به گزارش خبرگزای مهر، سعید بیابانکی در ابتدا با بیان این مطلب که طنز قالب شعری نیست، بلکه شگردی در سرودن شعر است، گفت: بسیاری به اشتباه شعر طنز را بهعنوان یک قالب شعری معرفی میکنند درحالیکه همۀ ما میدانیم قوالب شعری به کلاسیک، نو و سپید تقسیم میشوند و آنچه که در واقع شعر طنز را از سایر اشعار متمایز میکند شیوهای است که برای سرودن انتخاب میکنیم.
وی با اشاره به این مسئله که شاعر طنزپرداز باید تا حدودی دارای ویژگیهای ذاتی چون دقت نظر، نکتهسنجی و... باشد، گفت: دلیل ماندگاری بسیاری از آثار کلاسیک استفاده از طنز است. شاعران بزرگی چون مولانا و حافظ به میزان تاثیرگذاری طنز در کلام آگاهی داشته و از آن به خوبی استفاده کردهاند. در مثنوی به نمونههایی برمیخوریم که به شیوۀ طنز بیان شدهاند. این ویژگی در گلستان سعدی نیز وجود دارد.
او در ادامه اظهار داشت: یکی از روشهای عمده برای ایجاد طنز استفاده از تضادها و تتاقضهاست. مثلا در این بیت از شعر حافظ: ز کوی میکده دوشش به دوش میبردند/ امام شهر که سجاده میکشید به دوش، در کنار هم قرار گرفتن این دو تصویر و ایجاد تضاد موجب خلق موقعیت طنز در این شعر شده است.
بیابانکی با بیان این که ما در دورۀ معاصر، با طنزی که در زبان حافظ پنهان است سروکار نداریم، افزود: این تفاوت در طنز به دلیل تاثیر مطبوعات و رسانههاست. معمولا برنامههایی برای مخاطب تهیه میشود که زود هضم باشند تا مخاطب عکسالعمل سریعتری نسبت به آن نشان بدهد
او گفت: طنز امروز به دنبال آن است که مخاطب را به هر قیمتی بخنداند و از هر روشی برای این کار استفاده میکند. اما مراد یک شاعر طنزپرداز آن است که با استفاده از حداکثر ظرفیتهای زبانی، تناسب، تضاد و... طنز خلق کند. شاید مخاطب در اولین مواجه با این شعر نتواند آن را به راحتی درک کند اما در مراجعات بعدی به مقصود شاعر پی میبرد.
شاعر مجموعه شعر سنگچین، در پایان سخنان خود با تاکید بر این امر که سرودن شعر، عملی کاملا علمی و پیچیده است، خاطرنشان کرد: ما باید به طنز بهعنوان یک تخصص نگاه کنیم و حداکثر توانمان را برای بهره بردن از ظرفیتهای زبان به کار ببندیم.
در ادامۀ این کلاس، ناصر فیض صحبت های خود دربارۀ شعر طنز را این طور آغاز کرد: گاهی اوقات ممکن است شعر طنزی که سرودهایم مورد استقبال مخاطب قرار نگیرد، زیرا از ابزار مناسب برای سرودن آن استفاده نکردهایم. ممکن است که توانایی سرودن شعر را داشته باشیم اما در سرودن شعر طنز باید به شیوۀ متفاوتی عمل کنیم.
او با تاکید بر این مسئله که هر نوع گستاخی در بیان مطالب و هنجارشکنی برای خنداندن مخاطب طنز نیست، گفت: یکی از عناصری که برای خلق شعر طنز لازم است تضاد است. دومین عنصر خلق شعر طنز، اغراق است. ناگاه دماغی از در آمد/ بعد از دو سه روز اکبر آمد... در این بیت شاعر از اغراق استفاده کرده است؛ مانند آنچه که در کاریکاتور اتفاق میافتد.» وی افزود: «اگر در زمان سرودن شعر طنز به این موارد توجه نداشته باشید اثری که خلق میکنید ارزش هنری نخواهد داشت.
