به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی است که توسط حسینعلی رمضانی، مدرس دانشگاه و عضو شبکه پژوهشگران و محققان علوم انسانی نوشته شده است:
جوامع سنّتی دارای ارتباطات ساده و ابتدایی هستند. ارتباطاتی که برآیند آن بر محور شناخت فرد در جمع بوده و به میزان قُرب و بُعد شخص نسبت به هسته مرکزی قدرت در جامعه؛ میزان نفوذ، دایره عمل و تعاملات آن تعریف میشود. در جوامع سنّتی افراد یکدیگر را بر اساس خاندان، عشیره، قوم و خون میشناسند. در این جوامع هسته قدرت، متمرکز و در دست یک طیف بوده و اجازه تکثّر و توازی جریان قدرت به افراد و خاندان دیگر داده نمیشود. معیار و محکّ برتری و غلبه و یا همان قدرت، به میزان ثروت و سرمایه، زور بازو، فرزندان ذکور، املاک و … بستگی دارد. با کمی دقت و تورّق در تاریخ زندگی بشر میتوان به این واقعیات و قواعد حاکم بر روابط بشری دست یافت.
جوامع پس از عبور از عصر بدویت و ورود به وادی مدنیّت لاجرم باید با روابطی پیچیدهتر مواجه شوند. در جامعه مدنی تکثّر برآمده از تنوّع و تغییر امری طبیعی است. تجزیه شدن افراد جامعه در طبقه، کاست و گروههای اجتماعی بر اساس مؤلّفهها و شاخصهای مختلف نشان از درهم تنیدگی اجزای سیستم اجتماع انسانی دارد و مدیریت این اجزای درهم تنیده، نیاز به قراردادهای اجتماعی را لازم و ضروری مینماید. نظم برآیندی از تقنین، اجرا و قضاوت بر حُسن اجرای قوانین است. تداخل حقوق و آزادیها در این جوامع امری مرسوم فرض شده و برای به حداقل رساندن این تداخل، سامانه قانونی وارد عمل میشود. عقل و خرد انسانی ابزاری مناسب برای تعیین میزانسنها و حدود و ثغور روابط اجزای سیستمهای مدنی فرض میشود. جریان قدرت در جوامع مدنی متکثّر بوده و از انحصار میل به شراکت دارد. سلسله مراتب قدرت از نوک قلّه هرم به سوی بدنه آمده و توده مردم در فرآیند قدرت با انتخاب فرد یا افراد بر اساس میزان رشد فکری در تعیین شاخصهای درست و غلط، زمام امور را در اختیار آنها قرار میدهند. چرخه قدرت برای تولید دیتا و گزارههای قانونی تعریف میشود و باید و نبایدها بر پایه حقوق مدنی تدوین، اجرا و مورد قضاوت قرار میگیرد.
تفاوت ذاتی جوامع بدوی با جوامع مدنی در کیفیت تکثیر قدرت که برآمده از نوع روابط بین اجزای آنهاست، مشخص میشود؛ بدین معنا که قدرت در جامعه بدوی ساده بر اساس روابط خونی و خانوادگی و در جامعه مدنی بر اساس قانون و ضابطه هویت مییابد. شخص و شخصیت کانون اصلی شکلگیری جریان قدرت در جوامع بدوی است، این در حالی است که در جوامع مدنی برای تعدیل در جریان قدرت قانون که فراتر از افراد است وارد عمل میشود.
شخصیتسازی، شخصیتپروری و شخصیتپرستی در فرآیند جهل انسانها نسبت به واقعیت روابط صحیح بشری پدیدار میشود و نشان از بازگشت انسان مدنیالطّبع به عصر بدوی و جاهلی دارد. در جامعهای که جهل نظاممند معرفتی وجود داشته باشد، روابط میل به خاندان یافته و قدرت در دست فرد یا افراد محدودی بر اساس داشتههای اقتصادی قرار میگیرد. در جوامع قانونمند افرادی بر کرسی قدرت تکیه میزنند که بر قانون که برآیندی از خردورزی اجتماعی است، اشراف داشته باشند. در جامعه مدنی خردورزان حاکم هستند.
