هنر شهید پیچک این بود که ارتش و سپاه را با هم هماهنگ کرد

به گزارش خبرنگار مهر مراسم رونمایی از کتاب «شاهین برآفتاب» شامل زندگینامه مستند شهید غلامعلی پیچک ساعتی پیش با حضور گلعلی بابایی نویسنده اثر و جمعی از رزمندگان دوران دفاع مقدس در نخلستان اوج برگزار شد.

سردار حسین دینی معاون هماهنگ کننده سپاه حضرت محمد رسول الله(ص) تهران بزرگ در ابتدای این برنامه گفت: کتاب شاهین برآفتاب کتابی است که تک تک لغاتش درباره شهیدی مظلوم نوشته شده و دوستانی که این کتاب را بخوانند به یک بار اکتفا نخواهند کرد.

وی افزود: شهید پیچک یکی از شهدای مظلوم است که قرار است ۲۷ آذر یادواره ای برای این شهید و شهدای مظلوم جبهه های غرب برگزار شود. من دو، سه نوبت با این شهید همراه بودم و در سرپل ذهاب و گیلانغرب شاهد مظلومتیش. واقعا مظلومیت شهدای غرب کشور بویژه سرپل ذهاب تا سومار بسیار زیاد و هنوز مطرح نشده است. انشاالله در این کتاب حق شهید پیچک ادا شود. این کتاب علاوه بر اینکه یک اثر مستند است کتابی اخلاقی نیز هست.

در ادامه این مراسم سردار اسماعیل کوثری جانشین فرماندهی کل سپاه در قرارگاه ثارالله گفت: زمان رودرو شدن من با شیهد پیچک در فرماندهی کل سپاه تازه از سنندج برگشته بودیم و چند روز به جنگ مانده بود. تازه به پادگان ولی عصر آمده بودیم که گفتند باید به دفتر فرماندهی کل بروید چون نیرو لازم است. من هم به آنجا رفتم. مرتب خبرهایی می رسید که نشان دهنده این بود که جنگی گسترده و عظیم علیه کشورمان به راه افتاده است.

وی افزود: آن زمان به شورای عالی دفاع که بنی صدر در صدر آن بود نامه می نوشتیم اما ایشان به ما محل نمی گذاشت. آن زمان جوانی ۲۳ ساله و پرشور و نشاط بودم که دیدم جنگ شروع شد. سه، چهار روز از جنگ گذشته بود که غلامعلی با نصرت کاشانی به دفتر فرماندهی کل آمدند. آن موقع فرمانده سپاه مرتضی رضایی بود. مرتضی به پیچک اصرار می کرد که باید به سرپل ذهاب بروید اما پیچک می گفت حکم من را لغو کن تا به آنجا بروم. او آن زمان فرمانده سپاه بانه بود به همین دلیل به بانه برگشت ولی در نهایت بعد از ۲۰ روز به سرپل ذهاب رفتیم.

کوثری ادامه داد: حمید ابوطالبی فرمانده سپاه در پادگان ابوذر و ابوشریف فرمانده عملیات غرب کشور بود. ابوشریف به ما گفت به سومار برویم. این منطقه واقعا منطقه مظلومی بود ولی بچه ها کم نمی آورند و برادران عزیز ارتش هم با وجود دستور بنی صدر مبنی بر اینکه حتی یک فشنگ هم به سپاه ندهید تفاهم خوبی داشتند و کمک می کردند. در بازی دراز و محور گیلانغرب بچه ها اجازه سقوط منطقه را نداند. سرپل ذهاب هم همنیطور. غلامعلی بعد از دو، سه ماه آمد و فرماندهی سرپل ذهاب را برعهده گرفت.

جانشین فرماندهی کل سپاه در قرارگاه ثارالله گفت: سال ۶۰ من سومار را رها کردم و به سرپل ذهاب رفتم در نهایت اصغر وصالی که گروه دستمال سرخ ها را راه انداخته بود به گیلانغرب رفت. اردیبهشت هم که از راه رسید عملیات بازی دراز شروع شد؛ با یک موفقیت کامل در مقطعی که اوج اختلاف ارتش و سپاه و تصمیمات بنی صدر وجود داشت. هنر پیچک این بود که سپاه و ارتش را با هم هماهنگ کرد و این هماهنگی باعث شد عملیات بازی دراز که باید حتما به خاطر آن از شهید شیرودی یاد کنیم با موفقیت روبرو شود. فرماندهی عملیات بازی دراز در ماههای اول جنگ کار هر کسی نبود چون در آن مقطع نه امکاناتی داشتیم و نه سازمانی.  کار ما در آن زمان نه با مدیریت وابستگی به قدرتها جلو می رفت و نه با اشتباه و خامی بلکه با توکل به خدا و تدابیر پیچک و باقی فرماندهان بود بویژه در ۱۰ ماه اول جنگ که کار خیلی سخت بود؛ چه در جبهه جنوب و چه در غرب.

وی در پایان گفت: زمانی پیچک مسئولیت را به عهده گرفت همان زمانی بود که اگر کسی بخشی از کار را می پذیرفت باید باقی بار مشکلات را هم به تنهایی به دوش می کشید که پیچک برای رضا خدا این کار را انجام داد.