به گزارش خبرگزاری مهر موسسه مطالعاتی PINR در تحلیلی نوشت: مشکلاتی که آمریکا درعراق تجربه کرده و درک مهم از ضعف ژئوپلیتیکی و استراتژیک آمریکا در خاور میانه موجب شده تا دولت جرج بوش رئیس جمهوری آمریکا برخی سازشها را برای سیاست خاورمیانه ای خود ایجاد کند.
" داریو کریستیانی" ( Dario Cristiani) نویسنده این تحلیل خاطر نشان می کند : درتاریخ 10 ژانویه سال 2007 بوش استراتژی جدید خود را برای عراق افشا کرد که از اعزام نیروهای بیشتر آمریکایی به عراق خبر می داد ، سیاستی که به نظر می رسد در درازمدت نامناسب باشد اما بوش دراین استراتژی ازیکی ازپیشنهادهای مهم گروه تحقیق عراق مبنی برهمکاری با ایران و سوریه و توجه به آن دو به عنوان ارکان مهم برای توازن امنیت در خاور میانه توجهی نکرد. بنابراین گزارش این گروه بر لزوم گفتگو با تهران و دمشق برای برقراری امنیت در بغداد تاکید می کند.
درادامه این تحلیل آمده است : به نظر می رسد باز کردن باب گفتگو با ایران دراین مرحله غیرممکن باشد. یک رقابت ژئوپلیتیکی در خاورمیانه بین آمریکا که هنوز قدرت برتر است و ایران که یک قدرت رو به افزایش منطقه ای را نشان می دهد و در حال به چالش کشیدن نفوذ آمریکا درخاورمیانه است، در حال نمایان شدن است. دولت بوش اجازه یک سیاست سخت تر را علیه ایران با هدف تضعیف تمایلات آن در خاورمیانه داده است. تلاشهای اخیرآمریکا درخاورمیانه نیزهمگی نشان دهنده آن است که واشنگتن تصور قدرت و به دست آوردن دوباره اهرم در برابر ایران را گسترش خواهد داد.
همچنین، به نوشته واشنگتن پست، آمریکا خواهان تخریب نفوذ ایران از افغانستان گرفته تا لبنان ، توقف برنامه هسته ای آن و تضعیف حزب الله در لبنان است اما به نظر می رسد که واشنگتن یک نگرش متفاوتی را در قبال سوریه دنبال می کند. بوش در سخنرانی سالانه خود توجه بیشتری را بر ایران و سوریه به عنوان تهدید برای منافع آمریکا در منطقه معطوف کرد. اما دمشق بر عکس تهران با واشنگتن رابطه دارد.به نظرمی رسد که اقدامات واشنگتن در برابر ایران مصمم تر از اقدامتش در برابر سوریه باشد.
PINR تصریح می کند : اهداف سیاست خارجی و منطقه ای سوریه در میان مدت و طولانی مدت روشن است. دمشق خواهان به دست آوردن نفوذ تازه ای در امور لبنان است. این کشور خواهان تقویت موضع منطقه ای خود به منظور مذاکره با اسرائیل از موضع قوی تر درباره مسئله بلندیهای جولان است. سوریه از رابطه نزدیک خود با ایران به عنوان یک ابزار تاکتیکی برای به دست آوردن اهرم در منطقه و شکستن انزوای دیپلماتیک خود استفاده می کند.
کریستیانی می افزاید: ائتلاف بین تهران و دمشق یک ائتلاف استراتژیک نیست، هر چند از سال 1979 وجود داشته است. سوریه و ایران دارای اهداف مشترک طولانی مدت نیستند. سوریه دارای همان نفوذ ژئدوپلیتیک ، استراتژیک و ایدئولوژیک مثل ایران نیست و تمایلی هم برای قدرتمندترین قدرت منطقه بودن هم ندارد.
نویسنده ادعا می کند : این احتمال وجود دارد که سوریه (اگر فرصتی ایجاد شود) درازای به رسمیت شناختن منافع مهم آن ازسوی آمریکا روابط خود را با تهران سست کند. بر خلاف ایران که حس ضد آمریکایی یکی از ستونهای ایدئولوژی آن را تشکیل می دهد، دمشق هیچ گونه مخالفت ایدئولوژیک علیه آمریکا ندارد .
در بخش دیگری از این تحلیل آمده است: سوریه با حزب الله دارای منافع مشترکی هستند که اگر این منافع دور شوند، این رابطه هم تغییرخواهد کرد. این رابطه با رابطه تهران وحزب الله تفاوت داردچراکه این رابطه نه تنها برمبنای منافع مشترک استراتژیک است ، بلکه بر مبنای پیشینه مشترک ایدئولوژیکی است.
به گزارش "مهر" درنتیجه گیری این تحلیل آمده است : رابطه میان آمریکا و سوریه هنوز متناقض و مبهم ایست. واشنگتن با مشکلات فزاینده ای در خاورمیانه روبروست. اگر ایران تهدیدی برای آمریکا در خاورمیانه است، اما درباره سوریه این مسئله فرق می کند. از زمان پایان جنگ بین حزب الله و اسرائیل این مسئله روشن است که سوریه هنوز یک بازیگر مهم منطقه به شمار می رود و بنابراین، بشار اسد رئیس جمهور سوریه می خواهد از توانایی احیا شده خود برای نفوذ در سیاست منطقه به منظور به دست آوردن برخی مشوقها از آمریکا استفاده کند.
به عقیده نویسنده، منازعه منطقه ای و واقعی بعدی بین ایران و آمریکا خواهد بود. بنابراین این امکان وجود دارد که با وجود لفاظی های کنونی ، روابط بین دمشق و واشنگتن بهبود یابد. آمریکا تلاش می کند تا هرچه بیشتر ایران را تضعیف کند و شکستن محور دمشق - تهران می تواند گام مهمی دراین مسیر باشد. از سوی دیگر، واشنگتن با بهبود روابط با سوریه می تواند حمایت از گروههای رادیکال در لبنان ، سرزمینهای اشغالی فلسطین و عراق را تضعیف کند.
نظر شما