دین اسلام مجموعهای از گزارههاست که قابلیت تقنینی داشته و اساس روابط را بر خرد و تقوای الهی میداند؛ بنابراین دین اسلام پیشرفتهترین قواعد، ضوابط و قوانین بینالافرادی را بیان میدارد به نحوی که در آن افراد به جای دروی و نزدیکی به خاندان، به مرّ عدالت برآمده از تمکین در برابر قانون الهی و اجتماعی دعوت میشوند. عدالت در جامعه مدنی اسلامی بر پایه ضوابط و قواعد عقلی و دینی شکل میگیرد. اشخاص به میزان قُرب و بُعد نسبت به هسته عدالت و تقوای الهی با رعایت قانون در نزد خدا و خلق او کرامت مییابند که قال الله تعالی فی محکم کتابه الکریم "إِنَّا جَعَلْناکُمْ خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُم…" (سوره حجرات: آیه ۱۳).
حال بیایید با این مقدمه نسبتاً کوتاه بر نوع روابط حاکم بر جریان قدرت و ثروت در جامعه ایران پس از انقلاب اسلامی نظری افکنیم و این موضوع را در قالب گزارههایی چند بیان داریم:
۱) جریان قدرت و ثروت در جامعه ایرانی در بین روابط بدوی و ساده شخصی و خانوادگی و روابط مدنی و پیچیده قانونی و ضابطهای در حال گردش است و غلبه با روابط بدوی است.
۲) تقابل بین شخص و خانواده با قانون و ضابطه امری طبیعی در جامعه ایرانی است و غلبه با تفسیر شخص و شخصیت نسبت به قانون، بر اساس منافع خود و خانوادهاش است.
۳) هر کسی که به دایره قدرت نزدیکتر باشد، ثروت بیشتری دارد.
۴) ضوابط و قوانین برآمده از روابط پیچیده بین اجزای سیستمی باصطلاح مدنی با یک توصیه از شخص و یا شخصیتی، تسیهل میشود.
۵) جریان قدرت و ثروت با شکلگیری روابطی از جنس ازدواج فامیلی میل به انحصار یافته است.
۶) قانون و ضابطه همیشه بعد از شخص و شخصیت قرار میگیرد و در برابر و برخورد با اشخاص منتسب به قدرت با رویکردی مصلحتاندیشانه درجا زده، ساکت شده و یا باب تفسیر را باز میکند.
۷) در روابط حاکم بر اجزای سیستمی جامعه ایرانی روحیه انقلابیگری با غلبه جریان قدرت یک یا چند خاندان میل به سکوت، محافظهکاری و مصلحتاندیشی مییابد.
۸) سامانه گزینشی توصیهمحور بوده و شاید با یک تلفن و یا یک مرقومه از سوی شخصیتی!؛ نالایقترین فرد در یک پست حساس قرار گیرد.
۹) شاخصهای شایستگی اعم از شایستهشناسی، شایستهگزینی و شایستهپروری که جزو گزارههای دین اسلام است در جامعه ایرانی با توجه به روابط پیچیده قدرت و ثروت به یک سری شعارهای زیبا و عوامفریب تبدیل شده است، مهم وصل بودن به اشخاص و معرفی شدن از سوی آنهاست.
۱۰) مدیریت برآمده از توصیه و رابطه به مرور و شاید در کمترین بازه زمانی دچار بیکفایتی در تصمیمگیریها شده و این موضوع بسیاری از منابع کشور عزیزمان ایران به ویژه زمان را از دست میدهد.
۱۱) جریان وصل شدن به گردونه قدرت، فرهنگ چاپلوسی و پاچهخواری را به جای فرهنگ نقد و نقادی که برآمده از روحیه انقلابیگری است در بین اجزای سیستمی احیا و گسترش میدهد.
۱۲) وجود تعارض درونی بین افراد قابل، لایق و شایسته که بین داشته و خواسته خود قیاس میکنند، زیاد شده و فرار مغزها به دلیل شکلگیری جریان روابط ناصحیح مافیای اطلاعات و ثروت در کشور بیش از پیش مشاهده میشود.
۱۳) عدالت اولین چیزی است که در بازی روابط کثیف قدرت به سلّاخخانه رفته و ظلم ناشی از دپوی قدرت و ثروت در بین عدّهای خاص و شکلگیری طبقات در جامعه ایرانی سیستم را به سوی انقلاب میکشاند.
۱۴) ژن خوب!، سرمایههای نظام، مافیا و رانت قدرت و در کل سلولهای سرطانی، برآمده از روابط ساده و بدوی و خانوادگی است که با توصیه به جای قانون در مسندهای مدیریتی قرار گرفتهاند.
