پیام‌نما

الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ‌اللَّهِ كَثِيرًا وَ لَيَنْصُرَنَّ‌اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ‌اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ * * * همانان که به ناحق از خانه‌هایشان اخراج شدند [و گناه و جرمی نداشتند] جز اینکه می‌گفتند: پروردگار ما خداست و اگر خدا برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمی‌کرد، همانا صومعه‌ها و کلیساها و کنیسه‌ها و مسجدهایی که در آنها بسیار نام خدا ذکر می‌شود به شدت ویران می‌شدند؛ و قطعاً خدا به کسانی که [دین] او را یاری می‌دهند یاری می‌رساند؛ مسلماً خدا نیرومند و توانای شکست‌ناپذیر است. * * كسى كاو دهد يارى كردگار / بود ياورش نيز پروردگار

۲ دی ۱۳۸۲، ۱۲:۴۲

همايش بزرگداشت يكصدمين سالگرد تولد هانري كربن(11)

ريخته گران : پديدار شناسي گذر از ابژكتيويسم و هيستوريسيسم است

ريخته گران : پديدار شناسي گذر از ابژكتيويسم و هيستوريسيسم است

استاد فلسفه دانشگاه تهران در « همايش بزرگداشت يكصدمين سالگرد تولد هانري كربن » درباره مفهوم تطبيق از منظر كربن سخنراني كرد .

به گزارش خبرنگار فرهنگي « مهر» گفت : مسئله به طور ساده اين است كه در مواردي كه تطبيق مي كنيم ، يعني چيزي از فلسفه اسلامي را با فلسفه هاي غربي مقايسه مي كنيم بر چه مبنايي عمل مي كنيم ؟ چگونه بخشي از يك نظام فكري را با نظام فكري ديگر مقايسه مي كنيم ؟ آيا به صرف معاني لغوي اصطلاحات مي توانيم اكتفا كنيم ؟ 

وي پس از طرح صورت مسئله گفت : پاسخ كربن به اين مسائل اين است كه نمي توان چنين رويكردي را تطبيق دانست . مبناي تطبيق بر چيز ديگري استوار است . اين مشكل نه تنها در مقايسه و تطبيق يك نظام فكري ، بلكه در فهم و ترجمه اصطلاحات نيز وجود دارد . براي مثال مي توان به دشواري ترجمه « ولايت» به معناي عرفاني، يا « پراكريتي» در آيين هندو  به زبانهاي ديگر ياد كرد . كربن مبناي تطبيق را پديدارشناسي مي داند . مراد از پديدار شناسي در نظر كربن به كار گرفتن روشي است كه ادموند هوسرل پايه گذاري كرده است .

وي اضافه كرد : پديدارشناسي در نظر هوسرل و كربن گذر از ابژكتيويسم ( عيني گرايي) و هيستوريسيسم ( تاريخ انگاري) است . در توضيح اين مطلب  نكاتي را به اختصار متذكر مي شوم . هوسرل در طرح مسئله به دكارت استناد كرده و مانند او از آگاهي شروع مي كند ، اما برخلاف وي معتقد است آگاهي همواره آگاهي به چيزي است و به متعلقي نياز دارد . به تعبير هوسرل ذهن ما خاصيت التفاتي  intentional  دارد . ذهن در ارتباط با عالم است كه ذهن است ، همچنين عالم در ارتباظ با ذهن است كه عالم است و وجود دارد . اگر حدوث ميان ذهن و عالم وقوع پيدا نكند نه ذهن ذهن است و نه عالم عالم . عاللم نه تنها از سوژه جدا نيست ، بلكه در ذات  سوژه ماخوذ است .

استاد فلسفه دانشگاه تهران ادامه داد : با  هوسرل ما از وجه نظر طبيعي به وجه نظر پديدارشناسي وارد شده ايم . از منظر طبيعي عالم مستقل از ما و ما مستقل از عالم هستيم ، اما از منظر پديدارشناسي عالم نفس ظهوري است كه براي ما ملحوظ شده است . وقتي چنين ديدگاهي درباره عالم داشته باشيم از ابژكتيويسم و هيستوريسيسم خارج شده ايم . با روش پديدارشناسي وعايي كه در آن تطبيق صورت مي گيرد درون ماست نه تاريخ و طبيعت . به همين دليل كربن مي گفت وقتي قصد تطبيق آراي سهروردي را داريم نبايد به زمان تاريخي ظهور حكمت اشراق توجه كنيم ، بلكه بايد به وعاي وجودي كه به تاريخ بستگي ندارد توجه كنيم .

دكتر ريخته گران در پايان سخنان خود گفت : براي متفكري كه براي او حقيقت « كشف المحجوب» ، يعني برگرفتن حجاب و راه بردن به شهود ذات اشياء  است تطبيق در سطرهاي كتاب صورت نمي گيرد . تطبيق براي چنين كسي وقتي صورت مي گيرد كه ساحات تفكر براي او مفتوح باشد .   

 

 

 

 

 

 

 

کد خبر 46304

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha