خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ:
زمانه حاضر، ابزاری را در اختیار بشر قرار داده است که از این طریق میتواند هر موضوعی را برای کاربران وسیعی به نمایش بگذارد. پدران و مادران با فراگیر شدن ابزار ارتباطاتی و توسعه شبکههای اجتماعی، نهتنها زندگی شخصی خود را به نمایش میگذارند، بلکه سعی میکنند زندگی کودکشان را هم نمایش دهند و از کودک در زمینههای مختلف آموزشی، تبلیغی، هنری و … بهرهجویی کنند.
در واقع در این نمایش «کودک» به عنوان ابزار یا عنصری دستآموز، برای هویتیابی والدین خود ایفای نقش میکند. از طرفی، خانوادههای مرفه با نمایش زندگی کودکان خود میتوانند سبک زندگی و امکانات خود را به راحتی نمایش دهند. این در حالی است که کودکان بنا به ذات کودکانه خودشان، هیچ درکی از این نمایش ندارند و چه بسا علاقهای هم به این دیده شدن نداشته باشند. این مساله سبب شده است الگوی رفتاری این دست از کودکان به شدت تحت تأثیر شبکههای اجتماعی و فضای مجازی قرار گیرد.
در اینباره با آذردخت داوری، رواندرمانگر و روانشناس بالینی گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
چقدر با فراگیر شدن نمایش زندگی روزمره در قالب شبکههای اجتماعی موافقید؟ اگر موافق هستید، شبکههای اجتماعی چه تأثیری بر زندگی روانی کودکان داشته است؟
شبکههای اجتماعی و فضای مجازی میتواند اثرات منفی و مثبتی داشته باشند. این پرواضح است که هر چه را که ما به صورت بیرویه استفاده کنیم، میتواند آسیبزا باشد. درباره شبکههای مجازی هم همین نکته صدق میکند. سالهاست که پژوهشگران در این حوزه فعالیت دارند و معایب، محاسن و تأثیرات شبکههای مجازی بر افراد و خانواده طی مقالات و آثار متعدد بیان شده است. اما در پاسخ به این پرسش که حضور کودک در فضای مجازی چه تأثیری بر روان کودک میگذارد، باید ابتدا این پرسش را مطرح کنیم که اساساً چرا کودک باید در شبکههای مجازی حضور داشته باشد؟ و آیا لازم است انسان در دوران کودکی از این فضا استفاده کند؟ آیا اثرات مثبتی هم برای حضور کودکان در فضای مجازی وجود دارد؟
از نظر روانشناسی، کودکان نباید در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی حضور داشته باشند. این والدین هستند که به خاطر حضور خودشان یا برای کسب منافع شخصی خودشان، برای تبلیغ محصولات یا فروشگاههای مختلف از فرزندانشان استفاده میکنند.
از نظر روانشناسان کودکان باید کودکی کنند، بازی کنند، با گروه همسالان خودشان تعامل داشته باشند و از سه سال به بعد باید مهارتهای اجتماعی شدن را یاد بگیرد
حضور کودکان در این فضا برای آنها به شدت آسیبزاست. از نظر روانشناسان کودکان باید کودکی کنند، بازی کنند، با گروه همسالان خودشان تعامل داشته باشند و از سه سال به بعد باید مهارتهای اجتماعی شدن را یاد بگیرد. کودکان با بازیهای دوران کودکی میتواند این مهارتها را بیاموزد اما حضور در فضای مجازی همه این امکاناتی که برای رشد کودک مناسب است، از او سلب میشود.
از نظر روانشناسان، پدران و مادران با نمایش رفتار و زندگی کودکانشان چقدر به دنبال تشخصیابی و هویتیابی خودشان هستند؟
بیتردید این، والدین هستند که کودکان را به حضور در فضای مجازی علاقهمند یا تشویق میکنند. از منظر روانشناختی گاهی والدینی که در پی هویتیابی هستند و قصد دارند توجه دیگران را به خودشان جلب کنند، به وسیله حضور کودکانشان در شبکههای مجازی به منصه ظهور میرسانند. خانوادههای این کودکان میخواهند کاستیهای خودشان را ترمیم کنند. در واقع موارد بسیاری از حضورِ کودکان در فضای مجازی، نشاندهنده هویتیابی والدین است. واقعیت این است که کودکی که در سهسالگی به صورت فعالانه در مجازی حضور دارد، هنوز به بلوغ فکری نرسیده است که بخواهد برای حضور یافتن در این فضا و نمایش خودش تصمیم بگیرد. این والدین هستند که چنین علاقهمندی را برای کودکان به وجود میآورد. آنها به دلیل حس مالکیت و تعلقی که به کودکشان دارند، احساس میکنند، اگر رفتار و ظواهر کودکانشان را به نمایش بگذارند، میتوانند تشخصیابی کنند و توجه لازم را دریافت کنند.