۱۵) دپوی هویت که برآمده از نگاه صرف ایدئولوژیک به دین اسلام بوده و عدهای خاص خود را برتر از دیگران دانسته و امکان نفاق را در جریان روابط گسترش میدهد، موجب دپوی قدرت و دپوی ثروت در جامعه دینی ایران شده است.
۱۶) اشخاص و آقایان به دلیل مناعت طبع و سرعتگیرهای اخلاقی و گاه رسانهای دست از پا خطا نمیکنند، اما هستند آقازادههایی که به نام آنها از یتیمخانه ایران ثروتها به جیب میزنند.
۱۷) در روابط بیقاعده و قانونگریز جامعه ایرانی مسیر باغبانی فرهنگی که بر رشد آحاد باغ و برهم زدن روابط ناصحیح علفهای هرز و پیچکهای زالوصفت نظر داشته؛ جای خود را به روابط جنگلی داده و تنازع بقا و بقای اصلح جز اصلیترین قواعد حاکم بر روابط آن خواهد شد.
۱۸) ابهام در اخبار و کارکرد ناقص رسانه در اطلاعرسانی موجب شکلگیری جریان شایعه در بین اذهان عمومی میشود. کوچک و بزرگنمایی یک واقعه، برای شکلدهی افکار عمومی در خصوص اشخاص و روابط حاکم بر جریان قدرت و ثروت ناشی از عدم نقشآفرینی صحیح رسانهای طبق رسالت تبلیغی که بر دوش آن است، دارد.
۱۹) سامانههای اطلاعاتی و قضائی یا دچار غفلت و تساهل و یا خدایی ناکرده دچار فساد سیستمی شدند که نمیتوانند و یا نمیخواهند! با جریان قدرت و ثروت به درستی برخورد نمایند. شاید توصیه و روابط بدوی و خانوادگی در این دو دستگاه نیز نفوذ کرده باشد و باب تفسیر قانون باز شده باشد و یا شاید هم شمشیر تیز عدالت در آنها کمی و اندکی به نفع برخی از آقایان، به خاطر برخی مصلحتاندیشیها، کُند شده باشد!
رجوع به قانون و تمکین همه در برابر آن و گذر از روابط ساده بدوی و قرار گرفتن در سیر جامعه مدنی که همه را در برابر قانون و ضابطه ملزم میکند، امری لازم و ضروری است. توقف جریان توصیهمحوری و برچیدن سفره ویژهخواری به دلیل انتساب به شخصیتها، باید جزو اولویتهای سامانههای اطلاعاتی و قضاوتی جامعه اسلامی ایران باشد. عدالت برآیندی از برخورد یکنواخت آحاد جامعه در برابر قانون بوده و عدالت پایه و اساس وحدت بین اجزای سیستمی است. عدالت و برخورد عادلانه در برابر بیقانونی و بیانضباطی موجب دلگرمی مردم به این نظام و انقلاب و اعتماد به مسئولین میشود. بدانیم و آگاه باشیم که انقلاب ایران با پسوند اسلامی در منطقه و جهان ظهور کرده است. سوءمدیریت به دلیل روابط ناصحیح اولین و آخرین ضربه را به ساحت اسلام وارد میکند و جمله امام راحل (ره) را که به عنوان ختم این نوشتار بیان میداریم در ذهن متبادر میکند، که فرمودند:
"… وقتی مجلس خوب کار کند برای مردم، پشتیبان هستند. مردم باید پشتیبان ملت و پشتیبان دولت باشند، پشتیبان مجلس باشند، پشتیبان قوّه قضائی باشند و همه به هم خدمت کنند. همه حسن نیت داشته باشند برای خدمت کردن به هم؛ و بدانند این خدمت عبادتی است که کمتر عبادت به این بزرگی هست. امروز برای حفظ اسلام باید ما از همه چیزهایی که در ذهنهایمان هست و کدورتهایی که فرض کنید یک وقتی داریم، دست برداریم، برای خدا با هم باشیم. اگر اینطور شد شما حفظ خواهید شد و اسلام را خواهید صادر کرد به همه دنیا. و من به شما عرض کنم که اگر خدای نخواسته، خدای نخواسته اسلام در ایران سیلی بخورد، بدانید که در همه دنیا سیلی خواهد خورد؛ و بدانید که به این زودی دیگر نمیتواند سرش را بلند کند. این الآن یک تکلیف بسیار بزرگی است که از همه تکالیف بالاتر است، حفظ اسلام در ایران...." (صحیفه امام خمینی (ره)؛ جلد ۱۷، ص: ۳۸۳)
نظر شما