فیض در ادامه با برشمردن ویژگیهای فکاهی و وجه تمایز آن از طنز، گفت: در طنز ما به دنبال اهداف بزرگ و کلی هستیم. دغدغههای اصلی بشر مانند نفاق، ظلم، ریا و... در طنز مطرح میشوند و به شخص خاصی اشاره ندارند اما در فکاهی خلاف آن اتفاق می افتد.
شاعر مجموعه شعر املت دستهدار، در پایان با بیان اینکه نوع شخصیت شاعر و ویژگیهای اخلاقی او میتواند در سرودن شعر طنز موثر باشد اما ناکافی، اظهار داشت: «مطالعه و کسب مهارت برای پیشرفت در این زمینه ضروری است به همین دلیل مطالعۀ آثار ارزشمندی چون رسالۀ دلگشا و گلستان سعدی برای شاعران مفید خواهد بود.»
در سومین کلاس از این اردو «مبین اردستانی» پیرامون «فرم درونی شعر در غزل و نیمایی» صحبت کرد.
او ضمن قرائت و تحلیل اشعاری از قیصر امینپور، سهراب سپهری، مهدی اخوانثالث، محمدعلی بهمنی، قربان ولیئی و میلاد عرفانپور، دربارۀ آرایش و بلاغت اشعار این شاعران سخن گفت و افزود: شاعران باید به اندازۀ درک خود، از شعرها خطی بردارند. ضمن اینکه اگر شعری شاهکار باشد، باید هربار برای ما به گونۀ تازهای تجلی یابد.
این شاعر با بیان اینکه شاعر در هر سطحی که قرار دارد، باید بتواند شعر را از لحاظ زیباییشناسی تحلیل کند، اظهار داشت: هر شعر نوعی فراخوان است. باید کلمات نسبتی با کلمات قبل و بعد از خود داشته باشند و شاعر آنقدر آن موضوع را در ذهن پرورده باشد تا بداند که میخواهد به کدام سمت و سو برود و در نهایت کلمات چه نسبتی با کلمات پیش و پس از خود دارند. این باعث اثرگذاری شعر میشود و ما در بررسی آثار شاخص نیز با چنین نسبتی روبرو هستیم.»
شاعر مجموعهشعر «لحظههای بیملاحظه»، با اشاره به رباعی مشهور اخوان با آغازِ «سر کوه بلند آمد عقابی...» گفت: ما در تحلیل زیباییشناسی شعر نمیخواهیم به کُنه زیبایی آن برسیم؛ بلکه میخواهیم بدانیم چه چیزهایی در کلیت اثر وجود دارد که آن زیبایی را آفریده است.» اردستانی دو واژۀ «کوه» و «عقاب» در این شعر را دو شخصیتِ دارای شکوه خواند و اضافه کرد: «در مصراع دوم نیز، شاعر با ایجاد زمینۀ عاطفی در شعر به سراغ ادامۀ آن میرود. هر کلمهای که به شعر وارد میشود باید بهجد دارای زیبایی باشد.
وی یکی از راههای پیدا کردن فرم شعر را یافتن تکرارها در شعر دانست و گفت: تکرار محصول شبکه شدن و زنجیر شدنِ عناصر در یک اثر است. با وجودی که «تکرار» ذاتا موضوعی ملالآور است اما گاهی در برخی از اشعار این تکرار موجب زیباییست. مثل تکرارِ «با توام» و «ای» در این شعر قیصر: «با توام/ ای لنگر تسکین!/ ای تکانهای دل/ ای آرامش ساحل/با توام/ ای نور/ ای منشور... .
مبین اردستانی در پایان، بانوان شاعر را به دقت در برخی از شعرهای شاعرانی مثل بهمنی و توجه به بسامد برخی واژگان در اشعار شاعران دعوت کرد.
سپس کارگاه نقد شعر با حضور علیرضا احرامیانپور، سیروس مرادی و میلاد عرفانپور تشکیل شد و هر یک از کارشناسان به نقد شعر بانوان شاعر پرداختند.
سرود باید در بردارندۀ ارزشها و مفاهیم ملی و جمعی باشد
چهارمین کلاس اردوی بانوان شاعر، با عنوان «همنوایی شعر و موسیقی» و با حضور میلاد عرفانپور برگزار شد.