ابزار شدن کودک برای نمایش زندگی روزمرهاش چه تأثیری بر الگوی رفتاری او میگذارد؟
نمایشی که از کودکان در فضای مجازی صورت میگیرد، بیشتر معطوف به ظواهر کودکان و آنچیزی است که در عمق وجود کودک وجود ندارد. معمولاً لباسهای کودک، چهره و مواردی از این دست از کودکان به نمایش در میآید و این سبب میشود که کودکان بیشتر به ظواهر هر امری توجه کنند. در واقع کودک با تشویق به انجام کارهای نمایشی از روند طبیعی رشد خود خارج میشود. کودک میآموزد که برای انجام هر کاری فقط ژست بگیرد. زیبایی، مطلوب بودن، فالوِر داشتن و مورد توجه بودن، فقط به حضور کودک در فضای مجازی محدود نمیشود. این الگوی رفتاری به تدریج برای همه امور زندگی کودک از جمله نوجوانی و بزرگسالی او نیز ساخته میشود.
زیبایی، مطلوب بودن، فالوِر داشتن و مورد توجه بودن، فقط به حضور کودک در فضای مجازی محدود نمیشود. این الگوی رفتاری به تدریج برای همه امور زندگی کودک از جمله نوجوانی و بزرگسالی او نیز ساخته میشود
مساله دیگر این است که به نظر میرسد رفتار بزرگسالان در نمایش دادن زندگی کودکان، کودکی کردن بچهها را تحت تأثیر قرار داده است. آنها نهتنها لباسهایی به سبک بزرگسالان میپوشند بلکه در کلام یا حتی شعرخوانی و مواجهه با مسائل مختلف هم مانند بزرگسالان رفتار میکنند. این مساله چه تأثیری بر شخصیت، روان و آینده کودکان دارد؟
حضور در فضای مجازی کودک را از حالت طبیعی و عادی رشد مثل کودکی کردن و هر آموزهای برای رشد و یادگیری خارج میکند و کودک در پشت ویترینی قرار میگیرد که ناچار است به گونهای خاص بخندد، راه برود و ژست بگیرد. بنابراین او یاد میگیرد مثل بزرگسالان رفتار کند و از حالت طبیعی خودش خارج میشود چون به خاطر این کار تشویق میشود.
مسلماً پدران و مادران برای آنکه بتوانند نمایش دلخواه خود را از فرزندشان برای انتشار در شبکههای اجتماعی بگیرند، باید او را به نحوی ترغیب کنند. مثلاً باج دهند یا مواردی از این دست… این کار چه تأثیری بر روحیه کودک خواهد داشت؟
بله. قطعاً این کار صورت میگیرد. آنها به کودکانشان وعده میدهند که اگر فلان کار را انجام دهی، ما فلان هدیه را برائت میخریم. آنها در واقع برای انجام خواستههای خودشان بچههایشان را وادار به انجام کارهای دلخواه خودشان میکنند. پیشنهاد هدیه برای تشویق. به طور کل، رفتارهای باج دهی، الگوی رفتاری نامناسبی را برای کودک به جا میگذارد. کودک میآموزد که برای انجام هر کار و هر خواستهای، باید هدیه یا تشویقی دریافت کند. والدین با این کار الگوی رفتاری نامناسبی را به کودک یاد میدهند مبنی بر اینکه برای انجام هر کاری – حتی اگر آن کار مورد تأیید و دلخواه تو نباشد- هدیهای میدهیم که میتواند مالی و مادی باشد. اساساً رفتار با تکرار و تشویق شکل میگیرد. ممکن است شبکههای مجازی مزایایی داشته باشند اما کودک بهره مناسبی نمیتواند از این فضا ببرد. کودک با عادت کردن به فضای مجازی، زودتر از موعد در این فضا حضور مییابد و طبیعتاً وقتی با این کیفیت در این فضا حضور مییابد، آسیبهایی را هم متحمل میشود.
