضرت سیدالشهدا امام حسین(ع) در فرهنگ بشریت فصل مشترک مذاهب و مرام های دینی و قومی و فکری جهان می باشد به شکلی که، مهاتما گاندی هندی و توماس کارلایل و ادوارد گیبون انگلیسی، واشنگتن ایروینگ آمریکایی، توماس مان و کورت فیشلر آلمانی و توماس مازاریک اسلواک و غیره عشاق غیرمسلمان حضرت سیدالشهدا(ع) می باشند که به طرق مختلف علاقه خود را ابراز داشته اند.
در طول تاریخ نظریهپردازی، مشهور بوده که مذهب به تداوم ژئوپلیتیک کمک و به دلیل ماهیت فرامرزیاش، ثبات یا بیثباتی طولانیتری ایجاد میکند. اربعین و راهپیمایی این روز را باید در این بستر مورد بررسی قرار داد، پدیدهای با پتانسیل همگرایی مذهبی - اجتماعی که توان ایجاد نظم ژئوپلیتیک جدید منطقهای را دارد.
یکی از مهمترین نمودهای این موضوع را میتوان در شکلگیری نهضت مخالفت با تروریسم در مردم منطقه تئولند دید، تا پیش از این تصور میشد مساله مبارزه با تروریسم مسالهای مختص دولتهاست، اما با تغییر نگرشی که در مردم منطقه، با بازیگری جمهوری اسلامی ایران و برمبنای تفکرات ایثار و شهادت همچون امام حسین(ع) به وجود آمد، این برداشت از بین رفت و مردم خود را مکلف به مبارزه با تروریسم میدانند، حشدالشعبی عراق، حزبالله لبنان و انصارالله یمن نمودهای این برگرفتن از الگوی جریانساز اجتماعی سیدالشهدا(ع) در سطح منطقهای می باشد.
در واقع امام حسین(علیه السلام)، عنصر همگرای یک نظم جدید در جهان می باشد که بر پایه تفکر الهی حزب الله علیه حزب الشیطان و امت واحده شکل گرفته است، گفتنی است به جزء ایران، در اغلب کشورهایی که مراسم روز عاشورا برگزار و تکریم میشود، قاطبه جمعیت سنینشین هستند. به عبارتی تسری فرهنگ عاشورایی یا تکریم شهادت امام سوم شیعیان محدود به جهان تشیع نشده است و در راهپیمایی اربعین هم شاهد حضور ارامنه، شیعیان، سنیها، مسیحیان، ایزدیها و یهودیها و ایرانیها، ترکها، اعراب و حتی از اروپا و امریکا هستیم، راهپیمایی میلیونی که معجزه الهی و کلید تمدنسازی اسلامی و پیشنیاز فتح مکه توسط حضرت حجت(عج) می باشد. ان شاءالله
نظر شما