او سخنان خود را در رابطه با پیوند شعر و موسیقی اینطور آغاز کرد: یکی از روشهای ماندگاری شعر ایجاد ارتباط میان آن و موسیقی است. از ویژگیهای موسیقی هدفمند این است که در طول یک روز میلیونها مخاطب با آن ارتباط برقرار میکنند؛ در حالیکه در مورد شعر این تعداد بسیار کمتر است. همین مسئله بیانگر میزان اهمیت برقراری ارتباط موسیقی و شعر است.
وی ادامه داد: اگرچه موسیقی، هنری برجسته و ارزشمند است؛ اما بهتنهایی تاثیر چندانی بر مخاطب ندارد. از طرف دیگر آن موسیقی که با کلام دلنشین همراه شده است، طرفداران بیشتری نسبت به موسیقی بیکلام دارد.
او در ادامه به تعریف اصطلاحات موسیقی پرداخت و گفت: تصنیف در موسیقی به اثر موسیقایی گفته میشود که از ترکیب شعر و موسیقی ساخته شده و خواننده آن را اجرا میکند. اگر بخواهیم معنای ادبی آن را بیان کنیم در واقع تصنیف شعری است که برای ملودی سروده شده و گاهی اوقات ممکن است همزمان با ساخت ملودی شعر متناسب با آن نیز سروده شود.» او در ادامه گفت: «به کسی که تصنیف و ملودی را همزمان میسازد تصنیفساز میگویند و تصنیفسرا کسی است که بعد از ساخته شدن ملودی برای آن تصنیفی میسراید.
عرفانپور در رابطه با تعریف ترانه و تفاوت آن با تصنیف اظهار داشت: ترانه شعری است که مناسب موسیقی و خوانده شدن است اما طبق یک ملودی از پیش تعیین شده سروده نشده است.» او افزود: «اولین ویژگی یک تصنیف خوب قابلیت انطباق آن با ملودی است. ملودی از کنار هم قرار گرفتن نغمههای متفاوت ایجاد میشود و نغمه نیز از کنار هم قرار گرفتن نتهای موسیقی ساخته شده است. شعر باید به گونهای سروده شود که خواننده بهراحتی آن را اجرا کند.
شاعر مجموعهشعر تماشایی در ادامه گفت: گاهی ملودی همراه با شعر قبلی که برای آن سروده شده در اختیار شاعر قرار داده میشود یا در برخی از موارد افاعیل عروضی آن تعیین شده و شاعر باید تصنیفی مطابق با آن افاعیل آماده کند.
او با اشاره به این مسئله که استفاده از کلمات مناسب و خوشآهنگ در ساختن تصنیف اهمیت فراوانی دارد خاطر نشان کرد: شعری مناسب یک ملودی است که قابلیت انطباق با آن را داشته باشد. لازمۀ این انطباق هماهنگی میان ملودی و شعر است. تکیهها، مکثها و حال و هوای تصنیف و موضوع آن باید با ملودی تناسب داشته باشد.
عرفانپور ایجاز را از خصوصیات تصنیف دانست و گفت: شاعر در سرودن تصنیف فرصت کمی برای بیان مقصود خود و برقراری ارتباط با مخاطب دارد. تعداد ابیات تصنیفی که برای ملودی سروده میشود زیاد نیست بنابراین باید از پراکندهگویی و پرداختن به تصاویر متعدد خودداری کرد. همچنین بهتر است تصنیف دارای ترجیعبند باشد و منطبق با نغمهای سروده شود که قابلیت تکرار شدن در ملودی دارد.» این شاعر ادامه داد: «خصوصیاتی که برای تصنیف گفته شد در مورد نوحه و سرود نیز به کار برده میشود. باید توجه داشت شعری برای سرود مناسب است که قابلیت جمعخوانی داشته باشد و از سوی دیگر موضوع آن باید در بردارندۀ ارزشها و مفاهیم ملی و جمعی باشد.
عرفانپور در بخشی از کلاس ضمن پخش موسیقی، از بانوان شاعر دعوت کرد که خود را در سرودن تصنیف محک بزنند و اشعار بداهۀ شاعران را نیز در پایان کلاس قرائت کرد.
اردوی بانوان آفتابگردان، تا سه شنبه، بیست و نهم مرداد، ادامه دارد.
نظر شما