اینکه کودکان در حوزههایی مثل مد یا تبلیغات فعالیت کنند، مساله تازهای نیست و سالهاست که در دنیا سابقه دارد. آیا آنها زیرساختی را از نظر روانشناختی، جامعهشناختی یا انسانشناسی، حقوقی و … فراهم کردهاند یا خیر؟ در ایران چنین مطالعاتی صورت گرفته است؟
در ایران زیرساختی در اینباره ندیدم. مطالعهای هم صورت گرفته است. اطلاع ندارم در دنیا چنین زیرساختی وجود دارد یا خیر اما معتقدم به هر حال با نمایش کودکان در فضای مجازی و تبلیغات، از کودک بهرهکشی میشود. زیرا کودک که تصمیم گیرنده نیست و نمیتواند برای موقعیت حقوقی خود تصمیم بگیرد. این تصمیمهایی است که والدین برای کودک میگیرند. این هم از نظر حقوقی قابل بررسی است که آیا از نظر حقوقی خانواده اجازه تصمیم گرفتن برای کودک را دارند یا خیر؟ متأسفانه کودک اختیاری در انتخاب برای حضور یا عدم حضور در این فضا را ندارند. پرسش من از والدین این است که آیا به این فکر کردهاند که اگر کودکشان در بزرگسالی به آنها معترض شود که «من اصلاً نمیخواستم در این فضا حضور داشته باشم،» چه پاسخی خواهند داشت؟ آیا عواقب و آسیبها را در آینده میتوانند جبران کنند؟ کودک به نوعی مجبور است که در این فضا حضور یابد. در فضای مجازی از کودکان سوءاستفادههای روانی و جنسی زیادی میشود. آیا حضور کودکان باعث تعدد این آسیبها نمیشود؟
رفتارهای باج دهی، الگوی رفتاری نامناسبی را برای کودک به جا میگذارد. کودک میآموزد که برای انجام هر کار و هر خواستهای، باید هدیه یا تشویقی دریافت کند. والدین با این کار الگوی رفتاری نامناسبی را به کودک یاد میدهند
طبقههای غیر مرفه جامعه که امکان فراهم کردن زندگی لاکچری یا مرفه را برای فرزندانشان ندارند، چگونه تحت تأثیر این نمایش در صفحههای اجتماعی قرار میگیرند؟
نمایش دادن و مدگرایی در قشر مرفه جامعه صورت میگیرد. آنها ظواهر زندگی خود را نمایش میدهند و طبیعی است که این کار برای خانوادههای غیر مرفه کنشهای نامناسبی خواهد داشت. کودکان خانوادههای غیر مرفه در دوران نوجوانی آسیب جدی میبینند. آنها در این سن خود را با دیگر نوجوانان و کودکانی که امکان نمایش امکانات، اندام، زیباییهای خود را دارند، مقایسه میکنند و این باعث افسردگی، غمگینی و کاهش اعتماد به نفس آنها میشود. به نمایش گذاشتن مد، لباس و داشتهها در شبکههای اجتماعی این آسیبها را دارد.
آیا راهکاری برای مقاومت در برابر این جریان وجود دارد؟
من فکر میکنم راهکارهای فرهنگی در این زمینه وجود دارد و باید زیرساختی در این زمینه کار کنیم و دستگاههایی که متولی و تأثیرگذار در مسائل فرهنگی جامعه هستند، این آسیبها را شناسایی کنند. باید در مدارس، جامعه و حتی در شبکههای اجتماعی آسیبهای این کار مطرح شود و به گوش افراد برسد؛ نه آنکه در رسانهها این خانوادهها را پررنگ کنند. من فکر میکنم رسانههایی که کار فرهنگی انجام میدهند، در این باره مسئولیت دارند. اگر قرار است نمایش کودکان در فضای مجازی به رسمیت شناخته شود، دست کم لازم است برای آن زیرساختی در نظر بگیرند و از نظر روانشناختی و جامعهشناختی چارچوب معینی داشته باشد نه آنکه بدون حد و مرز و بدون چارچوب، هر آنچه ضرورتی ندارد در فضای مجازی و به تبع آن در رسانهها به نمایش گذاشته شود.
در پایان اگر نکتهای هست، بیان کنید.
به طور کل حضور نامناسب کودکان در فضای مجازی باعث میشود که دورههای رشدشان را در زمانها مناسب طی نکنند. کودکی که باید با بازی کردن توانمندیهای اجتماعی خود را به دست بیاورد و مهارتهای اجتماعی خود را رشد دهد، با حضور در شبکههای اجتماعی این توانمندیها از او گرفته میشود. انسان باید در دوران رشدش در هر سنی، مراحل رشد ویژه خود را طی کند. با وقفهای که در این رشد ایجاد میشود، کاستیهایی در رشد روانی کودک ایجاد خواهد شد. حضور بیزمان وبیمقع کودکان، باعث آسیبهای جدی به مراحل رشد و تحول کودکان خوهد زد.
نظر شما